به گزارش ایکنا، نخستین پیشنشست تخصصی «کانت و مسئله دانشگاه» با معرفی و بررسی کتاب نزاع دانشکدهها، امروز 8 مهر در موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران برگزار شد.
در این نشست منوچهر صانعی درهبیدی؛ استاد بازنشسته فلسفه با عنوان «دانشگاه کانتی و روشنگری انسان» سخنرانی کرد که گزیده آن را در ادامه میخوانید؛
کانت در این مقاله دانشکدههای پزشکی و الهیات و حقوق را یک جا قرار میدهد و دانشکده فلسفه را یک جای دیگر. او میگوید مدیریت آن سه دانشکده با حکومت است اما دانشکده فلسفه مدیریتش با عقل است. اگر قرار باشد دانشگاه محل پروراندن تفکر باشد آنگاه دانشگاه را باید عقل مدیریت کند. به نظر کانت عقل یک گوهر یگانه است که وقتی ما به لحاظ مبدأ به آن نگاه کنیم میشود ذات الوهیت و خداوند؛ وقتی به لحاظ هبوط و نزول و فرود به آن نگاه کنیم؛ یعنی استقرار عقل در کره زمین را لحاظ کنیم میشود انسان. بنابراین وقتی میگوییم مدیریت فلسفه با عقل است یعنی با انسان است.
یگانگی عقل که کانت مطرح میکند با بحث صراط مستقیم در ادبیات دینی ما ارتباط دارد. همانطور که خط راست یک چیز بیشتر نیست، عقل هم یک چیز بیشتر نیست. این عقل یگانه در نظر کانت ساختار تاریخی دارد. این ساختار تاریخی غیر از چیزی است که دیلتای گفت. نگرش تاریخی در مورد عقل مخصوص کانت است. بعد از کانت دیگرانی هم گفتند ولی پایهگذار این تفکر کانت است به این معنی که عقل یک اصولی دارد. این مقولات و اصول و مبانی و قواعد، ساختار عقل را تشکیل میدهند. این ساختار ثابت است یعنی به هیچ وجه مشمول تکثر زمان و مکان نمیشود؛ یعنی اگر در یک سیاره دیگری موجود عاقلی پیدا شود مثل ما فکر میکند.
این ساختار عقلانی واحد در تاریخ در یک پروسه تاریخی روی کره زمین فعلیت پیدا میکند. روح بیان کانت این است که عقل ضرورتا مسئول و موظف است که انسانها را روی کره زمین به کمال برساند. کانت در عصر روشنگری زیست میکرد؛ یعنی وقتی از قرون وسطی بیرون آمدیم به مرحله رنسانس و تجدید حیات میرسیم و بعد از رنسانس به عصر روشنگری میرسیم. چهره درخشان عصر روشنگری کانت و هیوم هستند. در این دوره کانت سنت نوگرایی که دکارت بنیان نهاده بود پشت سر گذاشته و شما وقتی نوشتههای کانت را میخوانید میبینید نسبت کانت با متفکران قبل از خودش مثل نسبت ملاصدرای ما به متفکران قبل از او است. شما نوشتههای ملاصدرا ار بخوانید میفهمید این را از مشائیان گرفته، این را از اشراقیان گرفته، این را از اشاعره گرفته، این را از معتزله گرفته. بنابراین فلسفه ملاصدرا التقاطی به معنای ایجابی و مثبت است یعنی هنر داشته این اندیشهها را ترکیب کند و یک فلسفه متعالیه بسازد.
بنابراین نگرش تاریخی یا ساختار تاریخی عقل به این معنا است که عقل ضمن اینکه یک ساختار ثابت دارد کاربرد یا اجرای قوانینش روی کره زمین به واسطه فاعلی به نام انسان در یک پروسه تاریخی شکل پیدا میکند.
در ادامه این نشست حسینعلی نوذری؛ عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی با موضوع «بازگشت به ایده کانتی دانشگاه در جهان معاصر» سخنرانی کرد که گزیده آن را در ادامه میخوانید؛
بحث اساسی من بازگشت به ایده کانتی دانشگاه است. من به چند مورد درباره جایگاه کانت در اندیشهورزی پیرامون ایده دانشگاه اشاره میکنم. ایده دانشگاه به عنوان یک ایده اساسی در تدوین و تشریح مفهوم دانشگاه و امکان تحقق نهادینه آن به شمار میرود. در چنین بستری با کانت روبرو هستیم که این ایده را پیشاپیش سایر ایدهها مطرح کرده است. آنچه بعدها توسط دیگران در مفصلبندی ایده دانشگاهی مطرح شده بسط نگاهی است که کانت به این مفهوم داشته است. بحث عمده آن در نزاع دانشکدهها مطرح شده است. کانت سه دانشکده را به عنوان دانشکدههای برتر مطرح میکند و فلسفه را به عنوان دانشکده فرودست مطرح میکند و بعد میگوید من به دلایلی دانشکده فرودست را برای کار انتخاب کردم.
در این کتاب مفهوم دانشگاه را به عنوان مفهومی بنیادین برای توسعه پژوهشهای علمی معرفی میکند و از آن به عنوان فصل ممیز نهادهای سنتی یعنی کلیسا و روحانیت و دین یاد میکند که برای خودشان در حوزه آموزش و فرهنگ فعالیت داشتند. بنابراین طرح ایده دانشگاه از منظر کانت به مثابه اقدامی برای ایجاد این فصل تمایز است که درون خودش متضمن یک مقصود اساسی است. آن مقصود اساسی این است که نهاد دانشگاه به عنوان نهادی علمی و آکادمیک مورد نظر قرار گیرد.
در آلمان در خلال قرن هجدهم شاهد ظهور جریانهایی هستیم که در مقام پدیدارهای تاریخی و فرهنگی و اجتماعی و سیاسی زمینه بسط و گسترش چنین ایدهای را تشدید میکنند. اگر بخواهیم به تحولاتی که مفهوم دانشگاه در آلمان و بعدها در سایر کشورهای اروپایی از سر گذراندند پی ببریم لازمهاش یک نگاه گذرا به این مفاهیم است؛ یکی روند رشد و گسترش تعداد دانشجویان و علاقهمندان به جریانهای دانشگاهی که این امر را از طریق ادغام این جریانها در مفهوم دانش شاهد هستیم که خود این معنا در یک پیوند تنگاتنگ با بسط و توسعه دامنه دخالتها و اقتدار و اعمال قدرت حکومت قرار دارد.
جریان دوم این است که دانش را نه به مثابه یک دکترین معین و قطعی بلکه به مثابه یک کاربست زنده و دائما در حال تغییر و تحول با گرایش و جهتگیریهای انتقادی شاهد هستیم که این معنا از دانش به صورت کاربست اساسی دانشگاه مدرن هم درمیآید. جریان سوم نیز رشد و پرورش مقوله تعقل و خردورزی و عقلانیت است.
در ادامه این نشست احسان شریعتی؛ پژوهشگر فلسفه با عنوان «کانت و دانشگاه مستقل» سخنرانی کرد که گزیده آن را در ادامه میخوانید؛
موضوع رساله کانت که آخرین اثر او در زندگی و به نوعی وصیتنامه فلسفی او است مفهوم استقلال و آزادی دانشگاه فلسفه است. کانت خطاب به قدرتمندان سیاسی میگوید باید امکان آزادی تفکر و آزادی بیان در دانشکده فلسفه برقرار باشد. اساسا روشنگری یعنی خوداندیشیدن و شعار روشنگری شجاعت اندیشیدن است تا بتوانیم از پیشداوریها رها شویم و به مبانی بیندیشیم.
از نظر کانت ما یک استفاده خصوصی از عقل داریم که باید محدود باشد و نمیتوانیم نامحدود و بیقید و شرط به این معنا آزاد باشیم ولی یک استفاده عمومی از عقل داریم. در این نگرش ما در گفتوگوی با دیگران است که میاندیشیم. بنابراین در اینجا که حوزه عمومی استفاده از عقل است باید آزادی بیان و وجدان باشد. آزادی دو معنا دارد معنای سلبی یعنی استقلال اراده در برابر اجبار. تعریف مثبت آزادی خودآیینی است یعنی عقل انتخاب کند. وقتی کانت بر عقل تکیه میکند عقلی منظورش است که حدود خودش را میشناسد یعنی عقل سنجیده و محدود مورد نظر او است نه اینکه بگوید عقل میتواند به همه مسائل پاسخ دهد. بنابراین از نظر کانت در نهاد دانشگاه به فلسفهورزی به معنای پرسیدن از مبانی نیاز داریم و این به نفع سیاستمداران است.
انتهای پیام