تفسیر تسنیم اثر گرانسنگ آیتالله جوادی آملی، یکی از جامعترین تفاسیر معاصر قرآن کریم است که با رویکردی عمیق و تحلیلی به تبیین معارف الهی میپردازد. این تفسیر، تلفیقی از روشهای مختلف تفسیری از جمله تفسیر قرآن به قرآن، تفسیر روایی و بهرهگیری از عقل برهانی است که در آن سنت و روایات نه صرفاً به عنوان تأییدی بر آیات بلکه به عنوان ابزار تفسیری مورد استفاده قرار گرفتهاند.
ایکنا در گفتوگو با حجتالاسلام داوود کمیجانی، رئیس مرکز شیعهشناسی امام هادی(ع) و از شاگردان آیتالله جوادی آملی به بررسی جایگاه و اهمیت این تفسیر، تأثیرات آن بر فهم معارف قرآنی و ظرفیتهای آن در پاسخگویی به نیازهای فکری و معرفتی جامعه پرداخته شده است؛ همچنین ابعاد مختلف شیوه تفسیری آیتالله جوادی آملی از جمله تفسیر ترتیبی و موضوعی، مورد واکاوی قرار گرفته و نقش آن در ارتقای بینش دینی و عقلانی بررسی شده است که در ادامه بخش دوم این گفتوگو را میخوانیم و میبینیم.
بخش اول این گفتوگو قبلا با عنوان «تسنیم تفسیری زنده که پاسخگوی نیازهای روز بشر است» منتشر شده است؛
ما امروز در عرصهای هستیم که مثلاً در سواد رسانه 24 تکنیک اقناع داریم؛ مثل شیب لغزان یا دروغ بزرگ که عقل را کنار میگذارد و میخواهد با احساسات جلو برود. ما در این عرصه یک تفسیری میخواهیم که بتواند احساسات را جذب کند. آیتالله جوادی آملی بسیار عقلگرا، منطقی و اصولی هستند و با ادله عقلی جلو آمدند و تبیین کردند اما اگر جوانان امروز مقداری با ادبیات تفسیر تسنیم آشنا شوند بسیار جذب آن خواهند شد.
ما از تفسیر تسنیم به عنوان فصلالختام تفسیرها یاد میکنیم که آخرین تفسیری است که میتوان به آن تکیه کرد که کاملاً عقلگرایانه است و توضیحات کاملاً منطقی دارد که با ادبیات بسیار خوبی ارائه شده است؛ هرچند اگر جملات به کمتر از هفت کلمه برسد و از یکسری واژگان که ذهن آشناتر هستند استفاده شود طبیعتاً خیلی برای مخاطب بهتر است که در این صورت تفسیر تسنیم را در دست همه خواهیم دید؛ اگر امروز در دست همه نمیبینیم به این دلیل است که ادبیات آن مقداری با نوع ادبیات متداول در جامعه همسانی ندارد.
بله تا الان اینگونه است که فصلالختام است اما قطعاً در آینده نیاز بیشتری داریم که در ژرفای قرآن غوطهور شویم.
تکرار به معنای وجه اشتراک باید وجود داشته باشد؛ اینکه ما تفسیری را ارائه دهیم که مطالب آن در هیچ جای دیگر وجود نداشته باشد و دیگران به آن اشاره نکرده باشند دچار اشکال است زیرا بیرون از جریان است و حرف سندیت نخواهد داشت؛ مثلاً اگر شما در علم فیزیک هم بخواهید نظریه دهید باید با عبارات و اصول فیزیک این کار را انجام دهید.
موضوع این است که خداوند در قرآن گاهی مواقع بسیار فروتنی میکند و گویی اندازه بشر پایین میآید و صفتهای انسانی دارد. من کتابی به نام «خداوند در متون مقدس» دارم که اهورا مزدا، الله، یهوه را بررسی کردهام که خداوند در مواقعی بسیار متعالی و دستنایافتنی میشود و گاهی هم بسیار به بشر نزدیک میشود. خداوند عشق، نور و محبت محض است ولی در قرآن بهگونه دیگری بیان میکند؛ زیرا به قول مولانا «چون که سر و کارت با کودک فتاد/ پس زبان کودکی باید گشاد» اما اگر این کودک بزرگ شد همان عبارات را باید به گونه دیگری تعبیر و تفسیر کنیم و اینگونه است که رشد میکنیم. میخواهم بگویم که تفسیر اینگونه است که همانقدر که بشر رشد میکند و افق او بالا میرود باید همانگونه تعابیر بهتری به او ارائه داد وگرنه به متن نگاه میکند و میگوید که این متن خیلی قرون وسطایی است. تفسیر تسنیم در عالم تشییع یکی از گویاترین، معتبرترین و بهترین تفاسیری است که برای ما حفظ آبرو کرده است و واقعاً قابل دفاع است.
ما پنج تکنیک آموزشی داریم؛ متدولوژی، موردی، خطی، گستره و توسعهای و گاهی هم ضمنی است. متأسفانه ما قرآن را ضمنی میخوانیم و فردی بالا منبر وعظی میکند و آیهای از قرآن را میخواند و به ذوقیات خود تفسیر و ترجمه میکند یا یک مداح نیز همینگونه برخورد میکند که برخورد ضمنی است؛ یعنی یک چیزی را گرفتهایم اما استاندارد و دقیق نیست. ما باید متدولوژی یا شیوه آموزش و شناخت پیدا کنیم که خطی باشد تا بتواند کارشناسی باشد.
اکنون با توجه به حجم قرآن و شرایطی که وجود دارد تفسیر تسنیم کتاب خوبی است هرچند که باید با شرایط کنونی جامعه که به دنبال اختصار هستند جمعآوری و مختصر شود. هشتاد جلد تفسیر بسیار زیاد است و یک عمر وقت میبرد تا مطالعه شود اما با این وجود اگر کسی به تفسیر تسنیم رجوع کند فکر نمیکنم که خیلی ضروری باشد که برای فهمیدن مطلبی به سایر تفاسیر رجوع کند اما برای فهمیدن زاویه دید علامه طباطبایی یک محقق حتماً باید به تفسیر المیزان مراجعه کند؛ حتی به نظرم اگر همه محققین، متخصصین، طلبهها و دانشجوهای قرآن، بخواهند به تفاسیر متعدد رجوع کنند، تفسیر تسنیم نیازهای آنها را برطرف میکند.
ما طب سنتی و مدرن داریم و تفاوت طب مدرن با سنتی این است که میگوید فلان بیماری به علت وجود فلان میکروب است و با مصرف فلان قرص خوب خواهید شد اما طب سنتی میگوید تعداد میکروبها بسیار زیاد است و نمیتوان برای هر میکروب یک قرص تجویز کرد پس بهتر است خود را تقویت کنیم تا مصونیت ایجاد شود و در مقابل میکروبها مقاوم شویم.
امام رضا(ع) در حدیثی میفرمایند «خدا رحمت کند کسی را که امور و مکتب ما را احیا کند.» این مکتب چگونه احیا میشود؟ فرمودند «شما باید به خوبی مکتب اهل بیت(ع) را بشناسید و سپس به مردم آن را یاد دهید؛ زیرا اگر مردم محاسن کلام ما اهل بیت(ع) را بفهمند همه به ما میگروند» اگر ما شیعه را برای مردم خوب تبیین کنیم؛ مردم اصلاً نیاز نخواهند داشت که از مکتبهای جدید استفاده کنند زیرا مکاتب دیگر در نظر آنها بسیار ضعیف جلوه میکند؛ چراکه مکاتب دیگر از تخیلات به وجود آمده است. تخصص من فرق و مذاهب است و کارشناس ارشد ادیان و عرفان دارم و سالها در این حوزه کتاب نوشتم و تحقیقات کردم اما مکتب اهل بیت(ع) همه چیز را دارد.
تفسیر تسنیم میگوید اسلام، دنیا و قرآن وجود دارد اما تو چه هستی؟ این موضوع انسان را مصون میکند و اگر کسی با آن بیمه شود مثل این میماند که شما فرزند خود را به گونهای تربیت کنی که اگر بین صد تا معتاد هم باشد معتاد نشود. تفسیر تسنیم یک نوع اقناع کنندگی دارد که انسان را سیر میکند.
تفسیر تسنیم یک ظرفیت فوقالعاده دارد و قابلیت این را دارد که نمایشی از اعتقادات ناب علما باشد که در مکتب اهل بیت(ع) رشد کردند و اسلام را با قرائت اهل بیت(ع) یاد گرفتند. قرائتهای مختلفی از اسلام وجود دارد اما قرائت اهلبیت(ع) با قول پیامبر اکرم(ص) با استناد به حدیث ثقلین، شفافترین و بهترین قرائت است. مشکل ما این است که تفسیر تسنیم با رسانههای امروزی و سبک انتقال مفاهیم و مطالب مقداری فاصله دارد و اگر دستاندرکاران به فکر این باشند که مقداری مطالب را مختصر و موجز کنند و نکات کلیدی و زیبا آن را بتوانند استخراج کنند بسیار بهتر است.
جای شمش طلا در گاوصندوق و جایی است که محفوظ باشد اما این شمش باید بیرون بیاید و بر آن کار شود. امروز یک دنیا سؤال وجود دارد؛ همین الان در سایت نهاد رهبری در دانشگاهها حدود 25 هزار سؤال پاسخ داده شده است. تفسیر تسنیم این ظرفیت را دارد که به همه این سؤالات پاسخ دهد و مخصوصاً در موضوع جهان شناختی یا نظام اخلاقی این ظرفیت را دارد و هر موردی را که میخواهید کار کنید میتوانید با اصول و مبانی آن و استناد به آیات قرآن، آن موضوع را برای شما تبیین کند اما کسی که بخواهد این شمش را به زیورآلات تبدیل کند نیست. نکته دیگر اینکه ما به مسئله آیندهشناسی تشیع توجه نمیکنیم که اگر توجه میکردیم به جای اینکه ما اکنون درباره آنچه که گذشته یا الان وجود دارد بحث کنیم باید درباره آنچه که باید در آینده رخ دهد، بحث میکردیم.
آخرین کتاب ابنسینا که اشارات و تنبیهات است در بخش هشتم، نهم و دهم این کتاب میبینیم که وجه ابنسینا عرفانی میشود. فکر میکنم که وقتی کسی با عقل خود میآید و همه چیز را درک میکند ناخواسته به جایی میرسد که عقل دیگر نمیتواند جواب او را بدهد و باید با یک چیز دیگر پرواز کند. عرفان یافتههایی از الهامات است و وقتی شما بالا میروید، خداوند میفرماید: «وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا» یعنی اگر تو به سمت من تلاش کنی، من به شما هم چیزی میدهم و آن چیزی که خدا میدهد همان عرفان است.
آیتالله جوادی آملی در این مقوله به همین جا رسیده است و در قسمتهایی مطالبی را میگوید که فقط ایشان گفتهاند و نمیتوانیم بپرسیم که از کجا گفتهاید؛ زیرا از دریافتها و الهاماتشان است. خداوند میفرماید «مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا» یعنی اگر تو یک قدم به سمت من بیایی من ده قدم به سوی تو میآیم و این مطالب درگوشیهای خداوند است که فرشتگان در گوش آیتالله جوادی آملی گفتهاند.
من خیلی به صورت مستقیم حضور نداشتم؛ چون بیشتر در تهران بودم و هر وقت که مجالی پیش میآمد در این کلاسها شرکت میکردم که به صورت مستمر نبوده است. سال 1383 در دماوند در کلاس ایشان حضور یافتم و در صحبتی که با هم داشتیم پرسیدند اکنون چه چیزی مینویسی؟ من گفتم مشغول نوشتن کتابی درباره توصیفی از کتب مقدس هستم؛ پرسیدند درباره خسروانی هم کاری کردی؟ گفتم بله مطالعاتی داشتهام و فرمودند که بر این موضوع بیشتر متمرکز شوید که چیزهای خوبی به دست میآورید؛ اکنون در حال نوشتن کتابی به نام «ما ایرانیان» هستم که افتخارات ایرانیان را مینویسم و از نکتهای که آن زمان ایشان گفتند استفاده کردم و این کتاب را نوشتم.
اما به طور کلی بسیاری از ما شاگرد ایشان هستیم که حضور فیزیکی در کلاس ایشان را نداشتیم ولی دلبسته مکتب ایشان هستیم؛ زیرا ادبیات و بیان ایشان به گونهای است که نمیتوان در مقابلشان مقاومت کرد. زمانی هم که در خدمتشان نبودیم از صوتها و سخنان ایشان یاد گرفتیم و من نمیتوانم ادعا کنم که شاگرد ایشان بودم اما میتوانم بگویم که مطالب بسیاری از ایشان یاد گرفتم.
من دیدم آیتالله جوادی آملی در بعضی از نظریههایی که از غرب وارد مباحث حوزوی شده بود مثل همین قاعده یا برهان وجودی «آنسلم» موضعگیری سازنده و جالبی داشتند و پاسخ به حقی میدهند و در عین حال خیلی از کسانی که در کشور به عنوان محقق دینی و فلسفی به آنها تکیه میکردند مات و مبهوت ماندند که چطور مجتهدی که فلسفه غرب نخوانده و ارتباط نداشته است توانسته به این خوبی این قاعده را تحلیل کند.
میخواهم بگویم که افق درک و صلابت وجودی آیتالله جوادی آملی از نظر علمی در یک جای دست نیافتنی است؛ البته من خدمت آیتالله حسنزاده آملی، آیتالله بهجت و بزرگان دیگر بودهام نمیتوانیم این افراد با هم مقایسه کنیم؛ هرکدام گلی هستند که بوی خود را دارند اما به آن چیزی که جهان امروز میخواهد باید توجه کنیم.
خدا را شاکریم که در زمانی که این بزرگان زنده بودند ماهم زندگی کردیم آنها را دیدیم. این افتخار بزرگی است. خداوند به این نسل عنایت خاصی داشت. ما زمان طاغوت را دیدیم، انقلاب، شهدا، امام(ره)، رهبر انقلاب و آیتالله جوادی آملی را دیدیم که ابرمرد هستند. وقتی من به عظمت آیتالله جوادی آملی نگاه میکنم از خودم مأیوس میشوم؛ ایشان خیلی خوب رشد کردند و خداوند دست ایشان را گرفتند و خیلی جاهای خوب رفتند و چیزهای خوبی را فهمیدند. نفس کوچکی از این افراد به ما بخورد بسیار ارزشمند است.
تقوا عاملی بود که آیتالله جوادی آملی را به این جایگاه رساند اگر کسی مطیع خدا شود کافی است. آیتالله جوادی آملی تقوا و خود نظارتی خوبی داشتند و حواسشان به خودشان بوده است. افرادی که به خودشان حواسشان باشد کمتر به دکتر نیاز پیدا میکنند. خداوند دست ایشان را گرفته است زیرا هرکس که کاری خوبی انجام دهد خداوند ده برابر به او میدهد؛ «عاشقان هرچند مشتاق جمال دلبرند/ دلبران بر عاشقان عاشقترند» خدا بیشتر ما را دوست دارد و او ارحم الراحمین است و یک قدم به سوی او برویم ده برابر به سمت ما میآید. همیشه به طلبهها گفتهام شما نماز اول وقت بخوانید ببینید چقدر رشد میکنید.
گفتوگو از سجاد محمدیان
فیلمبرداری و تدوین: حامد عبدلی
عکاس الهه علیرضالو