جهانیشدن با دگرگون کردن شرایط و تخریب منابع سنتی هویت، فرآیند هویتسازی را در جهان کنونی با مشکل روبهرو کرده و صاحبان هویتهای مختلف را به چالش کشانده است. در این عصر، دیگر جامعه و یا سرزمینی خاص، تعیینکننده نهاییِ هویت افراد نیست و فرد در فضای آکنده از اطلاعات قرار دارد و بهطور مداوم با هویتهای کاذب و بیاصالت روبهرو است. این امر سبب سردرگمی و باعث بهوجود آمدن بحران هویت شده است.
رجوع به دین و هویتسازی براساس آموزههای دینی و اسلامی، میتواند از بهترین پاسخها به بحران هویت ناشی از جهانیشدن باشد. بنابراین، هر فرد و جامعهای که هویت خویش را بر محور و مدار دین تعریف و تفاوت و تمایز خود با دیگران را در هویت دینی جستوجو کند، خواهد توانست در عصر جهانیشدن از تبعات تشویشآور و آشفتهساز جهانیشدن در امان بماند. افراد برای در امان ماندن از تبعات بحران هویت باید بهطور مداوم هویت خود را بازتولید کنند.
در رابطه با مقوله جهانی شدن و تأثیر آن بر هویت دینی افراد در جوامع مختلف، به گفتوگو با حجتالاسلام محمدمسیح جاسبینیا، مبلغ، کارشناس دینی و پژوهشگر حوزه هنر و رسانه پرداختیم که مشروح آن را در ادامه میخوانید.
در رابطه با مقوله زبانشناسی در حوزه ارتباطات جهانی باید به این مقدمه اشاره شود که عمق و میزان برداشتها از یک ایدئولوژی و ماهیت مستقل، به سؤالات برداشت کننده از این ایدئولوژی و ماهیت و نیازهای آن بستگی دارد. برای مثال وقتی فیلمی در رسانههای مختلف پخش میشود، برخی آن را عاشقانه، برخی عارفانه و بعضی از افراد نیز عاقلانه درک کرده و میفهمند؛ چراکه مسائل و زاویه نگاههای ایشان با هم تفاوت دارد. اینکه افراد چه برداشتی از دین و منابع مربوط به آن یعنی قرآن و سنت دارند، به زاویه نگاه ایشان از دین و منابع آن بازمیگردد.
وقتی روابط جهانی برقرار شده و زاویه نگاه فردی که میخواهد هویتی را از دین کسب کند، مقیاس جهانی پیدا میکند، مقیاس مسائل او نیز جهانی شده و سؤالاتی فراتر از سؤالات کسی که جمعیت جهان برای او برابر با جمعیت خانواده، روستا یا شهر خود است، پیدا میکند. چنین افرادی با سؤالاتی که پیدا میکنند، به سراغ منابع دینی و وحیانی میروند و با سؤالات جدید، برداشت جدید میکنند. به همین صورت معجزه جاوید الهی یعنی قرآن نیز دادههای جدیدی به این افراد میدهد؛ چراکه ایشان سؤالات جدیدی دارند.
بنابراین، جهانیسازی و ارتباطات جهانی سؤالات متدینان و علمای دینی را تغییر داده و موجب میشود که افراد با سؤالات جدیدی به سراغ منابع رفته و به برداشتها و دریافتهای جدیدی دست پیدا کنند که پیش از این از آنها محروم بودهاند. دلیل این محرومیت نیز این است که پیش از این، چنین زاویه نگاه، مسائل و مواجهه جهانی در میان این افراد وجود نداشت. لذا تعاملات با دیگران، رفت و آمدها، کنشها و واکنشها منجر به شکلگیری مسائل انسان خواهد شد.
در پاسخ به این سؤال میتوان از نظام فکری مقام معظم رهبری وام گرفت. مواجهه با نسل دهه 80 و 90، مواجهه سلبی و تهدیدمحور است. روح سخنان ایشان خطاب به جوانان مؤید این مطلب است که به صورت فرصتمحور با این نسل و مسائل مربوط به آن تعامل و گفتوگو کرده و به صورت ایجابی به سراغ این نسل میروند. توقع این نسل از دین بدیع و جدید است؛ چراکه برداشتهایی دارد که نسل قبلی آنها را نداشته است.
اگر جوانان با رویکرد وحیانی تربیت شده باشند که نوعی تربیت در صحنه، چندمنظوره و پویا است، ایدئولوژی انعطافپذیر وحیانی حتما دست آنها را در حوزه حفظ هویت دینی خواهد گرفت؛ چراکه این جوانان به صورت گلخانهای تربیت نشدهاند و کاملاً نظامی بر افکار آنها سوار شده، که قرآن را به آنها پیشنهاد داده است، یعنی نظامی که در آن هم موسی(ع) و هم فرعون وجود دارد و فرعونها و نظام ظلم و ستم را از جوانان پنهان نکرده است. در این نظام، جوانان به صورت دائمی در مواجهه حق و باطل الگوی تعامل خود را با جهان پیرامون آموختهاند و در تربیت محیطی قرآنی به آنها اجازه داده شده است که سخنان فرعونها را به خوبی شنیده و رویه تعاملاتی فرعونی را پیدا کنند. جوانان در این الگو مواجهه موسی و فرعون را مشاهده کرده و با سختیهایی که در مقابل فرعونها وجود دارد، آشنا هستند.
لذا این نسل زمانی که درون یک جامعه پر از تکثر قرار میگیرد، نوعی الگوی درونی به دست میآورد که طبق آن تمامی مبانی مربوط به آثار نور و ظلمت ارائه شده است. در این الگو کثرتها به وحدت تبدیل شده و جوانان میتوانند طبق آن و با الگوی موسایی و فرعونی به تحلیل وقایع بپردازد. لذا چنین جوانانی دچار بحرانت هویت نخواهند شد؛ چراکه بحرانها زمانی ایجاد میشوند که مسائل بدون راه حل بمانند، اما اگر الگوی قرآنی به خوبی برای جوانان پیاده شود، نظام بیرونی و درونی آنها با یکدیگر کاملاً هماهنگ بوده و میتوانند به خوبی به حل مسائل درونی و بیرونی بپردازند.
برای دستیابی بدین منظور باید ابتدا پیشذهنیتها را تا حد ممکن حذف کرده و مواجههای منصفانه با طرح کلی اندیشه اسلامی که از قرآن استخراج شده، داشته باشیم. طرح کلی اندیشهای که از قرآن استخراج میشود و نظام فکری پویایی که دین ارائه میدهد، دو سپر مختلف را در مواجهه با مشکلات و ناهنجاریها ارائه میدهد. اولین سپر، تقوای ستیز و دیگری تقوای پرهیز است. شهید مطهری(ره) در کتاب 10 گفتار خود و در گفتار اول به انواع تقوا اشاره میکنند که تقوای پرهیز، تقوای رهبانیت است که مقام معظم رهبری نیز در درسهای گذشته خود به این مطلب اشاره کردهاند. رهبانیت از آن ما نیست، بلکه رهبانیت به پوچی رسیده و ناتوان است و این مدل برای اینکه جوانان در میان جامعه با یکدیگر تعامل داشته و سالم بمانند، عقیم است.
اما تقوای ستیز بدان معناست که جوانان را به گونهای تربیت میکند که آنها هنگام مواجهه با مشکلات دست برتر را دارند. در این نوع تقوا، جوانان پاسخ مسائل جهان امروز و عصر اطلاعات را به خوبی درمییابند. قرآن برای جوانان الگوی فرازمان و فرامکان است؛ چراکه در این الگو هیچ انسانی به دنبال گوشهگیری و پرهیز برای دستیابی به خوبی نیست و برداشت صحیحی از مسائل گوناگون دارد. طبق این روش، جوانان با این سؤال به آغوش قرآن میروند که قصد دارند تا خود و دیگران را خوب نگه داشته و برای خدا قیام کرده و پرچم لا اله الا الله را در قله عالم بکوبند. در این الگو جوانان به دنبال این هستند تا دین خدا اقامه شده و بتوانند دیگران را به سوی خدا رهنمون کنند. اگر زاویه فکری جوانان در استخراج نظام فکری و اندیشهای از قرآن بدین صورت باشد، این نظام استخراج شده، کمک میکند تا جوانان در یک جامعه با آحاد مردم تعامل داشته، سالم بمانند و به سالمسازی جامعه بپردازند.
رویکردی که اسلام در تربیت نیروهای پیشران خود دارد، تقوای پرهیز نبوده و تقوای ستیز است. این بدان معناست که در مواجهه با مسائل مختلف نباید همیشه رویکرد دفاعی داشت. اینکه همواره منتظر باشیم که برخی شبهاتی مطرح کرده و در مقام پاسخگویی این شبهات برآییم، صحیح نیست، بلکه باید در رویکردی فعالانه به سمت ایدئولوژیهای شبهات حملهور شد که این همان سنت احتجاج در قرآن است و آیات زیادی در این زمینه در کتاب خدا بیان شده است. طبق این سنت باید به سمت ایدئولوژی باطل دشمنان حملهور شد. در این زمینه یعنی حملهور شدن به هجمه ایدئولوژی باطل، مؤمنان ایدئولوژی خود را حفظ میکنند و این ایدئولوژی پویا خواهد ماند.
در قرآن کریم و در آیات متعدد به قیاملله اشاره شده که منظور از آن تدافعی عمل کردن نبوده و هجمه بر تفکرات و ایدئولوژی غلط دشمنان است. اگر اندیشه قیام لله به خوبی برای جوانان تشریح شده و نظام فکری و اندیشهای مناسبی برای ایشان ایجاد شود، متوجه خواهند شد که برای سعادتمند شدن باید برای خدا قیام کنند و دین خدا و ایدئولوژی الهی را به کرسی نشاند تا دین خدا به حکومت و حکمرانی دست پیدا کند. اگر زمینه برای جوانان جامعه و نسلهای جدید کشور به خوبی فراهم شود تا در راستای اوامر قرآن کریم و قیام لله گام بردارند، حتما به سرمنزل مقصود رسیده و میتوانند در مواجهه با فشارهای مستکبران نسبت به حفظ هویت دینی خود اقدام کنند.
در علم اصول و در هنگام تصارب آراء باید به سراغ مبنای آراء رفت. در جوامعی که دچار مقوله چند فرهنگی هستند و نیز در میان جوامعی که به دنبال انتقال ارزشهای ناصحیح خود به جوامع دیگر هستند، دین مبارک، راهکارهای فراوانی را برای حفظ فرهنگ اصیل دینی در جامعه مسلمین ارائه کرده است تا آحاد مردم بتوانند نسبت به حفظ هویت دینی خود اقدام کنند. شهید مطهری(ره) نیز در کتاب خدمات متقابل اسلام و ایران کاملاً به این منظور پرداخته است.
در این زمینه نباید با نگاه دگامتیسم و بدون هیچگونه تفکری به مقوله حفظ هویت دینی نگریست. امروز تعاملات جهانی در بالاترین شکل خود در میان جوامع ایجاد شده است و ارزشها جهانی مختلفی در معرض جوامع مختلف قرار دارد. البته امروز هستند ارزشهایی در جهان که با مبانی دینی جامعه ما سازگاری ندارند و باید برای دور ماندن جوانان و نوجوانان جامعه از این ارزشها به تبیین دقیق وقایع پرداخت تا بتوانند با تکیه بر مبانی عمیق دینی در برابر ارزشهای ناهنجار جهانی بایستند.
گفتوگو از مجتبی افشار
انتهای پیام