
بعد از رحلت نبی مکرم اسلام(ص) وقایعی رخ داد که پس از قرنها همچنان نیازمند کنکاش و توجه مسلمانان است و نقش مهم حضرت صدیقه طاهره(س) در این وقایع باید بازخوانی و موشکافی شود.
یکی از ابعاد زندگانی حضرت زهرا(س) حضور اجتماعی بانوی ممتاز عالم بشریت است که با رعایت ضوابط الهی به رسالت خویش جامه عمل پوشاند؛ بانویی که در فرهنگ عرب جاهلی و شرایط منحصر بهفرد دوران خود، مقتدرانه وارد عرصه دفاع از ولایت شد.
خبرنگار ایکنا برای آشنایی بیشتر با سیره و زندگانی آن حضرت با
آیتالله سیدجواد علوی بروجردی؛ استاد درس خارج حوزه علمیه گفتوگو کرده است که در ادامه بخش اول آن را میخوانیم و میبینیم؛
ایکنا ـ یکی از ابعاد زندگی حضرت زهرا(س) فعالیت سیاسی و اجتماعی مهم و تأثیرگذار آن حضرت بود، آیا از منظر اسلام، این نوع حضور برای زنان جایز است؟ یا برعکس برخی برداشتها، تکالیف دیگری بر دوش زنان تعیین شده است؟
نگاهی که ما به حضرت زهرا(س) به خصوص بعد از ایام شهادت رسولالله(ص) داریم؛ جهات مختلفی دارد. از جمله این جهات آن است که توجه کنیم آن حضرت به عنوان یک زن در اجتماع آن روز، شرایط و در بین عرف و فرهنگ حاکم مردم عرب قیام کرده و تا آن اندازه تأثیرگذار بوده است؛ قضایایی اتفاق افتاده و یک زن مخالف است و این زن مخالف حرکت کرده و در مسجد پیامبر اکرم(ص) و در حضور مهاجر و انصار حکومت وقت را به استیضاح میکشد؛ این مسئله در عرف حاکم آن روز معمول نبوده است و مهمتر اینکه در آن زمان هیچ امتناعی از سوی امیرمؤمنان(ع) در برابر ایشان وجود ندارد و ایشان نهی و اعتراضی به این رفتار فاطمه زهرا(س) نداشتند.
این مسئله نشان میدهد که یک زن نیز مانند یک مرد مسئولیت الهی آن هم در این سطح بالا دارد؛ این یک شأن برای زن است؛ این فرهنگ، فرهنگ تشیع است نه سقیفه و این فرهنگ تشیع امتداد پیدا کرد و پس از آن، حضرت زینب(س) که تربیت شده همین دامان پاک است، حرکت بزرگی را در کربلا ایجاد کردند.
آیتالله العظمی خویی در کتاب «معجم رجال الحدیث» در وصف حضرت زینب(س) آوردهاند؛ شریکه الحسین فی کربلا؛ زینب کبری(س) را شریک امام حسین(ع) در قیام کربلا میدانند و چنین شخصیتی دستپرورده حضرت زهرا(س) و فرهنگ تشیع است. در فرهنگ شیعه، زن همان مسئولیت اجتماعی را دارد که یک مرد دارد؛ مردم وقتی جمع شدند در کوفه تا حرکت اسرا را در کوچه و بازار ببینند یا به کاروان اسرا که تصور میکردند خروجکرده علیه حکومت هستند، اهانت کنند، زینب کبری(س) آنگونه با صدایی رسا سخنرانی میکند به گونهای که مقاتل نوشتهاند حتی کسانی که طبل هم میزدند تحت تاثیر قرار گرفته و سکوت کردند. اینجا هم یک مورد نداریم که امام سجاد(ع) نهی فرموده باشند که عمه جان شما صحبت نکنید؛ امام سجاد(ع)، خودشان یکی از مخاطبین هستند. یا نقش زینب کبری(س) را در کاخ یزید میبینیم و این نقشی است که باید در تفکر شیعه از زن تصویر و معرفی کنیم.
ایکنا ـ مهمترین هدف حضرت زهرا(س) که برای آن برخلاف سنت آن دوره وارد عرصه دفاع از ولایت شدند، چه بود؟
رسولالله(ص) از دنیا رفته و برخی صحابه، سقیفه تشکیل داده و حضرت زهرا(س) این مسئله را انحراف از دین میدانند؛ مسیر دین این بوده است که پیامبر(ص) در غدیر به صورت عام وصایت و ولایت علی(ع) را اعلام فرمودند و البته قبل از آن هم بارها فرموده بودند؛ رسول الله(ص) این جمعیت را در غدیر نگه داشتند؛ نقطه غدیر جایی بوده است که همه طوایفی که به حج میآمدند از یمن و شام و ... در این محل از هم جدا میشوند، پیامبر(ص) همه جمعیت را نگه داشتند و حدیث غدیر؛ من کنت مولاه فعلی مولاه را بیان فرمودند و ادامه دادند؛ الست اولی بکم من انفسکم؛ اینجا سخن از رقابت و ... نیست.
غدیر 18 ذیحجه بود و تا رحلت پیامبر(ص) بیش از دو ماه و ده روز طول نکشید و بعد از این مدت کوتاه سقیفه تشکیل شد و در شرایطی این کار انجام شد که وقتی در غدیر ولایت علی(ع) اعلام شد آیه شریفه نازل شد که؛ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا. مگر دین کامل نبود؟ کامل بوده است ولی نقص از حیث آینده این مکتب و مرام است وگرنه رسولالله(ص) همه احکام به خصوص حج و ... را بیان فرموده بودند؛ پیامبر(ص) در راس بود و ارتباط وحیانی وجود داشت و تنها نقص این بود که بعد از وفات پیامبر(ص) چه چیزی باید رخ دهد؟ آیا پیامبر(ص) میتواند نسبت به آینده دین خدا بیتفاوت باشد؟ آیا هیچ مکتب و مرامی وجود دارد که نسبت به آینده طرح و برنامهای نداشته باشد؟ آیا رسالت پیامبر(ص) فقط برای بعد از خود اوست؟ اگر بنا بود که اصحاب و باند خاصی خلیفه تعیین کنند آیا پیامبر(ص) نباید سخنی در این مورد بگویند؟
آیه شریفه فرمود: الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ دِينِكُمْ فَلَا تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ؛ امروز کفار مأیوس شدند؛ مفسران بیان کردهاند که یأس مشرکین از این جهت بود که خیلی از آنان در فتح مکه ناچار بودند که ایمان بیاورند مانند ابوسفیانها و فکرشان این بود که وقتی پیامبر(ص) رحلت کرد ما اقدام خودمان را انجام میدهیم.
حالا پیامبر(ص) از دنیا رفته و حضرت فاطمه(س) دیدند که اسلام ناب و اصیل به انحراف رفته است و بنیان تفکر شیعه در خطر است لذا تفکر حضرت زهرا(س) در برابر تفکر سقیفه قرار گرفت؛ فاطمه زهرا(س) معتقد است که اسلام و حرکت اسلامی از مسیر خودش منحرف شده است لذا فریاد و سخنرانی ایشان برای آن است که مردم را متوجه این انحراف بکنند. معاویه سالها بعد از شهادت امیرالمؤمنین(ع) در سفری به مدینه آمد در حالی که خلیفه شده بود و در یک سخنرانی گفت: مردم من خلافت را به دست نگرفتهام که شما روزه بگیرید و نماز بخوانید؛ بلکه آمدهام حاکم باشم؛ این تفکر سقیفه در برابر تفکر شیعه است یعنی حکومت فرد فاسدی مانند معاویه در برابر آن چیزی که ماهیت اسلام است.
ایکنا ـ بین مکتب سقیفه و مکتب تشیع فرق بسیار زیاد است ولی اگر بخواهیم نگاهی از زاویه برخی حوادث تاریخی داشته باشیم چه نمونههای ملموسی قابل ذکر است؟
ماهیت شیعه ناب و اصیل از بنیاد با مکتب سقیفه متفاوت است ولی برخی حوادث ماهیت و فرق این مکاتب را بهتر تبیین میکند از جمله جایی که مکتب سقیفه ماهیت خود را نشان داد در حادثه مالک بن نویره بود؛ او به خلیفه زکات نداد و گفت: من نمیدانم تو چطور خلیفه شدی؟ شبانه خالدبن ولید را فرستادند و به قوم و قبیله مالک حمله کرد و او را کشت و زنان را اسیر کردند و خالد بن ولید با همسر مالک بن نویره عمل سوئی انجام داد که در تاریخ ذکر شده است. این کار زنای مسلم بود و حتی خلیفه دوم چند بار گفت: که خالد باید حد بخورد ولی پاسخی که شنیدند این بود که خالدبن ولید به درد حکومت میخورد یعنی اگر کسی که از ما و در باند و کنار ما هست هر خلافی هم که مرتکب شود مشکلی ندارد و در امان است و این را با برخورد امام علی(ع) مقایسه کنید.
شاعری به نام نجاشی که از نزدیکان حضرت علی(ع) بود و خیلی هم به حضرت ابراز ارادت میکرد مشروب خورد و امیرمؤمنان(ع) به او حد زد؛ حد او هم 80 تازیانه بود و وقتی حد تمام شد امیرمؤمنان(ع) تعدادی تازیانه بیشتر هم زد و وقتی از ایشان پرسیدند که این تازیانه اضافه برای چه بود فرمودند: به خاطر نزدیکی و انتسابی است که به من داشتی زیرا مردم میگویند رفیق علی بن ابیطالب(ع) شراب خورده و خواسته از قرب به حکومت سوء استفاده کند؛ این فرهنگ شیعه و حضرت علی(ع) است. این تفکر شیعه در برابر تفکر سقیفه است؛ فریاد حضرت فاطمه(س) برای آن است که چرا این تفکر اسلامی فراموش شده است.
ایکنا ـ از جمله آثار گرانقدر علمی حضرت زهرا(س)، خطبه فدکیه است. این خطبه چه ویژگیهایی دارد؟
خطبهای که به نام فدکیه معروف است خصوصیاتی دارد و کتاب بلاغات النساء آن را ذکر کرده است؛ بلاذری که سنی است و کاری به تفکر شیعه هم ندارد این خطبه را به عنوان یکی از شاهکارهای بیانی زنان نقل کرده است؛ او در این کتاب خطبههای زنان را نوشته و جالب اینکه از ابن عباس نقل کرده است؛ ابن عباس هم از عقیلتنا سیده زینب(س) تعبیر کرده است یعنی حضرت زینب(س) بزرگ قبیله ما بوده است. فدک هم مصداقی از این است؛ یعنی شما حق ندارید مالی را که از یک شخص است از او بگیرید؛ تفکر دشمنان علی(ع) این بود که اگر فدک در دست فاطمه(س) باشد دست علی(ع) پر خواهد بود و دیگر محتاج حکومت نیست و آنان میخواستند امام علی(ع) محتاج حکومت باشد. لذا فدک را غصب کردند و در توجیه آن هم گفتند: نحن معاشر الانبیاء لا نورث؛ این را فقط خلیفه اول از پیامبر اکرم(ص) نقل کرده و هیچ فرد دیگری هم آن را نقل نکرده است. نقض آن را هم داریم یعنی زمان عثمان، عایشه به نشانه اعتراض به عثمان گفت: اگر حق و حقوق مرا نمیدهید لااقل ارث من از پیامبر(ص) را بدهید. این روایت را خود اهل تسنن نقل کردهاند و عثمان به او گفت: مگر پدر تو نگفت: نحن معاشر الانبیاء لا نورث؛ به منبر برو و این جمله را تکذیب کن و بیا ارثت را بگیر و اگر این کار را نکنی میراثی نزد ما نداری.
در شهادت امام حسن مجتبی(ع) هم طبق نقل اهل سنت، او از تدفین امام مجتبی(ع) در خانه پیامبر اکرم(ص) خودداری کرد. عایشه با این توجیه که این خانه ارث من از پیامبر(ص) است جلوی این کار را گرفت.
حضرت زهرا(س) در بیش از 51 مورد استناد قرآنی دارد که از شاهکارهای ادبیات عرب است که یک بانوی 18 ساله بدون اینکه از روی نوشته بخواند در مقابل انصار و مهاجر این خطبه را انشاء کرده است فلذا اینکه دیگران آمدهاند و مبارزه فاطمه زهرا(س) را فقط به فدک منحصر میکنند اشتباه است و فدک چیزی است که آن حضرت دست روی آن گذاشته است.
در همان خطبه تعبیراتی که حضرت زهرا(س) دارند و در خطبهشان با نساء مدینه دارند واقعیات را بیان میفرمایند که متاسفانه برخی خودیها هم منکر آن شدهاند.
ادامه دارد...
گفتوگو از محسن مسجدجامعی
انتهای پیام