از میراث حدیثی حضرت زهرا(س) به این دلیل که ایام زندگی آن حضرت بعد از وفات پیامبر(ص) طولانی نبود و در طول حیات پیامبر(ص) هم طبیعتا سراغ خود ایشان میرفتند و نیازی به واسطه نبود، مطلب چندانی در دسترس ما نیست ولی در دهههای بعد افراد برای شنیدن سخنان پیامبر(ص) به همسران و صحابه و نزدیکان پیامبر(ص) مراجعه میکردند بنابراین مجموعه روایات حضرت زهرا(س) از پیامبر(ص) چندان زیاد نیست البته میراث حدیثی که بعد از سوی ائمه(ع) به ما رسیده است اشاراتی به سخنان حضرت زهرا(س) دارد.
در بین روایات پرمنبع، خطبه حضرت(س) در مدینه از جمله متونی است که خیلی گزارش شده است البته چون در بین آن بحث فدک هم مطرح است به فدکیه مشهور شده است ولی اگر نام آن را «فاطمیه» بگذاریم شایستهتر است؛ این خطبه آنقدر زیبا و بلیغ و شایسته است که وقتی حضرت آن را بیان فرمودند خلیفه اول گفت: او را رها کنید زیرا به او یاد دادهاند؛ این نشان میدهد در مخیله آنها نمیگنجید که یک زن بتواند اینقدر دقیق و کامل و منضبط سخنرانی کند آن هم سخنرانی طراحیشده و مهندسیشده؛ قصد داشت بگوید این خطبه را امیرمؤمنان(ع) یاد حضرت داده است و البته واقعا این خطبه تنه به تنه خطبههای حضرت علی(ع) میزند.
این خطبه در کتاب بلاغات النساء بیان شده است و واقعا در بین خطابههای بلاغی زنان یک سر و گردن بالاتر است؛ در مورد این که حضرت چرا این خطبه را در مسجدالنبی ایراد فرمودند باید گفت پیامبر(ص) در فتح خیبر منطقهای به نام فدک را به حضرت زهرا(س) بخشیدند؛ فدک چون بدون جنگ فتح شده بود جزء غنائم جنگی نبود لذا به امر خدا به فاطمه(س) بخشیده شد. ظاهرا حضرت درآمد اقتصادی چندانی از این زمین نداشتند و برخلاف تصور که آن را خیلی بزرگ میدانند چندان بزرگ نبوده است.
حساسیت حکومت بر این منطقه به خاطر درآمد اقتصادی و ثروت آن نبود بلکه حساسیت آنها این بود که وقتی فدک به حضرت زهرا(س) به عنوان ذیالقربی بخشیده شد پس حکومت هم باید در اختیار ذیالقربی باشد یعنی امیرمؤمنان شخصیت اصلی است که باید به حکومت برسد ولی اهل سقیفه این مطلب را برنمیتابیدند و نفس فدک را معارضه میدانستند و نماد مقابله با حکومت بود؛ خلیفه اول بعد از اعتراض حضرت فاطمه(س) فدک را برگرداند ولی خلیفه دوم همین را هم نپذیرفت.
یکی از کارهایی که عمربن عبدالعزیز کرد این بود که فدک را برگرداند ولی بعد از او دوباره فدک را غصب کردند و این مزرعه چندبار دست به دست شده است؛ هارون به امام کاظم(ع) گفت که من میخواهم فدک را به شما بدهم و حد آن را تعیین کنید و امام(ع) همه محدوده خلافت هارون را جزء فدک برشمرد به همین دلیل هم نقشه شهادت امام را کشیدند. پس اهمیت فدک به خاطر نماد حاکمیت بعد از پیامبر(ص) است.
خطبه فاطمیه (فدک) حدودا در 27 منبع کهن آمده است چه شیعی و چه اهل سنت. این خطبه در شرح ابن ابی الحدید و بلاغات النساء در منابع سنی آمده و در شیعه هم در برخی منابع وجود دارد که بنده بخشی از متن را براساس کتاب احتجاج گزارش میکنم:
او خمار را بر سر انداخت و جلباب پوشید یعنی حجاب کامل؛ و با یک گروه از بانوان و خدمتکاران به سمت مسجد رفت در حالی که پایین جامه او به زمین کشیده میشد؛ مانند پیامبر(ص) گام برمیداشت. حضرت در بین بانوان نشستند و ناله و گریه سر دادند و این گریه مردم را به گریه انداخت. یک پرده بین مردان و ایشان هم نصب شد؛ بعد حضرت شروع به سخن کردند و لحن سخنان ایشان هم مانند پیامبر(ص) بود.
در ادامه مقداری از متن خطبه را مرور میکنیم؛ ایشان با حمد خدا شروع کردند: الحمدلله علی ما انعم و له الشکر علی ما الهم و الثناء ...؛ حمد مخصوص خداست و بر آنچه نعمت داده است باید شکر کرد. سپس بحث توحیدی مطرح کردند که به گونهای تفسیر قرآن بود و بعد در مورد پیامبر(ص) سخنانی فرمودند و گفتند: اشهد ان ابی محمد النبی اختاره ...؛ سپس با مخاطبان سخن گفتند: انتم عباد الله ...؛ سپس به قرآن توصیه کردند و ویژگیهای قرآن را بیان فرمودند.
در ادامه به بحث ایمان پرداختند: و جعله الله الایمان ... و الزکاه تصفیه للرزق؛ خدا ایمان را برای پاک شدن از شرک و نماز را برای دورشدن از خودخواهی و زکات را برای پاکی جان و فراوانی رزق و روزه را برای تثبیت اخلاص افراد و حج را برای استواری دین و عدالت را برای نظمبخشی به دلها مقرر کرد و بعد فرمود: و طاعتنا نظام للمله. طاعت از ما برای سامانیافتن مردم است و امامتنا امان للفرقه و امامت ما امان برای جلوگیری از تفرقه است.
در ادامه هم به برخی احکام پرداختند و بعد مردم را دوباره مورد خطاب قرار دادند که ای مردم اعلموا انی فاطمه؛ من فاطمه هستم؛ این بخش از سخنان حضرت که از صحبتهای قبل متفاوت میشود مانند پتکی بر سر مردم آن زمان بود. در بخشی از آن واژگانی به کار رفته که دشوار و در عین حال والاست و اگر علامه مجلسی که تبحر زیادی دارد آن را توضیح نمیداد فهم خطبه خیلی دشوار بود و حتی از خطبههای نهجالبلاغه هم دشوارتر است.
حضرت در این بخش فرمودند که ای مردم شما جفا کردید و حق را به حقدار ندادید؛ وقتی امیرمؤمنان(ع) را یاد میکند میفرماید پیامبر(ص) برادرش (علی) را در سختیها میفرستاد و بعد علی(ع) را توصیف میکند. وقتی خداوند پیامبر(ص) را به خانه ابدی برد کینه و نفاق در شما پدیدار شد و شما به ندای شیطان گوش دادید و این در حالی بود که عهد و پیمان شما قریب بود(غدیر) و جراحت ارتحال پیامبر(ص) بزرگ بود و این زخم بهبود نیفتاده بود. الا فی الفتنه سقطوا. شما به گمان اینکه در فتنه نیفتید این کار را کردید در حالی که الان در فتنه افتادید.
به نظر بنده در این ایام به عنوان متن علمی و بلیغ ادیبانه باید چند بار مورد مطالعه قرار دهیم و با زبان ساده به مردم بیاموزیم. ایشان بعد از این سخنان بحث فدک را طرح فرمودند که یابن ابی قحافه آیا در کتاب خدا آمده است که تو از پدرت ارث ببری و من از پدرم ارث نبرم؟ سپس به پنج آیه که ارث انبیاء در آن مطرح است اشاره فرمودند و تاکید کردند چرا شما میبیند حق من ضایع شده است و آن را میپذیرید؟ و بعد هم عبارات دیگری فرمودند و در نهایت هم با تعبیر قرآنی «وسیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون» خاتمه دادند.
این خطبه آنقدر اثرگذار بود که خلیفه اول از در مصالحه درآمد و نکاتی را طرح کرد ولی به تحریف سخنان پیامبر(ص) پرداخت و گفت که شان پیامبران این نبود که از خودشان ارث بر جا بگذارند( خانه و زمین فراوان) البته اصل حرف درست که شان پیامبران این است که حکمت و علم به ارث میگذارند ولی این دلیلی بر غصب فدک نبود.
انتهای پیام