به گزارش ایکنا به نقل از القدس العربی، عبیر یاسین، نویسنده مصری در زمینه تحولات سوریه و فرصتطلبی رژیم صهیونیستی از این رخدادها نوشته است:
دولت راستگرای افراطی بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل امکان استفاده از فرصتها برای محکم کردن جای پای خود در منطقه را از دست نمیدهد و در خطرات و تهدیداتی که کشورهای همجوار با آنها مواجه هستند، فرصتی برای توسعه اشغالگری خود به بهانه حمایت از امنیت پیدا میکند، چه امنیت دولت خود و چه امنیت شهرکهای صهیونیستنشین.
فرصتطلبی اسرائیل به صورت آشکار پس از طوفان الاقصی در زمانی بروز کرد که دولت راستگرای افراطی نتانیاهو فرصتی برای بازیابی اشغالگری خود در نوار غزه یا ساخت مجدد شهرکهای صهیونیستی پیدا کرد به این بهانه که شهرکسازی راهی برای ایجاد امنیت است.
این فرصت فراتر از نوار غزه و نقشه ژنرالهای صهیونیست است که در شمال نوار غزه به هر شکلی و به دور از اعلامیههای رسمی، از طریق سیاست گرسنه نگه داشتن و آواره کردن ساکنان جنوب فلسطین به سمت کرانه باختری و قدس شرقی اجرا میشود؛ جایی که شهرکسازیها و تجاوزات شهرکنشینان به روستاها و شهرهای فلسطین و یورشهای بیوقفه آنها به مسجد الاقصی و تلاش برای تغییر وضعیت تاریخی این منطقه وجود دارد.
تلاش برای دستیابی به هدف نهایی در راستای اجرای سیاست گرسنه نگه داشتن فلسطینیان و ویرانی مستمری که نوار غزه یا بخشهای وسیعی از آن را به مناطق غیرقابل سکونت تبدیل میکند، چه به طور کلی و چه برای دورههای طولانی، متوقف نمیشود.
در همین رابطه ایتامار بن گویر، وزیر امنیت داخلی اسرائیل در سخنانی درباره استفاده از دوران ریاست جمهوری دونالد ترامپ، رئیس جمهور منتخب آمریکا برای حمایت از پروژه آوارگی فلسطینیان اظهار نظرهایی کرده است. آغاز این پروژه با تعطیلی اداره مدنی غزه و بازگشت به روش اشغال مستقیم بوده است که واکنشهایی درباره آینده دولت فلسطین درپی داشته و نتانیاهو بر ضرورت جلوگیری از تلاشهای فلسطینیان برای رسیدن به دولت مستقل تأکید دارد و این کار را عاملی برای تهدید اسرائیل و مبارزه با تروریسم(!) میداند.
فرصتطلبی اسرائیل به لبنان هم کشیده شده است و طی چند ماهه جنگ اسرائیل علیه لبنان شاهد بودیم که چگونه تلآویو دستور تخلیه بیش از یک چهارم زمینهای لبنان را صادر کرد. این دستور پس از آن صادر شد که اشغال غزه بر اساس گزارش سازمان ملل متحد، به حدود 85 درصد رسیده است.
همانطور که تلآویو، در جنگ پنجم غزه (2023) فرصتی برای اشغال بسیاری از زمینهای نوار غزه با هدف گسترش منطقه حائل پیدا کرد، در جنگ لبنان نیز فرصت یافت تا درباره ایجاد منطقه حائل در داخل خاک لبنان صحبت کند و با ادعای وجود اسلحه و مقرهای خاص حزبالله در این مناطق، دستور تخلیه روستاها و شهرهای این منطقه را صادر کرد.
این درحالی است که عوامل بسیاری، اسرائیل را مجبور به پذیرش آتشبس در لبنان کرد، به ویژه موضع ترامپ و خواست وی برای تعامل با رژیم صهیونیستی و دیگر بحرانهای منطقهای پیش از انتصاب رسمی ترامپ به ریاست جمهوری در 20 ژانویه 2025.
بسیاری از سیاستمداران تلآویو، به ویژه پس از ترور شهید سید حسن نصرالله، دبیرکل فقید حزبالله و بسیاری از فرماندهان این جنبش، خواستار استفاده از این فرصت برای تضعیف حزبالله هستند، تا بتوانند بر بسیاری از مناطق جنوب لبنان تسلط کامل پیدا کنند. آنها توقف جنگ بدون تحقق این اهداف را مانعی برای رسیدن اسرائیل به منافع خود و از دست رفتن این فرصت که ممکن است دیگر تکرار نشود، میدانند.
فرصتطلبی اسرائیل از غزه و لبنان عبور کرده و به سوریه، جبل الشیخ، جولان، مخازن اسلحه، ناوگان سوریه و همه تجاوزاتی که به نام امنیت انجام میشود، رسیده است.
این اقدامات به نوبه خود با رفتار غرب درباره «ادعای امنیت» تلآویو به عنوان توجیه تجاوزات، تهدیدات و مداخله در امور داخلی دیگران، بدون پاسخگویی، مطابقت دارد. علاوه بر آن، این اطمینان وجود دارد که اسرائیل در زمان محاسبه پاسخگو خواهد بود همانطور که زمان محاکمه نتانیاهو و یوآو گالانت، وزیر سابق جنگ رژیم صیونیستی در دادگاه کیفری بینالمللی فرا رسید؛ اما واشنگتن و برخی از کشورهای غربی آن را رد خواهند کرد زیرا کشورهای دمکراتیک آنطور که درباره برخی سیاستهای آنها میگویند، نمیپذیرند که متهم به نقض حقوق بشر و ارتکاب جنایت جنگی یا جنایات نسلکشی شوند.
این فرصت به سرعت پس از تلاشهای بسیار برای ایجاد تهدیدات در مورد سوریه بروز یافت و در نشستهای شورای کوچک وزارتی اسرائیل در هنگام تحولات قبل از سقوط بشار اسد و با هدف بررسی تحولات سوریه به صورت روزانه مطرح و به تلآویو منعکس شد.
طبق آنچه که در غزه و لبنان به اشکال مختلف روی داد، تهدیدات اسرائیل از سوی آویخای ادرعی، سخنگوی ارتش این رژیم درباره ممنوعیت عبور و مرور در تعدادی از روستاهای جنوب سوریه نیز اعلام شد و تلآویو بیش از 350 حمله هوایی علیه تعدادی از مواضع سوریه که به ادعای آنها مقر نظامی حزبالله یا مخازن اسلحه بودند انجام داد، از ترس آنکه نیروهای مخالف سوری بر آن موقعیتها تسلط پیدا کنند.
اسرائیل در این حملات اعلام کرد که نزدیک به 80 درصد از نیروهای نظامی سوریه تخریب شدند. رئیس ستاد نیروهای مسلح سوریه نیز اعلام کرد که علاوه بر غزه، کرانه باختری و لبنان، سوریه چهارمین میدان نبرد با رژیم صهیونیستی است.
در همین راستا، نتانیاهو تأکید داشت که سقوط بشار اسد فرصت مهم و جدیدی برای اسرائیل است، حتی اگر این فرصت با چالشهای زیادی همراه باشد. از جمله این چالشها میتوان به انتقاد اعضای دولت از محاکمه نتانیاهو، و بالا گرفتن اختلافات با مشاوران قضایی دولت اسرائیل اشاره کرد.
این تحرکات همانطور که مشخص است به دنبال تغییر موازنههای موجود است، خواه در رابطه با مرزها و استقرار نیروهای اسرائیلی، و یا سلطه بر اراضی سوریه و گسترش فرصتهای موجود در مرزها و انهدام هر چه بیشتر تسلیحات سوریه، با هدف محافظت در برابر عناصر مخالف که ممکن است سوریه را تحت کنترل خود درآورند و امکان هدف قرار دادن اسرائیل در بلندیهای جولان اشغالی و تهدید مستقیم یا غیرمستقیم امنیت تلآویو وجود دارد. هدف عمیقتر از این است که از این شرایط به نفع نتانیاهو و «رژیم جدیدی» که او پس از ترور نصرالله از آن صحبت کرد، استفاده شود.
در پایان، میتوان گفت که اسرائیل از هرچالش و خطری که کشورهای همجوار را احاطه کرده، برای افزودن به مناطق حائل و تلاش برای بیرون راندن ساکنان آن مناطق به نقاط مرزی، استفاده میکند.
هدف بزرگ آن که به منزله چتری این اقدام رسمی را دربر گرفته است، ادعای حمایت امنیتی از دولت تحت محاصره سوریه است. با وجود اینکه بسیاری از کشورهای غربی داستانهای اسرائیل درباره جنگ غزه را پذیرفتهاند و سیاستهای این رژیم در گرسنگی دادن و نسلکشی مردم غزه را برای حمایت امنیتی از تلآویو توجیه میکنند.
واقعیتی که به اسرائیل امکان توسعه این سیاستها را در اشکال مختلف از غزه تا لبنان و از لبنان تا سوریه میدهد، خطرات و تهدیداتی است که برای اوضاع ناپایدار و قابل اشتعال منطقه به وجود آمده است.
ترجمه از فرشته صدیقی
انتهای پیام