کد خبر: 4229804
تاریخ انتشار : ۱۶ مرداد ۱۴۰۳ - ۱۱:۱۴

بصیرت‌هایی از فلسفه تحلیلی فناوری در فصلنامه «فلسفه علم»

بیست و ششمین شماره فصلنامه «فلسفه علم» به صاحب‌امتیازی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و مدیرمسئولی غلامحسین مقدم حیدری منتشر شد.

به گزارش ایکنا، بیست و ششمین شماره فصلنامه «فلسفه علم» به صاحب‌امتیازی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و مدیرمسئولی غلامحسین مقدم حیدری منتشر شد.

عناوین مقالات این شماره بدین قرار است: «مراکز تعالی پژوهشی (قطب‌های علمی)، شبکه‌سازی و پاسخ به دو مسئله»، «هوسرل و مسئله‌ هویات مشاهده‌ناپذیر در فیزیک»، «نوآوری اجتماعی؛ بصیرت‌هایی از فلسفه تحلیلی فناوری»، «مسئله کاربردپذیری ریاضیات در علوم طبیعی»، «تغییر اتیولوژی بیماری هیستری در طب پیشامدرن؛ از جابجایی زهدان تا حرکت ذرات روح»، «از تقارن در چهره تا تقارن در مدل‌های علمی؛ تبینی تکاملی-شناختی از اهمیت زیبایی و تقارن در علم».

در چکیده مقاله «مراکز تعالی پژوهشی (قطب‌های علمی)، شبکه‌سازی و پاسخ به دو مسئله» آمده است: «اکنون چند دهه است که شاکله‌های مراکز تعالی (قطب‌های علمی) به‌مثابه ابزارهایی سیاستی برای نیل به اهدافی مشخص رواج یافته‌اند، و مراکز تعالی متعددی با کارکردهای مختلف تأسیس شده‌اند. این مراکز زمینه بسیار خوبی را برای همکاری‌های پژوهشی، به‌ویژه همکاری‌های میان‌رشته‌ای، فراهم می‌کنند که برای نوآوری‌های مأموریت‌گرا به‌منظور حل چالش‌های اجتماعی عمده ضروری‌اند. با این حال، مراکز تعالی با چالش‌های مهمی نیز روبه‌رو هستند. به طور خاص، با وجود این‌که مراکز تعالی ابزاری برای شکل‌دهی جرم بحرانی از پژوهشگران برجسته هستند، که این به طور خاص برای حل چالش‌های عمده ضروری است، اما تشکیل این جرم بحرانی به طور مؤثر در این مراکز با موانعی روبه‌رو است. هم‌چنین به نظر می‌رسد مراکز تعالی در خلاف جهت ارزش‌های یکسان‌نگرانه‌ای عمل می‌کنند که در فعالیت علمی نیز اهمیتی ویژه دارند. در این مقاله، پس از بحث در مورد مفهوم تعالی و دسته‌بندی، شیوه‌های تشکیل، تأمین مالی، و مبنای استدلالیِ مراکز تعالی، به دو مسأله کلیدی جرم بحرانی و یکسان‌نگری در ارتباط با این مراکز پرداخته می‌شود. سپس، با الهام گرفتن از ساختار شبکه‌های تعالی، شاکله‌ای برای مراکز تعالی پیشنهاد می‌شود که به‌واسطه ایجاد شبکه‌ای از پژوهشگران از مؤسسات مختلف برای کار در یک حوزه پژوهشی یا حل یک چالش اجتماعی، دو مسأله فوق را به میزان قابل‌ قبولی مرتفع می‌کند.»

در طلیعه مقاله «هوسرل و مسئله‌ هویات مشاهده‌ناپذیر در فیزیک» آمده است: «هوسرل در بند ۴۰ تا ۵۲ رساله‌ ایده‌های با اتّکا بر مبانی ایده‌ پدیده‌شناسی استعلایی، طرح‌واره‌ای از فلسفه‌ فیزیک خود ارائه می‌کند. رکن اصلی نظریه‌ او، بحث از چیستی و هستی هویات مشاهده‌ناپذیر و نظری در فیزیکِ ریاضیاتی است. او رأی خود را ضمن رد و نقض دو نظریه‌ کیفیات اولیه ـ ثانویه و رئالیسم انتقادی بسط می‌دهد و تلاش می‌کند الگویی جایگزین پیشنهاد دهد. در این مقاله، ابتدا با استناد بر متن ایده‌های به بازخوانی وجه آشکار و صریح نظریه‌ هوسرل درباره‌ هویات مشاهده‌ناپذیر می‌پردازیم، سپس با پیشنهاد چارچوبی معرفت‌شناختی مبتنی بر پدیده‌شناسی استعلایی، تلاش خواهیم کرد وجوه مبهم و مناقشه‌برانگیز نظریه‌ هوسرل را تکمیل و بازسازی کنیم. در این راستا، استدلال خواهیم کرد که هویات نظری در فیزیک، شأنی «کلّی» دارند و به‌ همین جهت ضرورت دارد بحث از ماهیت آن‌ها با بهره‌گیری از آموزه‌ «شهود مقوله‌ای» انجام شود. در ادامه، ضمن توجه به دو نحوه تحقق کلّی‌ها در نظر هوسرل (افلاطونی و کانتی)، با تأکید بر نقش یک دادگی خیالی اولیه در تکوین کلی‌ها، هویات نظری را کلّی در معنای کانتی قلمداد خواهیم کرد و مزایا و محدودیت‌های این تفسیر را مورد ارزیابی قرار خواهیم داد.»

در چکیده مقاله «نوآوری اجتماعی: بصیرت‌هایی از فلسفه تحلیلی فناوری» می‌خوانیم: «ایده اصلی این مقاله از مقایسه «نوآوری اجتماعی» با «نوآوری فناورانه» (نوآوری مصنوعات فناورانه) شکل گرفته است. در مطالعات نوآوری عموماً (بر اساس دیدگاه شومپیتر) نوآوری را «هرگونه ابداع یا خلاقیت در ایده، روش، محصول (مصنوع)، خدمات و ... » می‌دانند «که به بازار و مشتری متصل شود» (ابداعِ تجاری‌سازی‌شده). بر اساس این تعریف، تا زمانی که یک «ابداع» به بازار راه پیدا نکرده باشد نمی‌تواند نوآوری (شومپیتری) تلقی شود. بدیهی است که اغلب مصنوعات فناورانه ابداع‌شده را می‌توان با مکانیسم‌های کم‌وبیش مشخصی تجاری‌سازی کرد ولی در خصوص ابداعات اجتماعی، چنین چیزی حتی اگر مقدور باشد لزوماً مطلوب نیست. بنابراین مسئله اصلی مقاله این است که آیا اصولاً «نوآوری اجتماعی» را می‌توان/باید نوآوری شومپیتری تلقی کرد؟ برای پاسخگویی به این پرسش، دو مقوله «هدف» و «وسیله» در نوآوری اجتماعی مورد بررسی قرار می‌گیرند و بر این اساس، از این ادعا دفاع می‌شود که نوآوری‌ اجتماعی، یک نوآوری شومپیتری نیست. در یک نوآوری اجتماعی، «هدف» نمی‌تواند «صرفاً (یا کاملاً) غیراجتماعی» باشد گرچه ممکن است «علاوه بر» هدف اجتماعی، اهداف اقتصادی، فناورانه یا ... نیز برآورده شود. در واقع، اگر هدف یک نوآوری، صرفاً سود اقتصادیِ بنگاه باشد ولی شیوه دستیابی به هدف، تغییرات غیرفنی و از نوع اجتماعی (انسانی-سازمانی) باشد، همچنان از دایره نوآوری اجتماعی خارج است. از نظر «وسیله» نیز نوآوری اجتماعی، وابسته به «نقش فعال» افراد و گروه‌های اجتماعی، و فرایندی از پایین به بالاست (نوآوری اجتماعی فعال در مقابل نوآوری اجتماعی منفعل). در این مقاله نشان داده می‌شود که بهترین «وسیله» برای ایجاد نوآوری اجتماعی فعال، تفکر «طراحی اشیای اجتماعی» (به جای به‌کارگیری اشیای اجتماعی از پیش موجود) است.»

انتهای پیام
captcha