به گزارش ایکنا، حجتالاسلام والمسلمین ابوالحسن غفاری؛ استاد حوزه علمیه، یکم شهریورماه در نشست علمی «گزارشی از وضعیت فلسفه در سده اخیر حوزه علمیه قم» که به مناسبت یکصدمین سال باز تأسیس حوزه علمیه برگزار شد با بیان اینکه حوزه علمیه قم به خصوص در صد سال اخیر فعالیت زیادی در پاسخ به سؤالات فلسفی جامعه و به خصوص اهل فلسفه انجام داده است، گفت: آیتالله حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی در سال 1301 به عنوان یکی از بزرگترین مراجع تقلید وارد حوزه قم شدند و به عنوان رئیس حوزه به تدبیر امور پرداختند و دروسی که در زمان حیات ایشان تا سال 1315 تدریس میشده است دروس متعددی مانند فقه و اصول و کلام و فلسفه و ریاضیات و علوم دیگر بوده است.
وی افزود: گزارشی از نحوه برخورد مرحوم آیتالله العظمی و ضدیت آن مرحوم با فلسفه وجود ندارد و ایشان به عنوان یک شخصیت بزرگ شرایط لازم را برای تحصیل طلاب و رشد حوزه با توجه به خفقان رضاخانی فراهم کرده بودند. با وجود توطئههای رضاخان برای نابودی حوزه، تدابیر مرحوم آیتالله حائری یزدی سبب شد تا حوزه در آن خفقان وحشتناک سرپا باقی بماند و به حیات خود ادامه دهد.
غفاری تصریح کرد: خود مرحوم آیتالله حائری در آثارش از جمله دررالفوائد که از بهترین آثار ایشان در زمینه اصول است و مرحوم رفیعی قزوینی هم مقدمه بر آن نوشته است، به مباحث فلسفی و عقلی توجه کرده است که به عنوان نمونه میتوان به بحث امارات و امکان ذاتی و امکان وقوعی و ... اشاره کرد. در بحث اجتماع امر و نهی هم از دو زاویه و دیدگاه اصالت ماهیت و وجود مرا مورد بحث قرار داده است.
غفاری اضافه کرد: در استصحاب، بحث تشخص را مطرح کرده است تشخصی که به وجوب است نه ماهیت؛ بنابراین نتیجه میگیریم که مرحوم حائری یزدی نه تنها مخالف فلسفه نبوده است بلکه خودشان با آن آشنا بودند و به احتمال زیاد فلسفه هم خوانده بودند؛ دو شخصیت بزرگ دیگر یعنی دو فرزند ایشان هم کسانی بودند که در آن دوره مشغول فلسفه بودند؛ مرحوم شیخ مرتضی حائری نزد امام و علامه طباطبایی و دکتر مهدی حائری هم در خارج و داخل کشور، فلسفه خوانده و تدریس کرده است.
وی تأکید کرد: اگر مرحوم حائری ضد فلسفه بود قطعا ضدیت با حکمت و فلسفه در رفتار و سخنان فرزندان او تبلور و بروز و ظهور مییافت. اینکه این دو فلسفه خوانده بودند نشان میدهد مرحوم حائری فضا را برای بسیاری از علوم به خصوص فلسفه در حوزه فراهم کرده بودند تا همه در شرایط عادی بتوانند فلسفه بخوانند و تدریس کنند و تنور حوزه گرم بماند تا خفقان رضاخانی و فشار او بر حوزه باعث خاموشی چراغ حوزه نشود.
استاد فلسفه حوزه علمیه با بیان اینکه در این دوران شخصیتهای بزرگی داریم که فلسفه تدریس میکردند، اضافه کرد: از جمله این شخصیتها میرزاعلی اکبر حکمی یزدی، متوفای 1304 است یعنی در سه سال دوره زعامت شیخ عبدالکریم تدریس داشته است و شاگردانی مانند مرحوم عصار و کمرهای، رفیعی قزوینی و آیتالله مرعشی و دیگران نزد او درس میخواندند و شرح اسفار و منظومه و قانون ابن سینا همچنین ریاضیات و ادبیات فارسی و ... تدریس میشد، کسانی چون آیتالله العظمی خوانساری از مراجع بزرگ و آیتالله ارباب، سیدعلی یثربی و کبیر قمی هم در درس ایشان حضور داشتند.
غفاری با بیان اینکه شخصیت دیگری که فلسفه تدریس داشته است، مرحوم آیتالله العظمی شاهآبادی، استاد فلسفه و اخلاق حضرت امام خمینی(ره) است، گفت: ایشان در حوزه قم چراغ حکمت را روشن نگه داشت و امام در محضر ایشان سالها درس خواندند و از بیانات و فیوضات ایشان بهرهمند شدند؛ این شواهد نشان میدهد فلسفله و تدریس آن در آن زمان با مشکلات و مخالفت چندانی روبرو نبوده است؛ البته مرحوم شاهآبادی و حکمی از معروفترین فلاسفه بودند ولی افراد غیرمشهور دیگری هم بودند.
استاد حوزه با بیان اینکه مرحوم رفیعی قزوینی از بزرگان اساتید فلسفه در آن زمان و نقطه عطفی در حوزه بوده است، گفت: ایشان از زبدهترین شاگردان آیتالله حائری یزدی بود و مقدمه وی بر دررالفوائد مرحوم حائری مبین این مسئله است و امام هم بخشی از منظومه را نزد وی خوانده است.
استاد حوزه علمیه قم افزود: تدریس حضرت امام خمینی(ره) هم نقطه عطف دیگری در تاریخ تدریس فلسفه در یکصد سال اخیر است؛ به دلیل اینکه امام که استاد مسلم فقه و اصول بود و وارد تدریس فلسفه شده بود و هیمنه ضدیتی را که احیانا با فلسفه از سوی برخی افراد وجود داشت شکست و میدان را برای طلاب و استادان باز کرد. در این دوره با کسانی مواجهیم که در حوزه و دانشگاه تدریس فلسفه داشتند و با ورود مرحوم علامه طباطبایی در سال 1325 شمسی به قم فصل جدیدی از مباحث مطرح شد و ما با کثرت طلاب فلسفه و هم با کثرت مدرسان فلسفه مواجهیم و مرحوم علامه طباطبایی انقلابی در فلسفه ایجاد کردند.
وی با اشاره به اینکه حوزه علمیه در صد سال اخیر کمابیش با فلسفه در غرب هم آشنا بوده است، ادامه داد: مرحوم میرزاعلی اکبر حکمی وقتی فلسفه تدریس میکرد از کانت و برخی دیگر از فلاسفه غربی نام برده و نظرات آنان را بررسی و تحلیل و تدریس و نقد کرده است. این نشان میدهد فلسفه غرب مورد توجه بزرگان ما بوده است گرچه به صورت منظم و ساختارمند نبوده است و ایشان از فلاسفه غربی بیگانه نبودند؛ مرحوم آقاعلی مدرس زنوزی هم از فلاسفه غربی مانند دکارت نام برده و افکار وی را نقل و نقد کرده است.
غفاری با بیان اینکه وقتی به دوره حضور علامه طباطبایی میرسیم که حدود 12 سال با هم فاصله دارند توجه جدی به غرب آغاز شد آن هم به دو دلیل، اظهار کرد: اول هجوم افکار ماتریالیستی و مارکسیستی به افکار جوانان و مردم ایران و ایشان احساس تکلیف دینی و انسانی کردند که باید در برابر این هجوم به لحاظ فکری و عقلی بایستند؛ دلیل دوم هم مواجهه علامه با حزب دموکرات در آذربایجان و کردستان بود زیرا این حزب از دستنشاندههای کمونیسم شوروی سابق بودند و افکار ماتریالیستی را بیان میکردند.
وی افزود: البته ماتریالیستها در حوزه اعتقادی و حزب دموکرات در عرصه سیاسی و اجتماعی، لذا علامه با ورود به حوزه قم به نقد تفکر غربی پرداختند و بزرگانی چون شهید مطهری، ایات مصباح یزدی و جوادی آملی، حسنزاده آملی، سیدجلالالدین آشتیانی و ...؛ علامه به شدت در حوزه کار کردند و اصول فلسفه و روش رئالیسم را نوشتند و شاگردان ایشان هم پاورقیهای ارزشمندی بر اصول فلسفه و روش رئالیسم و نقد مادیگرایی و مارکسیسم و ... نوشتند.
استاد حوزه علمیه قم اضافه کرد: به یک معنا فلسفه اسلامی با فلسفه غرب رویارو و درگیر شد که ثمرات بزرگی هم برای حوزه و عرصه دانش داشت زیرا هم قدرت فلسفه اسلامی نمایان شد و هم ضعفهای آن که نیازمند اصلاح بود؛ شاگردان بارزی هم در عرصه فلسفه تربیت شدند که در دانشگاهها مثرثمر شدند.
غفاری تصریح کرد: علامه طباطبایی حلقه واسطه بین حوزه قم و نجف و دانشگاهها بود؛ ایشان شاگرد مرحوم غروی کمپانی در نجف بودند و اصول فلسفهگونه را در نزد ایشان خوانده بود؛ علامه از یکسو به نجف و از سوی دیگر به حوزه قم و از سوی سوم به دانشگاههای کشور توجه داشت و شاگردان ایشان مانند شهید مطهری فلسفه را در دانشگاه رواج دادند.
غفاری با اشاره به رواج فلسفههای مضاف در دهههای اخیر در حوزه با بیان اینکه در گذشته حوزه قم فلسفه مضاف به مثابه آنچه امروز وجود دارد نبوده است، اظهار کرد: نوآوریهایی که امروزه با عنوان فلسفه مضاف نامیده میشود با ورود علامه طباطبایی به حوزه قم نمود و وضوح پیدا و رشد کرد. در دوره میرزاعلی اکبر حکمی، مباحث نفس برجسته بوده است؛ مرحوم شاهابادی هم به مسئله فطرت توجه کرد لذا فیلسوف فطرت نام دارد ولی توجه به فلسفههای مضاف مانند فلسفه دین، اخلاق، اقتصاد و زیبایی و ... پس از ورود علامه طباطبایی به حوزه قم شروع شد و علما برای مواجهه با حکمت غربی به این نوع فلسفه توجه کردند.
وی با بیان اینکه مباحثی چون فلسفه سیاست و اخلاق و ... به یک معنا در آثار بزرگانی مانند فارابی و این سینا و ... مطرح بوده است ولی نه با این عنوان و برچسب، افزود: این مسئله در تاروپود فلسفه وجود داشت ولی در صدسال اخیر توجه جدی به فلسفههای مضاف شروع شد و با ورود علامه طباطبایی به پختگی و کمال رسید و رشد کرد. کسی که به صورت مشخص وارد فلسفه مضاف شد شهیدمطهری، مرحوم علامه جعفری و مصباح یزدی و ... بود. امروزه هم معتقدیم که باید فلسفه مضاف به صورت جدیتر دنبال شود و به خصوص فلسفه معطوف به مسائل اجتماعی و علوم طبیعی مانند فلسفه فیزیک و شیمی و ... مورد توجه قرار گیرد.
وی افزود: در دوره مرحوم محمدتقی خوانساری و سیدصدرالدین موسوی صدر باز مخالفت جدی با فلسفه را شاهد نیستیم، در دوره آیتالله حجت کوه کمرهای هم مخالفتی با فلسفه وجود ندارد و خود ایشان از مباحث فلسفی بهره برده است لذا تحریمی برای فلسفه وجود نداشت تا دوره آیتالله بروجردی که خود ایشان نزد مرحوم آخوند کاشی فلسفه خوانده بود و بلد بود.
غفاری تاکید کرد: بنابراین باز مخالفت جدی را شاهد نیستیم بلکه مخالفت آن مرحوم با علامه طباطبایی، مخالفت مصلحتی بوده است لذا از علامه خواست تا مدتی کلاس فلسفه تعطیل شود تا مخالفتها فروکش کند و اینطور شد و علامه مدتی تعطیل کرد و درس را به صورت حلقه کوچک در منزل خود ادامه داد؛ بنابراین آیتالله بروجردی مخالفتی با فلسفه نداشت. بحث دیگر هم نوآوری ابتکاراتی است که در این دور رخ داد؛ مثلا مرحوم حکمی معرفت نفس و مرحوم شاهآبادی فطرت را نمود بیشتری داد؛ علامه اعتباریات را مورد توجه قرار داد و شاگردان ایشان هم ابتکارات زیادای را ایجاد کردند.
انتهای پیام