
به گزارش ایکنا، حجتالاسلام والمسلمین
حسین هاشمی شاهرودی؛
استاد حوزه علمیه، شامگاه اول بهمنماه در نشست علمی «
رابطه ذات با اسماء و صفات الهی از منظر عرفان اسلامی» که از سوی
مجمع عالی حکمت اسلامی برگزار شد با بیان اینکه تفاوت عرفان اسلامی با فلسفه در پذیرش وحدت شخصی وجود در عرفان است و در فلسفه صدرایی تعدد وجود(وجود عرضی) را برخلاف عرفان اسلامی پذیرفتهاند، گفت: طبیعتا غیر از وجود حضرت حق، تمام موجودات در پهنه هستی، ظهور حضرت حق هستند و نه وجود و اگر اطلاق وجود بر آنها میکنیم وجود عرضی است.
وی با بیان اینکه متکلمین و فلاسفه در بحث اسماء و صفات دیدگاههای متفاوتی دارند، افزود: فلاسفه صدرایی با وجود پذیرش متعدد وجودات، میگویند اسماء و صفات ذاتی در مرحله ذات راه دارند و خداوند در آن مرتبه حلیم و قدیر و علیم و....است؛ در عرفان اسلامی دو دیدگاه مطرح است؛ یکی اینکه در مقام ذات، اصلا راهی برای اسماء و صفات وجود ندارد و ذات حضرت حق در مرحله غیبالغیوبی این اسماء و صفات را نمیپذیرد و قول دوم این است که حضرت حق در مرتبه ذات هم اسماء و صفات را میپذیرد و به تبع آن احکام حقیقیه هم بر حضرت حق بار میشود.
هاشمی شاهرودی با بیان اینکه در تعابیر و فرمایش حصرت امیر(ع) هم این نوع مطالب وجود دارد و نمیدانیم ابن عربی به این سخنان استناد کرده است یا نه و این مطالب در دسترس او بوده است یا خیر، اظهار کرد: به هر حال شهود عارفانه ابن عربی با سخنان حضرت امیر(ع) کاملا مطابقت دارد؛ بنده معتقدم خداوند در مقام ذات مبرای از هر نوع اتصاف به اسم و صفتی است و طبیعتا هیچ حکمی را هم ذات حق نمیپذیرد.
استناد عرفا به حضرت علی(ع)
این پژوهشگر فلسفه اسلامی بیان کرد: عرفا به سخنان امام علی(ع) و امام رضا(ع) استناد کردهاند و آن را به نفع خود تبیین میکنند. حضرت امیر(ع) فرمودند: اول الدین معرفته و کمال التوحید الاخلاص له و کمال الاخلاص له نفی الصفات عنه. حضرت دلیل هم برای آن میآورند و میفرمایند هر صفتی، غیر از موصوف است که مراد صفات حقیقی نیست. هر کسی خدا را توصیف کند خدا را با آن وصف قرین کرده است.
وی افزود: بیان دیگر در توحید صدوق از امام علی بن موسی الرضا(ع) است و این بیان هم استدلالی متفاوت از حضرت علی(ع) دارد؛ حضرت فرمودند: واصل معرفه الله توحیده و نظام التوحید الله نفی الصفات عنه؛ اصل و اساس نظام توحید، نفی هر نوع صفت از خداست. حضرت میفرمایند عقول شهادت میدهند که هر صفت و موصوفی چه حقیقی و چه اضافی، مخلوق هستند و مخلوق هم طبیعتا در رتبه پایین است. در دعای شب مبعث آمده است: و باسمک الاعظم الاعظم الاعظم، الاجل الاکرم الذی خلقته فاستقر فی ذلک؛ یعنی اسامی مخلوق هستند و ذیل سایه حضرت حق استقرار یافتهاند. در اینجا هم امام رضا(ع) اشاره دارند که اسامی خداوند مخلوق هستند و آن را به شهادت عقل مرتبط فرمودند.
هاشمی شاهرودی افزود: ما وقتی صفت قادر و حی و علیم و ... را به خدا نسبت دهیم هر کدام یک معنایی دارند که دلالت بر موصوف دارند پس مخلوق هستند؛ حضرت فرمودند: و شهاده کل مخلوق ان له خالق لیس بصفه و لا موصوف؛ زیرا اگر بگوییم موصوف دوباره خودش وصف برای موصوف دیگری است دچار تسلسل خواهیم شد؛ حضرت فرمود: ذات کبریایی حضرت حق نه صفت برای چیزی است و نه موصوف. هر صفت و موصوفی قرین همدیگر هستند و وقتی صفت، امر حادثی است موصوف آن هم حادث است.
توحید، نفی صفت از ذات خداست
استاد حوزه علمیه با بیان اینکه امیرالمؤمنین(ع) بر اساس مطلب تحفالعقول فرمودند که توحید نفی صفت از خداوند است زیرا صفت، مخلوق است، گفت: روایات ما این ظرفیت را دارند که ما بر قول اول حمل کنیم گرچه برخی از آن برای قول دوم استفاده کردهاند. قونوی گفته است همه صفات حضرت حق، متعین و محدود هستند و ذات اطلاقی حق محدود به حدی نیست امکان ندارد مصداق حقیقی این امور متعین و محدود باشد یعنی اگر خدا را متصف به صفتی کردیم این صفت حقیقه خدا در مرتبه ذات نیست بلکه در مرتبه عالم مثالی و خلقی و ... است و مرتبه ذات متصف به هیچ صفتی نیست. برخی به علامه هم این نسبت را دادهاند گرچه ایشان استدلالهای مختلفی دارد از جمله قول اول را تایید کرده است.
وی با بیان اینکه برخی میگویند ذات حضرت حق، واحد است و صفات مختلف، اگر تغایر مفهومی داشته باشند نه مصداقی، خدشه به ذات وارد نمیکند زیرا این صفات موجود به وجود واحد است، افزود: علامه، تعدد مصداقی را قبول دارد و میفرماید هر مفهومی غیر از مفهوم دیگر است یعنی وقتی ما میگوییم الله قادر، الله حی، الله عالم هر کدام صفات مختلف و متفاوتی هستند زیرا اگر نبودند دلیلی برای تمایز آن وجود نداشت؛ هر مفهومی به لحاظ مفهوم بودن، محدود به یک حدودی است و معنایی دارد که از غیر آن جدا میشود یعنی میفهمیم مفهوم حی از علیم و قدیر جداست.
هاشمی شاهرودی تصریح کرد: ایشان قیاس درستی کرده و میگوید هر مفهومی، محدود است و وقتی محدود شد به مصداق هم سرایت میکند پس ذات حق مصداق هیچ مفهومی نیست و اگر در مورد ذات حق اطلاق صفتی میکنیم متاخر از ذات و مخلوق و در مرتبه تجلیات ذات حق است.
وی تاکید کرد: ایشان در المیزان هم آورده است که اسماء و صفات خدا مخلوق او هستند زیرا برخی از این صفات برای غیر خدا هم به کار میروند، قیصری هم چنین تعابیری دارد؛ امام خمینی(ره) هم با صراحت فرمودهاند که چون خدا غنی از هر اثری است از اسم هم غنی است و معنا ندارد بگوییم خداوند در مرتبه ذات موصوف به یکسری صفات است و این صفات هم در مرتبه غیر ذات است؛ ایشان به قول امیرالمؤمنین(ع) استناد فرموده است.
انتهای پیام