
به گزارش ایکنا، حجتالاسلام والمسلمین
سیدمحمدمحسن میرمرشدی؛ استاد فلسفه حوزه علمیه، 11 دیماه در نشست علمی «
رویکردی نو به فلسفه هنر از دیدگاه علامه مصباح یزدی» که از سوی مجمع عالی حکمت اسلامی برگزار شد با بیان اینکه زیباییشناسی از ابتدا در سنت فلسفی مطرح بوده است گرچه سنت تفکری مکتوب از یونان باستان به صورت جدی مطرح شد، گفت: مباحث هنر و زیباییشناسی در تمدنهای قبل از یونان باستان مانند تمدن مصر و ایران و چین مطرح بوده است ولی چون آثار مکتوبی نداریم از مقطع یونان باستان به عنوان تفکر فلسفی یاد میشود. کسانی چون افلاطون و ارسطو در مورد فلسفه هنر سخنان جدی دارند و به ارزش هنری هم به صورت جدی پرداختهاند ولی تا قبل از بورگانسن که زیباییشناسی را مطرح کرد فلسفه هنر را به صورت یک علم مستقل نداشتیم.
میرمرشدی با بیان اینکه هیچ تفاوت حداقلی روی تعریف هنر نداریم و از جنبههای هنری، هنر را ارزیابی میکنند، افزود: برای تشخیص هنر از غیر هنر، فلاسفه میگویند از روی توصیفات مرتبط با یک شیء میتوان در مورد آن ارزشگذاری کرد؛ دو رویکرد در ارزشگذاری وجود دارد؛ یک رویکردی که میگوید میتوان برای هنر قواعد و قوانین خاص ذاتانگارانه قائل شویم و رویکرد دیگر هم ارزش هنری را به مخاطب و اذهان دیگران واگذار میکند. افلاطون میگوید اثر هنری بازنمود و تقلید از شیء خارجی اشیاء است و هرقدر یک اثر هنر شیء نزدیکتر باشد ارزش بیشتری دارد.
استاد و پژوهشگر فلسفه حوزه علمیه اضافه کرد: ارسطو معتقد است اثر هنری باعث تزکیه است یعنی ارزش هنری را با اخلاقی هم جهت میگیرد؛ کانت هم معتقد است که باید در اثر هنری دنبال زیبایی غیرغایتمندانه باشیم لذا هر چیزی غیر از هنر را از دفتر هنر بیرون کنیم حتی اخلاق و سیاست و ... . هیوم هم میگوید زیبایی چیزی است که در ذهن مخاطب شکل میگیرد و ارزش هنری را هم ارزش ذهنی در نظر میگیرد.
میرمرشدی با بیان اینکه بعد از کانت افرادی هنر برای هنر را مطرح کردند و مکاتب مدرن هنری شکل گرفت، ادامه داد: از نگاه افلاطون ملاک ارزش هنری، نزدیکی اثر به شیء بیرونی بود ولی در دوره کانت اثر هنری با خودش سنجیده میشود نه با یک امر بیرونی. گراهام هم ارزشگذاری را چهار دسته کرده است؛ اول لذتگرایی یعنی ارزش هنر به لذتی است که در مخاطب ایجاد میکند؛ برخی ارزش هنری را به زیبایی نسبت دادند و برخی هم ارزش هنر را به احساسات و عواطف نسبت دادند و جهت دیگر هم ارزش هنری وابسته به معرفتی است که به مخاطب میدهد.
وی با بیان اینکه در دستهبندی دیگر، ارزش هنری درونی و یا بیرونی است یعنی اگر با خود مقایسه کنیم ارزش درونی و اگر با بیرون مقایسه کنیم ارزش بیرونی دارد یا ارزش غایتگرایانه و یا ابزارگرایانه، اظهار کرد: وحدت در ارزش یا کثرت در ارزش هم مقوله دیگری است یعنی ارزش هنری ممکن است ترکیبی از ارزشها باشد مثلا یک فیلم سینمایی ارزش خود را از ترکیب عناصر مختلف مانند موضوع و موسیقی و هنرپیشهها و ... میگیرد که نگاه ترکیبی به یک اثر هنری است؛ برخی میگویند ارزش هنری خاص است و فقط در یک اثر هنری وجود دارد و برخی میگویند عام است.
ارزش ذاتگرایی و ضدذاتگرایی در هنر
وی با بیان اینکه همه این رویکردها را میتوان به دو دسته تقسیم کرد؛ یکی ذاتگرایی و دیگری ضدذاتگرایی، افزود: ذاتگرایی ارزشی بسیط و درونی است و میتوان گفت ارزش هنری به صورت بیرونی ارزشگذاری میشود و نیازی به مواجهه با ارزش هنری نیست و این در مقابل رویکرد ضدذاتگرایی است.
میرمرشدی با بیان اینکه نگاه ضدذاتگرایی با نگاه نسبیگرایی سازگاری زیادی دارد، گفت: این دستهبندی البته دقیق دقیق نیست و کسانی را داریم که ذاتگرا هستند ولی جنبههایی از ضدذاتگرایی را هم قبول دارند و بالعکس.
استاد و پژوهشگر فلسفه با اشاره به تعریف هنر از منظر آیتالله مصباح یزدی، اظهار کرد: علامه مصباح معتقد است هنر، مهارت و فنی است که برای ارضای حس زیباخواهی انسان به کار گرفته میشود و در نهایت به احساسی خوشایند و لذتی از درک زیبایی منجر میشود؛ در این تعریف چند نکته وجود دارد؛ اول اینکه هنر مهارت و فن است؛ دوم در راستای حس زیباخواهی و در نهایت، در هنر است؛ مهارت هم نیازمند معرفت و توانایی است؛ بنابراین شناخت، توانایی و ایجاد لذت در مخاطب از عناصر اصلی تعریف هنر در نگاه علامه مصباح است.
وی افزود: زیبایی از عناصر اصلی تعریف هنر از منظر ایشان است؛ زیبایی شاید تعریفپذیر نباشد؛ ملاصدرا در حکمت متعالیه و ... اشاره دارد که زیبایی قابل تعریف نیست و شهید مطهری هم با صراحت میگوید تعریف زیبایی دشوار و دور از دسترس است و برخی فلاسفه غربی هم همین نگاه را دارند لذا از طریق ویژگی و نتایج به تعریف میپردازند. علامه میگوید برای تعریف زیبایی باید به درک لذت زیبایی توجه کرد؛ فرموده است زیبایی وصفی در موجودات است که قابل درک برای موجودات و انسان است یعنی بین زیبایی و لذت پیوند عمیق برقرار کردهاند.
زیبایی در همه موجودات
میرمرشدی با بیان اینکه آیتالله مصباح براساس فلسفه صدرایی معتقد است همه اشیاء به نحوی از زیبایی برخوردارند زیرا همه بهرهای از وجود دارند و این وجود، کمال برای آنان است، تصریح کرد: بنابراین زیبایی و کمال از سنخ وجود است یعنی هم زیبایی مساوق با وجود است و کمال هم بیانگر مرتبهای از درجات وجود است و بین کمال و لذت و زیبایی ارتباط مستقیم وجود دارد.
وی افزود: برخی میگویند زیبایی فقط در اشیاء مرکب وجود دارد ولی ایشان گفته است در اشیاء بسیط هم وجود دارد و ایشان گستره هنر را به اندازه تمام موجودات باز میگیرند در حالی که در فلسفه هنر غربی، هنر چیزی است که مصنوع انسان باشد و آنچه در طبیعت است مانند صدای بلبل و نور خورشید هنر نیست.
پژوهشگر فلسفه اسلامی با بیان اینکه در نگاه فلسفه هنر اسلامی اولین هنرمند خداوند است که توانسته است اشیاء را به بهترین وجه خلق کند، اضافه کرد: وقتی ما از زیبایی لذت میبریم یعنی از کمال یک موجود لذت میبریم؛ علامه مصباح فرموده است اول باید ببینیم انسانی که لذت هنری را درک میکند چه موجودی است؟ انسان ذومراتب است و جنبههای نباتی و حیوانی و ملکوتی دارد لذا برخی هنرها برای مرحله نباتی او زیباست ولی برخی برای مرحله حیوانیت و برخی برای بالاتر لذا ایشان وارد نسبیت در هستیشناسی هنر شده است یعنی یک اثر هنری ممکن است برای یک مرتبه از وجود انسان کمال محسوب شود ولی همان هنر برای مرتبه دیگر انسان سخیف باشد و باعث افول و نزول انسان شود.
همراستایی هنر و اخلاق
استاد حوزه علمیه اضافه کرد: از دید ایشان ملاک برای ارزشگذاری زیبایی، جنبه کمالی انسان است نه صورت حیوانی و نباتی او. مثلا رفتن به سمت غرایز برای بعد حیوانی انسان خیلی ارزش دارد ولی باید ببینیم که این ارزش با ارزش کلی انسان هماهنگ است؟ ممکن است کسی بگوید آیا ایشان بین ارزش هنری و اخلاقی و هستیشناسی رابطه مستقیم قائل است؟ بله ایشان این نوع ارزشها را هم جهت میداند برخلاف کانت که ارزش اخلاقی را غیر از ارزش هنری و زیباییشناسی میداند زیرا هدف انسان رسیدن به کمال است و هر لذت هنری هم باید در راستای کمال انسان به کار رود.
میرمرشدی اضافه کرد: اگر کسی از دیدن خشونت در یک فیلم لذت برد گرچه با مرتبه حیوانی او سازگار است ولی از منظر علامه مصباح این صحنه زیبا نیست زیرا باید با مرتبه والای کمالی انسان سازگار باشد؛ البته در نگاه غربی حتی اگر معکوس هم باشد مهم نیست یعنی مهم این است که یک اثر هنری لذت به مخاطب بدهد و اینکه خشونت یا ضد اخلاق و ... است برای آنان مهم نیست.
استاد و پژوهشگر فلسفه با بیان اینکه آیتالله مصباح ارزش هنری را حقیقی میداند، گفت: ایشان ارزش هنری را دو بخش کرده است یکی لذت هنری حقیقی و دیگری لذت هنری وهمی که این دومی منطبق با کمال انسانی نیست. بنابراین اثر هنری شامل اصیل و غیراصیل است. با این نگاه خیلی از آثار هنری امروز فاقد ارزش اصیل هنری هستند.
انتهای پیام