نوجوانی را میتوان پرچالشترین دوره زندگی هر فرد در نظر گرفت و گذار سلامت از این دوران نیازمند شناخت است؛ هرچه والدین، نظام تعلیم و تربیت و جامعه شناخت خود را از دوره نوجوانی ارتقا دهد، گذار از این دوران آسانتر خواهد بود و شاهد چالشها، اختلالات و معضلات کمتری خواهیم بود.
نوجوانی دورهای از گذار زیست انسانی از کودکی به جوانی است، یعنی فرد هنوز هم کودک است و هم نیست و هم جوان است و هم نیست. این جمع نقیضین که در کلام هم گران میآید در زندگی بسی گرانتر است و به همین علت این دوره پرچالش است.
ایکنا برای پرداختن به موضوع «شناخت چالشهای روانشناختی نوجوانان» گفتوگویی با نفیسه غایبی، روانشناس بالینی انجام داده است که بخش نخست آن با عنوان «تکلیف والدین برای گذر نوجوان از چالشها در فضایی امن» منتشر شد؛ در ادامه بخش دوم آن را میخوانید.
همانطور که نوجوان با چالشهای متعددی در این دوران مواجه است، بحرانهای متعددی را هم تجربه میکند و بحران هویت، یکی از آنهاست که به شناخت عوامل زیربنایی آن کمک میکند؛ بحران هویت، بحران مسائل عاطفی، بحران تحصیلی، بحران اجتماعی، بحران اخلاقی و معنوی و بحران جنسی از جمله بحرانهایی است که نوجوان با آن مواجه است و همه اینها با تغییرات عمدهای که نوجوان با آن به یکباره مواجه میشود، همراه است.
تغییرات زیستی و هورمونی، تغییرات اجتماعی، تحصیلی، انتظارات و توقعاتی که خانواده و اجتماع از نوجوان دارد، نوجوان را مستعد بروز بحران میکند و آنچه ما میخواهیم به آن بپردازیم، بحران هویت است که در آن نوجوان به دنبال جستجوگری و پرسشگری درباره چیستی خود است، اینکه کیستم، چیستم، قرار است چه کنم. پاسخ دادن به این سؤالها، تعیینکننده این است که آیا من از این بحران عبور میکنم یا نه؟ پاسخی که همهجانبه است و پاسخی نیست که در کلام و عبارتی خلاصه شود و نیاز به زمان و وقت زیاد دارد، همچنین نیاز به جستجوگری و کنشگری دارد، یعنی نوجوان هم باید جستوجو کند و اطلاعات به دست بیاورد و هم باید فعال باشد. یعنی فعالیتهای متعدد اجتماعی، خانوادگی و مسئولیتهایی که به او داده میشود، تعیینکننده عبور از این بحرانها خواهد بود.
بحران هویت به چیستی، چرایی و معنای زندگی که نوجوان برای خودش پیدا میکند، برمیگردد. در پاسخ به این سؤال که این جهان چیست و قرار است، نقش من در این دنیا و جهان چه باشد، پاسخی که نوجوان میدهد، شکل هویت او را مشخص میکند. نوجوان در این سن و سال به دنبال استقلالطلبی و تجربه مسئولیتپذیری است و در مورد ارزشها و باورهایی که میخواهد، انتخاب کند و شاکله هویت و شخصیتش را بسازد، جستوجو میکند. آنچه به نوجوان کمک میکند تا از این بحران عبور کند، هماهنگی ارزشهایی است که خانواده دارد و به آنها پایبند است. یعنی ارزشهایی که خانواده شعارش را میدهد و بیان میکند، باید با آنچه در عمل نشان میدهد، همخوانی داشته باشد. یعنی آنچه نوجوان در رفتار والدین میبیند با آنچه والدین از او میخواهند، باید همخوانی داشته باشد؛ در غیر این صورت در انتخاب ارزشها دچار تردید خواهند شد. هماهنگی ارزشهای خانواده با همسالان، دوستان و اقوام و نزدیکان و جامعه کمک میکند، نوجوان هویت سالمتر و آسانتری را برای خودش انتخاب کند، وگرنه نوجوان را دچار سردرگمی، تعارض و بحران شدید میکند.
در مرحله بعد خانواده باید به عنوان پایگاه امن عاطفی شناخته شود. قرار است به او محبت و احساس امنیت بدهند و کمک کنند از طوفان هویت یا بحران هویت که برای نوجوان اتفاق میافتد به سلامت عبور کند و لازمه آن وقت گذاشتن کیفی والدین با فرزند است. وقت گذاشتن کیفی و همخوانی آنچه به عنوان شعار تبلیغاتی خانواده است و از فرزندشان میخواهند، مطابق با آن عمل کند و آنچه واقعاً خودشان عمل میکنند. این همخوانی و همسو بودن به شکلگیری هویت امن و سلامت برای نوجوان برای عبور از بحران کمک میکند.
خودمراقبتی مجموعهای از مهارتها، رفتارها و عادتهایی است که به افراد، به ویژه نوجوانان، کمک میکند تا سلامت روان، جسم، عواطف و سلامت اجتماعی خود را حفظ کنند و از هرگونه آسیب و گزندی که ممکن است به این حوزهها وارد شود، دور بمانند. مسلماً والدین نقش بسیار مؤثری در آموزش خودمراقبتی دارند. رفتارهایی که والدین در دوران کودکی و شیوههای فرزندپروری که در پیش میگیرند، تأثیر بسزایی در شکلگیری خودمراقبتی در فرزندانشان دارد.
چگونه این اتفاق میافتد؟ در وهله نخست، والدین با الگو بودن خود و نقش عملکردی که دارند و پیامهایی که به فرزندانشان منتقل میکنند، نقش بسیار مؤثری در شکلگیری خودمراقبتی دارند. این رفتارها میتواند منجر به شکلگیری طرحوارههای سالم یا ناسالم در فرزندان شود. مثلاً والدینی که بیش از حد مراقبکننده هستند و اجازه تجربه کردن و مواجهه با ناکامیهای طبیعی زندگی را به فرزندان خود نمیدهند، ممکن است باعث شوند که فرزندانشان توانایی مراقبت از خود را به دست نیاورند یا این توانایی را بسیار دیر کسب کنند.
بنابراین، رفتارهای والدین از همان دوران کودکی، از جمله الگو بودن، ایجاد سبک زندگی سالم، اهمیت دادن به سلامت روان، صحبت کردن درباره احساسات و ایجاد فضای امن و حمایتی برای بیان احساسات در خانواده، به فرزندان کمک میکند تا خودمراقبتی را از طریق مشاهده و یادگیری بیاموزند. رفتارهای والدین در تمام مراحل زندگی فرزندان، از کودکی تا نوجوانی، بسیار مهم است. اگر ما بخواهیم نوجوانانی سالم داشته باشیم، فقط تمرکز بر دوران نوجوانی کافی نیست، بلکه سالهای قبل از آن نیز بسیار اهمیت دارد. والدین باید با رفتارهای مؤثر خود، طرحوارههای سالمی در فرزندانشان ایجاد کنند و از شکلگیری طرحوارههای ناکارآمد ماننداستحقاق یا بیکفایتی جلوگیری کنند.
نقش والدین در ایجاد فضای امن برای فرزندان، گوش دادن فعال به صحبتهای آنها بدون قضاوت، ایجاد رابطه صمیمانه و دوستانه، و تشویق به بیان احساسات بسیار حائز اهمیت است. در بحث خودمراقبتی، موضوع احساسات بسیار پررنگ است، به ویژه در فرهنگهای شرقی که بیشتر جمعگرا هستند و بیان احساسات ممکن است چالشبرانگیز باشد. بنابراین، والدین باید به فرزندان خود کمک کنند تا احساسات خود را به درستی بیان کنند و از این طریق مهارتهای خودمراقبتی را در آنها تقویت کنند.
خودمراقبتی شامل مهارتهای متعددی از جمله مهارت حل مسئله، تصمیمگیری، همدلی، تفکر نقاد و مدیریت زمان است. تفکر نقادانه یکی از ابزارهای بسیار کاربردی در دوران نوجوانی است که نیاز به توجه بیشتری دارد. تفکر نقادانه به این معناست که فرزندان ما یاد بگیرند، هر موضوع یا پیشنهادی که به آنها ارائه میشود را به دقت بررسی کنند، به ویژه در دوران نوجوانی که تحت تأثیر گروههای همسالان یا الگوهای اجتماعی قرار میگیرند. نوجوانان با استفاده از تفکر نقادانه، میتوانند چرایی و چگونگی یک موضوع را زیر سؤال ببرند، ابعاد آن را بررسی کنند و سپس آگاهانه در مورد پیروی یا رد آن تصمیم بگیرند. این مهارت به آنها کمک میکند تا مهارت «نه گفتن» را نیز به خوبی بیاموزند، زیرا میتوانند صحت و سقم هر موضوعی را ارزیابی کنند.
یکی دیگر از مهارتهای مهم زندگی، مدیریت زمان است که به ویژه در بهبود عملکرد تحصیلی نوجوانان نقش بسزایی دارد. همچنین، مهارتهای ارتباطی و تنظیم روابط بین فردی نیز از جمله مهارتهای کلیدی هستند که به خودمراقبتی کمک میکنند. این مهارتها به نوجوانان کمک میکنند تا ارتباطات مؤثری با دیگران برقرار و روابط خود را به درستی مدیریت کنند.
مدیریت احساسات نیز یکی از مهارتهای بسیار مهم در زندگی است. در فرهنگهایی مانند ایران که جمعگرایی و تفکیک نقشهای جنسیتی پررنگ است، بیان احساسات به ویژه برای مردان ممکن است با چالشهایی همراه باشد و چندان مطلوبیت ندارد. در چنین فرهنگی، بیان احساسات لطیف مانند دوست داشتن یا گریه کردن برای مردان چندان پذیرفته شده نیست، زیرا ممکن است با تصورات سنتی از مردانگی در تضاد باشد. این موضوع میتواند در روابط بین فردی مشکلاتی ایجاد کند. بنابراین، آموزش مدیریت و بیان سالم احساسات به نوجوانان، ابزاری بسیار کاربردی است که به آنها کمک میکند تا احساسات مثبت و منفی خود را به جای سرکوب، به شیوهای سالم و صحیح، به ویژه در ارتباط با خانواده، بیان کنند. سایر مهارتهای زندگی مانند خودآگاهی، شناخت هیجانات و نیازها، تفکر خلاقانه و مدیریت استرس نیز در کنار هم، خودمراقبتی را در نوجوانان شکل میدهند و آن را تکمیل میکنند.
باید ابتدا درک صحیحی از نیازهای نوجوانان داشته باشیم. نوجوانان علاوه بر نیازهای مشترک همه انسانها، مانند نیاز به بقا، عشق و احساس تعلق، قدرت و پیشرفت، آزادی و تفریح، نیازهای خاص و منحصربهفرد نیز دارند. یکی از این نیازها، میل به دیده شدن و قرار گرفتن در مرکز توجه است. نوجوانان در این دوره از زندگی احساس میکنند که در مرکز روابطشان قرار داشته و تمایل دارند که بیشتر دیده شوند. اگر این نیاز به شیوهای سالم ارضا نشود، ممکن است به رفتارهای ناسالم روی آورند.
اگر بخواهیم سیستم آموزشیای طراحی کنیم که به نیازهای نوجوانان، علاوه بر نیازهای فردی یک انسان، پاسخ دهد، باید شناخت کافی از این ویژگی خاص دوران نوجوانی داشته باشیم. متأسفانه سیستم آموزشی ما در ایران به این نیاز به شیوهای سالم توجه نکرده است. در حالی که سیستم آموزشی تا حدودی به نیازهای علمی و آموزشی نوجوانان پاسخ داده، اما در حوزه نیازهای روانشناختی و فردی فاصله زیادی دارد. این کمتوجهی باعث شده است که نوجوانان به ابزارهایی مانند تاتو، پرسینگ، آرایشهای خاص و پوششهای غیرمعمول روی آورند تا از این طریق نیاز به دیده شدن خود را ارضا کنند.
اگر سیستم آموزشی ما براساس توانمندیهای فردی نوجوانان طراحی و به آنها فرصت بروز استعدادهایشان داده شود، احتمال رویآوردن به رفتارهای ناسالم کاهش مییابد. برخی مدارس موفق شدهاند با در نظر گرفتن نیاز نوجوانان به دیده شدن و بها دادن به استعدادهای فردیشان، این نیاز را به شیوهای سالم و بهینه ارضا کنند. این رویکرد نه تنها به رشد علمی و آموزشی نوجوانان کمک میکند، بلکه مسیر روشنی برای آینده آنها ترسیم میکند.
در کل، سیستم آموزشی ما در ایران به این نیاز اساسی دوره نوجوانی کمتر پرداخته است و این موضوع مغفول مانده است. برای بهبود این وضعیت، لازم است که سیستم آموزشی به گونهای طراحی شود که نیازهای روانشناختی نوجوانان را به طور کامل در نظر گیرد و به آنها فرصت بروز و رشد دهد.
در این راستا باید به نیازهای اساسی انسان و به ویژه نیازهای خاص نوجوانان در این مقطع سنی توجه کنیم. اگر مسئولین آموزشی با آگاهی کامل، برنامههای آموزشی را به گونهای طراحی کنند که این نیازها به شیوهای سالم برآورده شوند، مسیر بهبود سلامت روان نوجوانان هموارتر خواهد بود.
مهمترین نکتهای که باید به آن توجه کرد، این است که به نوجوانان آگاهیهای لازم در حوزه مهارتهای زندگی و خودمراقبتی داده شود. نیازهای روانی اساسی انسان، مانند آن پنج نیاز اصلی، باید در نظر گرفته شوند. همچنین، نیازهای خاص دوره نوجوانی، مانند میل به دیده شدن، محور بودن، احساس مسئولیت، توانمندی و استقلالطلبی که در این دوران پررنگتر میشود، باید در طراحی سیستم آموزشی مورد توجه قرار گیرند. اگر سیستم آموزشی براساس این اصول طراحی شود، احتمال بهبود سلامت روان نوجوانان بیشتر خواهد بود و آنها کمتر در معرض آسیبها و خطرات قرار خواهند گرفت.
در چنین سیستم آموزشی، نوجوانان بهتر میتوانند از خود مراقبت کنند، مهارت «نه گفتن» را یاد میگیرند و از تفکر نقادانه خود استفاده میکنند. آنها قبل از پاسخ مثبت دادن به هر خواسته یا پیشنهادی، به پیامدهای انتخابهای خود فکر میکنند و تنها برای همسو شدن با گروه همسالان خود تصمیم نمیگیرند. همچنین، آنها استرس خود را بهتر مدیریت میکنند و از روشهای سالمتری مانند ذهنآگاهی، مراقبه، و تمرینهای آرامشبخش استفاده میکنند. مهارتهایی مانند مدیریت زمان نیز به آنها کمک میکند تا عملکرد تحصیلی خود را بهبود بخشند.
علاوه بر این، نوجوانان یاد میگیرند که به جای سرکوب احساسات منفی یا مثبت، آنها را به شیوهای سالم بیان کنند. آنها میآموزند که چگونه با خود، همسالان، مسئولین آموزشی و والدین خود به شیوهای سالم تعامل و احساسات خود را به درستی بیان کنند. این امر منجر به برقراری ارتباطات مؤثرتر و حل بهتر مشکلات میشود.
همه اینها مجموعهای کامل از رفتارهای کارآمد و سالم را برای نوجوانان فراهم میکند، به شرطی که سیستم آموزشی براساس این اصول طراحی شده باشد. امیدواریم که در سیستم آموزشی ما، بیش از پیش به اهمیت این دوره خاص از زندگی نوجوانان و نیازهای آنها توجه شود. همچنین، باید به نیازهای اساسی انسان و ابزارهای کاربردی که در بزرگسالی مورد استفاده قرار میگیرند، اهمیت داده شود و برنامهریزیهای لازم در این جهت انجام گیرد.
والدین الهامبخش و امن
اولین توصیهای که میتوانیم به والدین داشته باشیم، این است که در وهله نخست، یک منبع امن و الهامبخش برای فرزندشان باشند. والدین باید رفتارهای خود را بیشتر مورد توجه قرار دهند، یعنی به جای اینکه ابتدا انگشت اتهام را به سمت نوجوان بگیرند، ابتدا رفتار خود را مشاهده و بررسی کنند. در مقابل رفتارهای تند نوجوان، واکنشهای تند نشان ندهند و سعهصدر داشته باشند. این دوران، دوران گذرایی است و رفتارهای نوجوان لزوماً پایدار و ماندگار نخواهند بود. بنابراین، والدین باید با مهربانی و عطوفت بیشتری در مقابل رفتارهای نوجوان واکنش نشان دهند، چراکه این رفتارها به آرامتر شدن نوجوان کمک میکند.
انتقاد سازنده
موضوع بعدی این است که اگر والدین قصد انتقاد دارند، باید این انتقاد را به شیوهای سازنده مطرح و از تحقیر و تمسخر کردن خودداری کنند. واژه انتقاد میتواند بسیار گزنده و ناراحتکننده باشد و آثار آن ممکن است مادامالعمر در روان فرد باقی بماند. تمثیلهای بسیاری از این دست رفتارها در ادبیات فارسی نظیر کلیله و دمنه وجود دارد. پس به جای انتقاد، که اغلب به شیوه نادرستی هم بیان میشود، بهتر است بازخورد دهند. بازخورد به رفتار نوجوان باید به شیوهای صحیح انجام شود. ابتدا رفتار نوجوان را توصیف کنند و از یک تکنیک ساده استفاده کنند. مثلاً بگویند: «فرزند عزیزم، بیا با هم گفتوگو کنیم.»
ایجاد فضای امن گفتوگو
والدین باید ابتدا فضای امنی برای گفتوگو ایجاد کنند و سپس رفتار نوجوان را توصیف کنند. مثلاً به جای گفتن «تو اتاقت خیلی شلخته است»، بگویند: «من وارد اتاق شدم و دیدم لباسهایت روی زمین افتادهاند و ظرف غذا روی میز است.» این توصیف بدون برچسب زدن است و احساسات خود را نیز بیان میکنند. مثلاً بگویند: «من احساس میکنم که خانه وقتی نامرتب است، ناراحت میشوم.» سپس انتظارات خود را بیان کنند و بگویند: «انتظار دارم که هر کدام از ما در خانه مسئولیتهایی داشته باشیم و به نظافت خانه کمک کنیم.» در این شرایط است که با نوجوان همسو خواهیم شد. این شیوهای سازنده خواهد بود.
انتظارات مناسب والدین
توصیه دیگر این است که والدین انتظارات خود را متناسب با سن نوجوان تنظیم کنند. نوجوان دیگر یک کودک نیست که کاملاً تحت کنترل باشد، ولی هنوز به اندازه یک بزرگسال مسئولیتپذیر نشده است. دوره نوجوانی، دورهای بینابین و برزخگونه است و انتظارات والدین باید متناسب با این شرایط سنی باشد.
شنونده فعال بودن و ارتباط مؤثر با نوجوانان
یکی از مهمترین مهارتها در برقراری ارتباط با نوجوانان، شنونده فعال بودن است. معمولاً زمانی که صحبتی مطرح میشود، به جای گوش دادن به تمام ابعاد و نیازهای فرد مقابل، در ذهن خود به دنبال پاسخ مناسب میگردیم. این موضوع در ارتباط با نوجوانان اهمیت بیشتری پیدا میکند، زیرا آنها در مرحلهای از زندگی هستند که نیاز به درک و حمایت دارند. بنابراین، بسیار مهم است که بدون قضاوت و پیشداوری به صحبتهای نوجوان خود گوش دهیم.
جلسات خانوادگی هفتگی
یک راهکار مؤثر برای بهبود ارتباط با نوجوانان، برگزاری جلسات خانوادگی منظم است. بهتر است زمانی در هفته (مثلاً یک روز مشخص) را به این جلسات اختصاص دهید. در این جلسات، اعضای خانواده میتوانند مشکلات و دغدغههای خود را مطرح کنند و به یکدیگر گوش دهند. این کار نه تنها باعث تقویت ارتباطات خانوادگی میشود، بلکه به نوجوانان این احساس را میدهد که صدایشان شنیده میشود و برایشان ارزش قائل هستند.
رفتار دوستانه با نوجوان
رفتار دوستانه با نوجوانان یکی دیگر از کلیدهای ارتباط مؤثر است. با دوستان خود چگونه رفتار میکنیم؟ معمولاً آنها را قضاوت نمیکنیم، سرزنش نمیکنیم و یا مسخره نمیکنیم، زیرا این رفتارها باعث از بین رفتن رابطه دوستانه میشود. با نوجوان خود نیز باید به همین شکل رفتار کنیم: دوستانه، اما بدون قضاوت. البته باید به خاطر داشته باشیم که ما نمیتوانیم دوست نوجوان خود باشیم. این یک انتظار نادرست است، زیرا اقتضائات سنی و نیازهای نوجوانان با بزرگسالان متفاوت است. نوجوانان نیاز دارند دوستانی همسن و همفکر داشته باشند که دغدغههای مشابهی دارند. ما به عنوان والدین میتوانیم فضایی امن و آرام برای آنها ایجاد کنیم تا بتوانند دغدغههای خود را با ما در میان بگذارند، اما نباید انتظار داشته باشیم که جای دوستانشان را بگیریم.
الگو بودن در سبک زندگی سالم
اگر انتظار داریم نوجوانمان به سلامتی، ورزش، مطالعه و ذهن آرام اهمیت دهد، ابتدا باید خودمان الگوی مناسبی برای آنها باشیم. نوجوانان رفتارهای والدین خود را به دقت مشاهده میکنند و از آنها الگوبرداری میکنند. اگر میخواهیم فرزندمان اهل مطالعه باشد، باید خودمان نیز کتاب بخوانیم. اگر نمیخواهیم فرزندمان درگیر مصرف مواد مخدر شود، باید مراقب رفتارهای خود باشیم، زیرا حتی اگر در خفا خطایی انجام دهیم، نوجوانان به سرعت متوجه آن میشوند. در بسیاری از موارد، نوجوانان حتی زودتر از همسران ما متوجه خطاهای ما میشوند. بنابراین، پایبندی به سبک زندگی سالم از سوی والدین، اولین قدم برای تربیت نوجوانانی سالم و مسئولیتپذیر است.
کاهش تنشهای خانوادگی
تنشهای درون خانواده، به ویژه اختلافات بین والدین، میتواند تأثیر منفی زیادی بر نوجوانان بگذارد و بحرانهای دوران نوجوانی، مانند بحران هویت، را تشدید کند. بنابراین، بسیار مهم است که والدین تلاش کنند تنشهای خانوادگی را کاهش دهند و اختلافات خود را به دور از چشم نوجوانان حل و فصل کنند. ایجاد فضایی آرام و بدون تنش در خانواده، به نوجوانان کمک میکند تا با آرامش بیشتری با چالشهای این دوره از زندگی خود روبهرو شوند.
در نهایت، ارتباط مؤثر با نوجوانان نیازمند شنونده فعال بودن، رفتار دوستانه، الگو بودن در سبک زندگی سالم و کاهش تنشهای خانوادگی است. با رعایت این اصول، میتوانیم به نوجوانان خود کمک کنیم تا این دوره حساس از زندگی را با آرامش و امنیت بیشتری پشت سر بگذارند.
گفتوگو از سمیه قربانی
انتهای پیام