به گزارش ایکنا، نشست علمی «نهم ربیع؛ عقبه تئوریک حکمرانی اسلامی در عصر غیبت» امروز 24 شهریور در پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی برگزار شد.
در ابتدای این نشست حجتالاسلام والمسلمین مجتبی کلباسی، مدیر مرکز تخصصی مهدویت با موضوع «تعامل جامعه با ولی خدا از منظر قرآن کریم» سخنرانی کرد که گزیده آن را در ادامه میخوانیم؛
عنوان بحث «تعامل جامعه با ولی خدا از منظر قرآن کریم» است اما چرا این بحث را انتخاب کردم و چه ارتباطی با موضوع مهدویت دارد؟ این همان نقطهای است که سعی در توضیح آن دارم. این مسیر، مسیری است که حرکت علمی و تبلیغی مناسبی در آن صورت نگرفته است.
ما در دین یکسری اصول داریم که از جمله آنها بحث پیوند قرآن با پیامبر(ص) و عترت است. بر اساس آیات قرآن و فرمایشات پیامبر(ص) قرآن و عترت از هم جدا نمیشوند. برخی این جدا نشدن را در مرحله تبیین میبینند در حالی که این جدا نشدن فراتر از بحث تبیین و توضیح است، یعنی فقط بیان شأن مبین و مفسر و مشرّح بودن نیست. این مسئلهای که در حدیث ثقلین بیان شده «حتی یردا علی الحوض» یک مسئله فوق العاده عمیقی است. این را از آن جهت عرض کردم که ارتباط قرآن، عترت و انبیا یک ارتباط بسیار عمیقتر از بحث تبیین و توضیح است گرچه آن شأن هم جزء شئون حتمی آنها است.
روی همین جهت ما در تفسیر اهل بیت(ع) از آیات قرآن چیزهایی میبینیم که اصلا شما در شیوههای تفسیری دیگران نمیبینید. شما در تفسیر اهل بیت(ع) به مسائلی برخورد میکنید که خیلی غریب به نظر میآید. مثلا در گذشته با یک نگاه محدودتری گفته میشد ما دهها آیه داریم که اینها آیات مهدوی است. ما این مسئله را در آثار اهل سنت نمیبینیم. این به علت همین قضیه پایهای و اساسی است که بنابر مبانی قرآنی و حدیثی، قرآن و عترت جداییناپذیر هستند.
چگونه است که تفسیر اهل بیت به این شکل است و تفسیری است متفاوت از دیگران؟ این واقعیتی است که نگاه اهل بیت به آیات قرآن نگاه دیگری است. مثلا در تفسیر «الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ» بیان شده منظور ایمان به حضرت حجت(عج) است. شما در تفاسیر اهل سنت این مسئله را نمیبینید.
اگر از دید اهل بیت(ع) به قرآن نگاه شود بیش از هزار آیه قرآن مرتبط با مهدویت است. عرض من این است که نگاه اهل بیت(ع) به موضوع مهدویت و آیات قرآن یک نگاه کاملا متفاوت با نگاه عامه مفسرین و علمای مذاهب است. این را از این جهت عرض کردم که یک نتیجهای در پایان از این بحث بگیریم و یک مسیری تازه و راهگشا در موضوع تفسیر و مهدویت در پیش بگیریم.
مقدمه دیگرم این است که قرآن مجید بدون شک یک کتاب اجتماعی است یعنی یک کتاب در حد مسائل فردی نیست. گرچه مسائل فردی هم در آن موجود است ولی وزنه مسائل اجتماعی در قرآن بسیار سنگین است. مثلا در بحث فلسفه تاریخ، قرآن چقدر بحث دارد. یکی از مباحث بسیار مهم در مباحث اجتماعی قرآن بحث مآل و سرنوشت جامعه است. این از مباحث مهم در قرآن است و شما هر جای قرآن را نگاه کنید این بحث را میبینید. موضوع اینجا است که قرآن مجید در نگاه خودش، در سرنوشت تمام جوامعی که تحلیل کرده نشان داده سرنوشت این جوامع دقیقا در ترابط و ارتباط و کیفیت آن با ولی خدا است. مثلا در مورد قوم عاد بیان شده است ما حضرت هود را برای هدایت قوم عاد فرستادیم ولی کار به جایی رسید که حضرت هود به خدا عرض کرد خدایا مرا از دست اینها نجات بده.
قرآن به ما نشان میدهد سرنوشت جوامع دقیقا و عمیقا و به شکل ساختاری مرتبط با ولی خدا است یعنی ما نمیتوانیم این الگو را به هم بزنیم. از نگاه قرآن وقتی جامعهای رو به صعود است تحت نظر ولی خدا است. ارتباط عمیق قرآن و عترت این است، نه اینکه اهل بیت ذیل یک آیه یک مطلبی فرمودند. بیانات اهل بیت(ع) هم عمدتا بیان همین موضوع است. قرآن تحولات عمده و تغییرات تاریخساز را تحت نظر و نگاه و خواست و برنامه ولی خود در زمین میداند.
اگر میخواهیم قرآن را به نحو شایسته و قابل درک و عملیاتی برای مردم بیان کنیم باید در این چارچوب کار کنیم. این «باید» هم از خود قرآن برمیخیزد. لذا در عصر غیبت باید اتصال مردم را با قرآن با این تفسیر برقرار کنیم.
در ادامه نشست حجتالاسلام و المسلمین حسین الهینژاد، معاون پژوهشی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی با عنوان «انتظار، راهبرد حکمرانی اسلامی در عصر غیبت» سخنرانی کرد که گزیده آن را در ادامه میخوانید؛
هر موضوعی به بحث گذاشته میشود اگر بخواهد کاربردی باشد باید ابتدا مسئله آن موضوع را مطرح کنیم تا کار دقیقتر دنبال شود. ما در راستای این عنوان مسئلهمان این است که انتظار در جامعه با دو رویکرد فردی و اجتماعی قابل تقسیم و قابل تعریف است. الآن متاسفانه در جامعه بیشتر انتظار با رویکرد فردی تعریف میشود حال آنکه اگر بحث حکومت داریم باید انتظار با رویکرد اجتماعی اشاعه پیدا کند و انتظار با رویکرد اجتماعی در جامعه نهادینهسازی شود.
پس مشکل ما این است که انتظار در میان منتظران باید با رویکرد اجتماعی تعریف شود تا پیوست و عقبه تئوریک حکمرانی ولی فقیه در عصر غیبت باشد. پس بحث من یک مسئله دارد و مسئلهاش این است اگر میخواهیم عقبه تئوریک نظام ولی فقیه تقویت شود باید انتظار را با رویکرد اجتماعی اشاعه دهیم تا در جامعه به عنوان فرهنگ غالب نهادینهسازی شود.
یکی از مباحث مهم ما انتظار است؛ انتظار در قالبهای مختلف قابل تقسیم است. یکبار با رویکرد ماهیتشناختی تعریف میکنیم، یکبار انتظار را با رویکرد گسترهشناختی تعریف میکنیم، یکبار با نگاه کارکردگرایی تعریف میکنیم، یکبار رویکردشناسی تعریف میکنیم، بنابراین با قالبهای مختلف انتظار قابل تعریف است.
مسئله مهم دیگر مسئله راهبرد است؛ چرا واژه راهبرد را انتخاب کردیم؟ راهبرد یعنی تعیین هدف برای یک موضوع و ارائه راهکار برای رسیدن به آن هدف. ما میگوییم انتظار، راهبرد حکمرانی ولی فقیه است یعنی انتظار هم برای ولی فقیه هدف تعیین میکند و هم برای حکمرانی ولی فقیه چگونگی رسیدن به هدف را بازنمایی میکند. به بیان دیگر راهبرد هم برآیند را تعریف میکند و هم فرآیند را. حکمرانی ولی فقیه مردم را به سمتوسوی آمادگی برای ظهور پیش میبرد. این تعریف حکمرانی ولی فقیه در عصر غیبت است.
انتهای پیام