به گزارش ایکنا به نقل از روابط عمومی فرهنگسرای اندیشه، فیلم سینمایی «آغوش باز» در باشگاه «سینما اندیشه» فرهنگسرای اندیشه اکران و با حضور بهروز شعیبی کارگردان فیلم، مهرزاد دانش و محسن سلیمانی فاخر، منتقدان سینما، نقد و بررسی شد.
بهروز شعیبی در ابتدا در پاسخ به اینکه چرا به این نوع سینما روی آورید، گفت: چیزی که باعث شد به ژانر خاصی پایبند نباشم و منجر شد «آغوش باز» ساخته شود، تاسف و تاثری بود که برای ازبین رفتن گونههای مختلف سینمایی میخوردم. بعد از فیلمهای «دهلیز» ، «سیانور» و یا حتی «بدون قرار قبلی» پیشنهاد بود که همین ژانر و سینما را ادامه دهم که مخالف بودم. اگر به فکر احیا ژانرهای متعدد نباشیم، اتفاقی میافتد که در این سالها روی داده است، اینکه فیلمها در جشنواره فجر و اکران همه شبیه هم هستند.
وی بر تنوع ژانر در آثارش تاکید و این نوع فیلمسازی را به دو ماراتن تشبیه کرد و گفت: فیلم «آغوش باز» تجربهای در ژانر کمدی درام است که ایرادات آن را میپذیرم و دوست دارم کارگردانان دیگر در آثار بعدی کاستیها را مرتفع کنند. میشود خیلی راحت به یک ژانر بسنده کرد و واژهای مثل «فیلمساز مولف» را هم به خود گرفت و فیلمهای یک شکل ساخت. ترجیحم این است که ریسک کنم و نقدها را به جان بخرم.
کارگردان «دارکوب» تاکید کرد: فیلم اجتماعی، فقط این نیست که به زیر پوست شهر پرداخته شود. اجتماع اقشار مختلف دارد. طبقات متعددی دارد. اصغر فرهادی و داریوش مهرجویی خدمتی که به سینمای اجتماعی کردند این بود که سینمای اجتماعی را محدود به یک قشر خاص نکردند. ما تصویری از پشت صحنه آمادگی هنرمندان یا ورزشکاران ندیدیم، از زندگی خصوصی و فردی و رابطه آنها با همسرانشان کمتر اطلاع داریم. اتفاقا این بخش برای من جذاب بود که در سه داستان موازی، آن بخش را که در زندگی خواننده نمیبینیم، نشان دهم. برخی اوقات تاثیر اجتماع در «خانه» دیده میشود.
پیچشغ عنصر اصلی کمدی درام
در ادامه مراسم، محسن سلیمانی فاخر، کارشناس و منتقد سینما گفت: اینکه هر یک از آثار شعیبی در گونهای متفاوت است، قابل تقدیر و نشان از تجربهگرایی او دارد اما این فیلم از واقعیت اجتماعی فاصله دارد و ما تصویری از روح جمعی جامعه در آن نمی بینیم. بهزعم جامعهشناسان پدیدارشناس، باید دنبال «واقعیت اجتماعی» برویم و واقعیت اجتماعی در ادراک از جامعه است، اما این فیلم بر اساس تجربه زیسته و ادراک از جامعه نوشته نشده است. در فیلم همه مشکلات سانتیمانتال است، شهر زیباست و مشکلات برای توده جامعه نیست. در کمدی درام، تعلیق و توئیست (پیچش) داستانی، عنصر اصلی این ژانر است که ما در داستان چنین چیزی را نمیبینیم و آن تعلیق به وجود آمده هم از اواسط داستان برای مخاطب لو میرود، به عبارتی دست روایت برای مخاطب رو شده است.
بیش از حد شیک و رنگین
مهرزاد دانش، منتقد و نویسنده سینما، نیز تصریح کرد: فصل مشترک فیلمهای شعیبی، تمرکز بر مفهوم و مناسبات روابط خانوادگی است. موضوع فیلمهای او چه درباره قصاص باشد یا اعتیاد، چه به مفاسد اقتصادی بپردازد یا مقطعی از تاریخ سیاسی کشور را مرور کند، در هر حالتی جنبههای خانوادگی آدمهای داستان است که روایت را پیش میبرد و تبدیل به نمود اصلی میشود. حالا در آغوش باز هم با همین ایده مواجه هستیم که البته شکل گسترشیافتهتری در مقایسه با فیلمهای قبلی شعیبی دارد و داستان با ترکیب موقعیت سه خانواده مجزا از هم که به تدریج در مییابیم ارتباطهایی با هم دارند، شکل میگیرد.
وی ادامه داد: «آغوش باز»، فارغ از اینکه دوستش داشته باشیم یا نه، فیلمی قابل احترام است؛ به ویژه در زمانهای که بسیاری از فیلمها، با رویکردی بسیار مبتذل، در حال تاخت و تاز در اکران هستند. آغوش باز با اینکه به عنوان یک کمدیدرام، جنبههای کمدی هم دارد، اما برخلاف بسیاری از فیلمهای کمدی سالهای اخیر، باجهای سخیف به مخاطب نمیدهد و متانت رابطهاش با تماشاگر را حفظ میکند.
انتهای پیام