به گزارش ایکنا، از آنجا که تاریخ حوادث شگفت انگیزی را با خود به همراه دارد، دستان خبیثی وجود دارد که سعی در تحریف صفحات آن داشته و کسی نیست که بیش از اهل بیت علیهم السلام در معرض این تحریف قرار گرفته باشد، مگر اینکه به حکمت الهی مکر آنها به سیلی محکمی تبدیل میشود که آنها را به ذلت کشانده و مقام والای اهل بیت علیهم السلام را تثبیت میکند.
امام حسین(ع) و اتفاقات دردناکی که در واقعه عاشورا رخ داد، با مردم عراق ارتباط مستمری داشتند. به طوری که مشاهده میکنیم کینهتوزان تلاش کردهاند امویان را از این جنایت مبرا کرده و شیعیان را به قتل امام حسین(ع) متهم کنند. اما تاریخ با ذکر سیره و زندگینامه امام حسین(ع) و حوادث کربلا تا زمان شهادت ایشان، دست این افراد متقلب را رو کرده است.
مشخص است که خروج امام حسین(ع) از مدینه به دلیل نامههایی بود که مردم عراق برای ایشان فرستاده و ایشان را به آمدن به کوفه و قیام علیه حکومت یزید ملعون ترغیب کرده بودند. و بعید نیست برخی از کسانی که به ایشان نامه نوشتند، وعده خود را نقض کردند اما تمام آنها اینگونه نبودند. حال این سؤال پیش میآید که اگر مردم عراق برای امام حسین(ع) نامه نمینوشتند، آیا ایشان نسبت به جنایات یزید سکوت اختیار میکردند؟
برای پاسخ به این سؤال باید به حوادثی که در زندگی امام حسین(ع) قبل و بعد از هلاکت معاویه و درخواست بیعت با یزید رخ داده است، بپردازیم.
تاریخ از ارتباط امام حسین(ع) با معاویه و مکاتباتی که بین آنها وجود داشت، حکایت میکند. امام حسین(ع) نامهای از معاویه دریافت کرد که به ایشان وعده داده بود و ایشان به نامه معاویه اینگونه پاسخ میدهند: «اى معاویه تو را به قصاص بشارت مىدهم، یقین داشته باش که حساب و کتابی وجود دارد و خداوند بزرگ هیچ امر کوچک و بزرگى را بدون حساب نخواهد گذاشت. به مردم بىگناه تهمت زدى و آنها را به کشتن دادى و پارهاى از ایشان را از خانههاى خود دور ساختى و به دیار غربت فرستادى و از مردم براى پسرت (یزید) که جوانى شرابخوار و سگباز بود به زور بیعت گرفتى. اما بدان که خداوند از این جنایات آگاه است، و فجایع تو را فراموش نخواهد کرد. چنان مىبینم که در تمام این احوال جز بر خودت، به هیچ کس ضرر نرساندهاى، دین خود را از دست داده اى و به امت اسلام خیانت ورزیدهاى و در امانت خیانت روا داشتى. از فرومایگان و سفیهان سخن شنیدى و به دلخواه آنان مردان پارسا و متقى را آزردى. والسلام».
امام حسین(ع) در نامهای دیگر خطاب به معاویه میفرماید: «من نه مىخواستم با تو وارد جنگ شوم و نه در فکر قیامى علیه تو بودم. اما چنان که میپندارى، من از سکوت خود خشنود نیستم، به هر حال گمان میکنم که هیچ عذرى براى من در ترک جهاد باقى نمانده است...».
پس از این سخنان تند تهدیدآمیز، آیا امام حسین(ع) اگر مورد حمایت قرار نمیگرفت، از قیام علیه ظالمان بنیامیه منصرف میشد؟
اندلسی برای آشنایی با تفکر معاویه برای رهایی از امام حسین(ع) میگوید: «مروان بن حکم که از طرف معاویه حاکم مدینه بود، در نامهای به معاویه نوشت: چنان که عمرو بن عثمان به من اطلاع داده، گویا عدهاى از مردان اهل عراق و بزرگان حجاز با حسین بن على در رفتوآمد هستند، و من هرگز در این مورد در امان نخواهم بود. با تحقیق و بررسى براى من معلوم شده که وى در این اندیشه است که با حکومت مخالفت ورزد. از نظر خود در این مورد مرا مطلع ساز.
معاویه نیز در پاسخ نوشت: به نظر من، تو حسین را با خود به شام ببر و ارتباط او را با مردم عراق قطع کن و اجازه نده آنها با او ارتباط داشته باشند.»
از همه این مواردی که ذکر شد اینگونه پیداست که کار بنیامیه قطع محبت و دوستی بین امام حسین(ع) و مردم عراق بوده است و این چیزی است که پیروان معاویه بر آن تأکید داشتهاند. نامههایی که از عراق برای حسین(ع) میرسید، فضیلتی برای مردم عراق بود، زیرا هیچکس از شام، مصر و سایر کشورهای اسلامی از امام حسین(ع) در برابر یزید مست، حمایت نکرد.
معاویه به هلاکت رسید و فرصت به کسی داده شد که امام حسین(ع) او را شرابخوار و سگ باز توصیف میکرد تا به نام اسلام از او انتقام بگیرد. نخستین کسی که به این کار اقدام کرد، ولید بن عتبه، والی مدینه بود، طبق آنچه در کتاب بلاذری آمده است:
«ولید بن عتبه مردم عراق را از حسین(ع) دور نگه داشت، پس حسین(ع) گفت: ای کسی که به خود ستم میکند، و نسبت به پروردگارش عصیان میورزد! چه چیزی موجب شد بین من و مردمی که حق مرا میشناختند فاصله بیفتد؟ در حالی که تو و عمویت نسبت به آن حق جاهل هستید!» این عبارت، شهادت و گواهی امام حسین(ع) است به اینکه مردم عراق حق ایشان را شناخته و در راه حق از ایشان حمایت میکردند.
امام حسین(ع) از مدینه به سوی مکه حرکت کرد و سپس در پاسخ مثبت به اهل کوفه که به ایشان نامه نوشته بودند، به کوفه رفت. در میانه راه، امام حسین(ع) به سپاه حر برخورد کرد. وقتی حر از امام حسین(ع) دلیل سفرش به کوفه را پرسید، آن حضرت نامههای مردم کوفه را به او نشان داد. اما هیچ یک از کسانی که به امام حسین(ع) نامه نوشته بودند، همراه حر نبودند.
حوادث با روی کار آمدن عبدالله بن مرجانه به عنوان والی کوفه تغییر یافت. در ابتدا نظر او این بود که از حر بخواهد برای آمدن امام حسین(ع) به کوفه ایشان را راهنمایی کند و به همین خاطر نامهای به او فرستاد. اما به سرعت متوجه خطری که ورود امام حسین(ع) به کوفه میتواند برای او داشته باشد شد و به حر نامه نوشت که جلوی ورود امام(ع) به کوفه را بگیرد یا او را به مدینه بازگرداند، همراه او باشد و از او جدا نشود مگر اینکه در بیابان بیآب و علف چادر بزند، تا اینکه دستور خود را به حر برساند.
این نخستین باری بود که راه ارتباطی امام حسین(ع) با مردم عراق بسته شد. ابن مرجانه از ورود امام حسین(ع) به کوفه جلوگیری کرد و مسلم بن عقیل و هانی بن عروه (رضوان الله علیهما) را به قتل رساند. زندانها را پر از حامیان امام (ع) کرد؛ از جمله مختار، سلیمان بن صرد و 4500 نفر از یاوران امام حسین(ع) که به زندانهای عبیدالله افتادند. این دومین باری بود که ارتباط میان امام حسین(ع) و اهل عراق قطع میشد.
اما مرتبه سوم زمانی بود که ابن زیاد به زجر بن قیس جعفی و 500 سوارکار دستور داد که در پل الصراة بمانند و از ملحق شدن مردم کوفه به امام حسین(ع) جلوگیری کنند.
مورد دیگری که به تنها ماندن امام حسین (ع) کمک کرد، حرکت او به سمت کربلا بود، سرزمینی بایر که هیچ کس در آن زندگی نمیکرد و از آن عبور نمیکرد؛ این بدان معنا بود که کربلا راه ارتباطی بین شهرهای معروف نبود تا محل امام حسین(ع) برای کسانی که میخواستند به ایشان ملحق شوند نامعلوم باشد.
اینها اقدامات ابن زیاد بود تا از رسیدن نیروهای امدادی به امام حسین(ع) جلوگیری کند؛ که بی تردید نشان دهنده وفاداری مردم عراق به اهل بیت علیهم السلام، شناخت واقعی آنها و تمایل برای دفاع از اهل بیت(ع) با تمام قوا است.
آخرین دلیل بر این امر آن است که پس از پایان یافتن واقعه کربلا، تمام مردم جهان این سؤال مهم را میپرسند که: چه کسی از قاتلان امام حسین(ع) انتقام گرفت؟ و جواب این سؤال، مردم عراق است. بنابراین قبایل نجد و حجاز در زمان جنایات یزید و مزدورانش کجا بودند و آیا به حمایت از امام حسین(ع) برخاستند؟ مسلما مردم عراق بودند که از امام حسین(ع) در این واقعه جانسوز حمایت کردند.
منبع: https://imhussain.com
گزارش از فرشته صدیقی
انتهای پیام