به گزارش خبرنگار ایکنا، حجتالاسلام والمسلمین یدالله مقدسی، استاد حوزه و دانشگاه، عصر امروز چهارشنبه ۱۵ اسفندماه در ششمین دوره مدرسه حکمرانی به ارائه مبحثی با عنوان «حکمرانی در سیره اهل بیت(ع)» که در پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی وابسته به دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم برگزار شد، به بیان نکاتی پرداخت که مشروح آن را در ذیل میخوانیم؛
برای بررسی موضوع حکمرانی در سیره اهل بیت(ع)، پیشنهاد میشود بحث را به دو بخش اصلی تقسیم کنیم: مقدمه و محتوای اصلی که در بخش مقدمه، سه نکته مهم مطرح میشود.
نکته اول به مفهومشناسی اختصاص دارد. «حکمرانی» بسته به موارد کاربرد خود معانی متفاوتی پیدا میکند؛ از مدیریت و هدایت گرفته تا برنامهریزی که این مفهوم در حوزههای سیاست، اقتصاد، فرهنگ و مسائل اجتماعی هر بار شکل متناسب با موضوع را به خود میگیرد. حال سؤال این است که آیا حکمرانی در خانواده نیز همان معنا را دارد؟ حکمرانی اگرچه یک مفهوم کلی و اصلی دارد که ثابت است، اما بسته به موضوعات مختلف مصادیق متفاوتی از آن بروز مییابد.
مقصود از حکمرانی خانواده در این بحث، نگاه به حکمرانی خانوادگی در سیره اهلبیت(ع) است. در اینجا محوریت اصلی، مناسبات انسانی مبتنی بر ارزشهای دینی است. با توجه به اینکه سخنان و رفتار اهل بیت(ع) برگرفته از وحی الهی است و وحی نیز همواره مبتنی بر ارزشهای انسانی تدوین شده، مناسبات انسانی ارزشپایه در این زمینه جایگاه رفیعی دارد. از این رو، میتوان بیان کرد که حکمرانی خانواده از دیدگاه اهل بیت(ع) در واقع تعامل مناسب انسانی در کانون خانواده است.
نکته دوم مربوط به هدف حکمرانی یا مناسبات انسانی است. همانگونه که پیشتر ذکر شد، حکمرانی خانواده به معنای روابط انسانی مبتنی بر ارزشهاست و هدف آن نیز متناسب با این معنای ارزشی تعریف میشود. اگر اهل بیت(ع) را مفسران وحی بدانیم چنانکه قرآن کریم درباره پیامبر(ص) بیان میدارد «لتبین للناس»، یعنی وظیفه تبیین وحی برای مردم بر عهده پیامبر است، پس طبیعی است که معارف اهل بیت(ع) نیز بر پایه وحی و راهنمایی آن شکل گرفته باشد. گفتار و رفتارشان نیز از همین منبع آسمانی برگرفته شده و هدفشان نیز هماهنگ با اهداف قرآنی است.
برای مثال، قرآن کریم در آیه ۲۱ سوره روم هدف از روابط انسانی در خانواده را «مودت» و «رحمت» معرفی میکند. جمله «لتسکنوا إلیها» به آرامشی اشاره دارد که از تشکیل خانواده حاصل میشود. این آرامش نه تنها به نیازهای مادی بلکه بیش از آن به بعد روحی و روانی انسان پاسخ میدهد. زن و مرد با تشکیل خانواده بنیادی برای جامعه کوچکتر فراهم میکنند و سپس از طریق تربیت فرزندان، سنگبنای جامعه بزرگتر بشری ایجاد میشود.
هدف حکمرانی در روابط خانوادگی، آرامش و سکون انسانی است
در نتیجه، هدف اصلی حکمرانی در روابط خانوادگی آرامش و سکون انسانی است؛ هدفی که در طبیعت انسانی نیز نهادینه شده است. انسان اساساً موجودی آرامشطلب است و جستوجو برای آرامش جزء جداییناپذیر فطرت اوست. البته باید اشاره کرد که آسایش جسمی به مسائل مادی مرتبط است، اما آرامش حقیقی به روح و روان انسان بازمیگردد.
اگر انسان آرامش نداشته باشد، واضح است که نمیتواند زندگی مطلوبی داشته باشد. در حدیثی معروف از پیامبر اکرم (ص) نقل شده که دو نعمت اساسی در زندگی انسان وجود دارد: امنیت و سلامت. این دو نعمت به صورتهای مختلفی در منابع اسلامی بیان شدهاند، از جمله «نعمتان مکفورتان الامانة والسلامة» یا «نعمتان مجهولتان». وقتی این حدیث را در کنار آیاتی از قرآن قرار میدهیم، درمییابیم که اگر انسان از این دو نعمت «امنیت و آرامش»، محروم باشد، زندگی او پُر از دشواری خواهد شد. قرآن کریم نیز درباره مؤمنان بیانی زیبا دارد و نشان میدهد که چگونه امنیت باعث میشود انسان بتواند راه خود را بیابد و مسیر درست را در پیش گیرد. واژه «ایمان» نیز همخانواده با «امنیت» است، به همین دلیل خداوند بزرگ ایمان به مبدأ را برای انسان مقرر کرده، چراکه ایمان خود منشأ ایجاد امنیت و آرامش است.
حال اگر به هدف تشکیل خانواده نگاه کنیم، یکی از اهداف اصلی آن ایجاد آرامش است. این آرامش زمانی در خانواده محقق میشود که روابط انسانی به گونهای باشد که بتواند پایهگذار این سکون و ثبات باشد. اما پرسشی که در اینجا مطرح میشود آن است: آیا اهل بیت (ع) در سیره خانوادگی خود اصول و قواعد کلی خاصی داشتند که چشمانداز سیاست زندگی ایشان را مشخص کند، یا تصمیمگیریهای آنان بر اساس شرایط روزانه بود؟ به عبارتی، اصول کلی و سیاستهای حکمرانی خانواده در سیره اهلبیت (ع) چیست؟
برای پاسخ به این پرسش باید به بحث اصلی بپردازیم. بحث را در دو محور میتوان مطرح کرد: نخست، بررسی اصول راهبردی که اهل بیت (ع) در حکمرانی خانوادگی خود رعایت میکردند؛ دوم، شاخصهایی که در نحوه مدیریت و تعامل آنان با اعضای خانواده نمود پیدا میکرد و زندگی آنان را به آرامش و هدف مطلوب نزدیک میساخت.
در محور اول، وقتی زندگی اهلبیت (ع) و رفتار آنها را بررسی میکنیم، حدود هفت تا هشت اصل کلی را میتوان شناسایی کرد. البته افرادی که تحقیقات بیشتری داشته باشند ممکن است به اصول بیشتری نیز برسند. اما ما در این بحث، بر اساس بررسیهایی که در سیره همسرداری ائمه معصومین (ع) انجام دادهایم، به هشت اصل کلی رسیدهایم که سیاستهای زندگی و حکمرانی خانوادگی ایشان را تشکیل میدهد. تمام این اصول برگرفته از وحی هستند.
اولین اصل «تعهد ایدئولوژیک» است. فردی که بخواهد زندگیش بر پایه ارزشها بنا شود، باید ارتباط خود با مبدأ و منشأ هستی را مشخص کند. او باید بداند که آیا زندگیاش در ارتباط با مبدأ هستی قرار دارد یا خیر. برخی افراد تمایل دارند زندگی خود را صرفاً بر محور مادیت پیش ببرند. چنین افرادی ممکن است دستاوردهای مادی بسیاری داشته باشند، اما اغلب از عدم آرامش رنج میبرند. چه بسا ثروت فراوانی داشته باشند، اما رضایتی از زندگیشان نداشته باشند و گاه حتی به اقداماتی همچون خودکشی دست بزنند.
در مقابل، فردی که زندگی خود را عمودی و بر اساس ارتباط با خداوند تعریف کرده باشد، نهتنها به دستاوردهای مادی اهمیت میدهد بلکه آرامشی عمیق را نیز تجربه میکند. بنابراین، پیوند با مبدأ هستی نقطهای اساسی در ایجاد آرامش واقعی برای انسان است.
انسان همیشه باید به مبدأ و منشأ هستی توجه داشته باشد
بهتر است انسان همیشه به مبدأ و منشأ هستی توجه داشته باشد چراکه شناخت مبدأ زندگی و جهان، مسیر حرکت انسان را از ابتدا تا پایان مشخص میکند و محور نهایی زندگی را تعیین میسازد. در همین راستا، حدیث معروفی از پیامبر اکرم (ص) نقل شده است: «رحم الله امرء عرف من أین و فی عین و إلی أین»، که به معنای این است که انسان بداند از کجا آمده، اکنون کجاست و به کجا خواهد رفت.
اگر کسی زندگی را تنها محدود به دنیای مادی بپندارد و معنای ادامهدار بودن آن را درک نکند، ممکن است در برابر مشکلات، به ناامیدی مطلق برسد. اما کسی که زندگی را پیوسته میبیند و مرگ را پلی برای ورود به یک حیات بهتر میداند، حتی در سختترین شرایط آرامش قلبی خواهد داشت. این نگرش را پیامبر اکرم(ص) یا یکی از ائمه معصومین(ع) در عبارتی با مضمون «الموت قنطرة» بیان کردهاند. آنها مرگ را راه عبوری به سوی زندگیای ارزشمندتر معرفی کردهاند.
انسان اگر زندگی خود را بر اساس شناخت مبدأ و پایان هستی طراحی کند، در این مسیر دو عامل اصلی را به عنوان معیار و محور رفتارهای خود قرار میدهد: اول، «حلال» و دوم، «حرام» الهی. چنین شخصی گفتار و کردار خود را بر همین اساس تنظیم میکند. سخن ناخوشایندی که میتواند به روابط انسانی آسیب بزند یا عملی که حرام است، در رفتار او جایی ندارد. بالعکس، او در تمام تعاملات خود جانب حلال الهی را رعایت میکند.
اهل بیت (ع) الگوهای روشن در زندگی هستند
از این منظر، اهل بیت (ع) الگوهای روشن در زندگی هستند. سخنان آنها همواره به رعایت حلال و حرام تأکید داشته است. برای نمونه، حدیثی که پیامبر اکرم (ص) در پاسخ به مردی که برای ازدواج دخترانش مشورت خواست، فرمود: «اذا جاکم من ترضونه خلقه و دینه فزوجوه». این حدیث همچنین از امام جواد (ع) نقل شده است. در این توصیه، معیارهای مهم انتخاب همسر یعنی دینداری و اخلاق اشاره شده است.
نگاه خانوادگی مبتنی بر حلال و حرام الهی و توجه به اخلاقیات میتواند آرامش را برای زندگی خانواده به همراه آورد. در مدیریت خانواده نیز، رعایت اخلاق دومین اصل اساسی پس از دینداری به شمار میرود. اخلاق در اینجا به صفات و ویژگیهای مثبت درونی انسان بازمیگردد که رفتارهای او را شکل میدهند. اگر ویژگیهای انسان مثبت باشند، طبیعتاً رفتارش نیز مثبت خواهد بود؛ اما اگر صفات منفی باشند، رفتارها نیز دچار کاستی خواهند شد.
بنابراین، اگر انسان تلاش کند شخصیت درونی خود را بر محور ارزشهای الهی و برگرفته از وحی پرورش دهد، میتواند فضایی آرام و سرشار از معنویت را در زندگی فردی و اجتماعی خود ایجاد کند. شخصیت اخلاقمدار او نه تنها به نفع شخص خودش، بلکه برای اطرافیان و جامعه نیز برکتآفرین خواهد بود.
در قرآن کریم، آیهای وجود دارد که میفرماید: «هر کسی بر اساس شخصیت درونی خود عمل میکند.» این اصل نشاندهنده نقش بنیادین اخلاقمداری در حکمرانی خانواده است. اگر شخصیت انسان بر اساس ویژگیها و صفاتی شکل بگیرد که رفتارهای مثبت و مناسبی ایجاد کند، طبیعتاً زندگی او نیز سرشار از تعاملات مثبت خواهد بود.
برای درک بهتر این مطلب، وقتی به زندگی امامان معصوم (ع) رجوع میکنیم، نکات برجستهای درباره این موضوع مییابیم. بهطور مثال، امام صادق (ع) اهمیت اخلاق نیکو، خوشرفتاری، خوشگویی و خوشرویی را در تعامل با خانواده و جامعه مورد تأکید قرار دادهاند. ایشان اخلاق را بنیانی برای پیشرفت و تعالی انسان معرفی کردهاند.
روایات دیگری نیز در این خصوص موجود است، از جمله روایتی از امام کاظم (ع) که این اخلاقمداری را به یک منشأ عقلانی پیوند میدهد. برای نمونه، امام صادق (ع) فرمودهاند: «کاملترین انسان از نظر عقل، خوشاخلاقترین آنهاست.» همچنین امام کاظم (ع) بیان داشتهاند: «هر چیزی مرکب و ابزار ویژهای دارد، و ابزار عقل تواضع است.» اگر انسان بتواند در روابط انسانی خود، عقل را مبنای تصمیمها و رفتارهایش قرار دهد، همواره تواضع و فروتنی را در مسیر زندگی پیش خواهد گرفت.
بر همین اساس، وقتی رفتار انسان عقلمحور باشد، اخلاق او نیز از عقل سرچشمه خواهد گرفت و این امر منجر به هماهنگی و تعادل بیشتر در زندگی میشود. چنین انسانی نه تنها خوشرفتار است، بلکه خانوادهای مستحکم و هدفمند نیز خواهد ساخت، چرا که اخلاق و عقل به یکدیگر پیوند خوردهاند. آنچه ائمه(ع) همواره به آن تأکید داشتهاند، همین سبک زیستن است که آرامش و تعالی را به همراه دارد.
در سخنان امیرالمؤمنین امام علی(ع) نیز چنین نکاتی مشاهده میشود. برای مثال، در خطبهای از نهجالبلاغه (خطبه ۱۷۵)، ایشان تأکید دارند که هیچ توصیهای به دیگران نمیکنند مگر آنکه خود پیشتر به آن عمل کرده باشند. این رویکرد نه تنها سبک زیستن ائمه را نشان میدهد، بلکه گواهی بر آن است که گفتارشان هرگز از حد رفتارشان فراتر نمیرود. سخنان آنان مطابق با وحی و همسو با عمل بوده است.
از این رو، میتوان نتیجه گرفت که در سیره اهل بیت(ع) اصل اخلاقمداری نه تنها یک قاعده کلی است بلکه یکی از اصول محوری در حکمرانی خانواده نیز محسوب میشود. علاوه بر آن، موضوع امانتداری یکی دیگر از اصول کلیدی سیره آنان است. مفهوم امانت در اینجا نه فقط شامل امور مادی و ملموس میشود، بلکه تفکر، گفتار و رفتارهای روزمره انسانها نیز به عنوان امانتی ارزشمند محسوب میشوند.
وضوح حکمرانی اخلاقی در تمام شئون زندگی اهل بیت(ع)
بر این اساس، حکمرانی اخلاقی و امانتداری در تمام شئون زندگی اهل بیت (ع) به وضوح دیده میشود و درسهایی ارزشمند برای زندگی انسان امروز در تعاملات خانوادگی و اجتماعی ارائه میدهد.
حدیث گرانقدر نبوی «المجالس بالامانه» تأکید روشنی بر اهمیت امانتداری دارد. در بررسی زندگی معصومین(ع) و اهل بیت(ع)، مشاهده میکنیم که امانتداری بهعنوان یک اصل بنیادین در حکمرانی و رفتار آنان همواره مورد توجه بوده است. انسان باید در تمامی جنبههای زندگی، از جمله در روابط خانوادگی و اجتماعی، امانتدار باشد. بهویژه در زندگی مشترک، همسر بهنوعی امانت است؛ زندگی، آبرو و رازهای او نیز امانتهایی هستند که نیازمند حفاظت و مراقبتاند. بنابراین، اگر فردی نتواند مسئولیت نگهداری امانتهای مالی یا معنوی را بر عهده بگیرد، چگونه میتوان به او اعتماد کرد تا اسرار یا شأن زندگی مشترک را حفظ کند؟
در سخنی دیگر از پیامبر اکرم (ص) آمده است: «خلقه و امانته»، که نشاندهنده ارتباط عمیق میان اخلاقمداری و امانتداری است. این سه اصل اخلاق، امانتداری و مسئولیتپذیری، بهعنوان سیاستهای کلیدی در حکمرانی اهل بیت مطرح هستند. توجه به این اصول، نهتنها در زندگی شخصی آن بزرگواران بلکه در ارتباطات اجتماعی و خانوادگیشان نیز کاملاً مشهود است.
اگر به زندگی امام رضا(ع) یا امام کاظم(ع) مراجعه کنیم، نمونههای متعددی از رعایت این اصول مشاهده خواهیم کرد. برای مثال، اصل مسئولیتپذیری یکی از مهمترین ویژگیهایی است که باید در روابط انسانی و خانوادگی مورد توجه قرار گیرد. در مجموعه زندگی، انسانی که مسئولیتی نپذیرد و در انجام وظایف کوتاهی کند، قطعاً مورد اعتماد دیگران قرار نمیگیرد. امام صادق(ع) نیز فرمودهاند: اگر قصد رفاقت یا تعامل با فردی را دارید، ابتدا مسئولیتپذیر بودن او را بسنجید؛ چراکه این ویژگی عامل اصلی تعامل صحیح و پایدار است.
این خصیصه ریشه در حس تعلق افراد دارد. وقتی افراد به خود و جایگاهشان احترام بگذارند، این احترام به روابطشان با دیگران نیز تسری پیدا میکند. حس تعلق به دیگری، تمایل به پذیرش مسئولیت و همچنین رعایت حقوق او را تقویت میکند. این اصل در آموزههای امام سجاد(ع) نیز مورد تأکید قرار گرفته است. رساله حقوق ایشان یادآور میشود که همه رفتارها و گفتارهای انسان حقوقی بر عهده او میآورند که باید در مقابل آنها مسئولیتپذیر باشد.
برای نمونه، در استفاده از محیط زیست، فرد نهتنها باید از منابع بهره ببرد، بلکه موظف است آنها را برای استفاده دیگران نیز محفوظ نگه دارد. همینطور در تعامل با دیگران، اعم از همسر، همسایه یا دوستان، رعایت حقوق متقابل ضروری است. مسئولیتپذیری یکی از اساسیترین اصولی است که خداوند بر دوش انسان نهاده است؛ نعمات الهی همراه با وظایفی به انسان سپرده شدهاند که نیازمند انجام آن وظایف هستند.
تدبیر؛ از اصول کلیدی حکمرانی اجتماعی اهل بیت(ع)
یکی دیگر از اصول کلیدی حکمرانی خانوادگی و اجتماعی اهل بیت(ع)، اصل تدبیر است. تدبیر معادل مدیریت بوده و به معنای استفاده بهینه از شرایط، امکانات و فرصتها برای رسیدن به اهداف با برنامهریزی، هدایت و نظارت است. مدیریت صحیح شامل طراحی مسیری روشن، استفاده خردمندانه از منابع موجود و نظارت بر عملکرد است تا در نهایت به موفقیت منجر شود.
اگر انسان بخواهد از امکانات، منابع، و فرصتهای موجود بهدرستی استفاده کند و برای رسیدن به اهداف خود تلاش نماید، نیازمند برنامهریزی دقیق است. این برنامه نهتنها باید بهطور منظم تنظیم شود، بلکه باید در مقام اجرا بهدرستی هدایت گردد و پس از آن نیز نظارت کافی بر آن صورت گیرد. طبیعتاً چنین رویکردی به مدیریت هدفمند در زندگی ائمه اطهار (ع) کاملاً مشهود بوده و ما نمونههای بسیار زیادی از این نوع مدیریت را در سیره عملی آنان میبینیم.
یکی از جلوههای بارز این مدیریت، حُسن تدبیر در مناسبات خانوادگی است. ائمه (ع) همواره در رابطه با خانوادههای خود برنامهریزی و تقسیم مسئولیت داشتند. بهعنوان مثال، نقل معروف و مستندی وجود دارد که بیان میکند حضرت علی (ع) و حضرت صدیقه طاهره (س) در امور خانه تقسیم مسئولیت کرده بودند. این تقسیم کار مستقیم در هماهنگی با جهتدهی پیامبر اکرم(ص) انجام میشد. چنین شیوهای نشاندهنده اهمیت به مسائل جزئی خانوادگی و ایجاد ساختاری منظم در زندگی بوده است.
از دیگر نمونهها میتوان به تدبیر حضرت امیرالمؤمنین (ع) پس از شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) اشاره کرد. در یکی از موارد، زمانی که حضرت علی (ع) به خانه آمدند و متوجه شدند همسرشان میزبان مهمانی است، اما وسیله پذیرایی فراهم نیست، ایشان با درایت خاص خود مدیریت اوضاع را در دست گرفتند. برای اینکه شأن خانواده خود را نزد اقوام بالا ببرند و مانع سخنان ناخوشایند شوند، پولی را به همسر خود دادند تا میوهای تهیه کند. سپس هنگامی که میوهها آورده شد، ابتدا خود حضرت میوهای برداشتند و میل کردند تا مهمانان راحتتر بتوانند پذیرایی شوند. چنین رفتارهایی نماد مدیریت انسانی و توجه به جایگاه خانواده است.
این توجه و تکریم نهتنها موجب انسجام اخلاقی خانواده میشود، بلکه محبتی پایدار را بین اعضا برقرار میکند. همانگونه که آیه شریفه قرآن میفرماید: «وَجَعَلَ بَیْنَکُم مَّوَدَّةً وَرَحْمَةً»، محبت و مودت میان خانواده هدف مهمی است که با چنین رفتارهایی تأمین میشود. مودت نوعی محبت پایدار است که از آغاز زندگی تا پایان آن باقی میماند.
یکی دیگر از اصول کلیدی در زندگی ائمه(ع) که همواره مورد توجه بوده، اصل عدالتمحوری است. عدالت، اساس زندگی انسانی است و به فطرت بشر نزدیک است. مرحوم استاد مطهری در کتاب «عدل الهی» توضیحات ارزشمندی پیرامون معانی مختلف عدالت ارائه کرده است. عدالت انسانی نه به معنای برابری مطلق، بلکه به معنای اعطای هر چیز به صاحب حق خود است، متناسب با ظرفیت و نیازهای او.
برای نمونه، اگر بخواهید سر یک سفره از افراد مختلف پذیرایی کنید، طبیعتاً کودک، جوان و بزرگسال هرکدام ظرفیت متفاوتی برای مصرف غذا دارند. عدالت ایجاب میکند که هر فرد به اندازه توان و نیاز خود بهره ببرد. بدین ترتیب عدالت نه صرفاً توزیع مساوی، بلکه توزیع متناسب با شرایط است که موجب رفاه و رشد همگان خواهد شد.
این شیوههای مدیریتی و اصل عدالت در زندگی ائمه(ع) درسهای فراوانی برای ما دارد که میتوان از آنها برای ساختن زندگی بهتر و روابط مؤثرتر بهره برد.
مسئله پرهیز از خشونت در حکمرانی خانواده اهمیت بسیار بالایی دارد
مسئله پرهیز از خشونت در حکمرانی خانواده اهمیت بسیار بالایی دارد، زیرا خشونت میتواند آرامش خانواده را برهم زده و پایههای آن را متزلزل کند. بنابراین، مباحثی مانند مفهوم خشونت، انواع خشونت، عوامل به وجود آورنده آن، و نمونههای بروز خشونت در محیط خانواده موضوعاتی جدی و قابل بررسی هستند. از این جهت نمیخواهم وقت شما را طولانی بگیرم، اما به نکات کلیدی در این زمینه اشاره میکنم.
انواع خشونت شامل خشونت کلامی، جسمی، روانی، جنسی، اقتصادی و اجتماعی است. این موارد در حکمرانی خانواده، به ویژه در زندگی ائمه(ع)، با حساسیت مدیریت شده است. برای مثال، در زندگی امام باقر(ع) یکی از همسران ایشان باورهای اعتقادی ناسازگاری داشت که موجب نگرانی امام میشد. امام تلاشهای زیادی کرد تا او را از مسیر اشتباهش بازگرداند و شرایط را تغییر دهد. حتی زمان و انرژی زیادی صرف شد تا این مسئله حل شود، اما در نهایت، زمانی که فرد قانع نشد و بر باورهای نادرست خود اصرار ورزید، امام تصمیم نهایی را گرفتند و به دلیل عدم عقیده درست نسبت به امیرالمؤمنین(ع) و مواضع خارجی او، مسئله طلاق را که آخرین راهکار در زندگی مشترک است، مطرح کردند.
این نمونه نشان میدهد که ائمه(ع)، به اصول اساسی خانواده به شدت پایبند بودهاند و برای حفظ معیارهای اصلی تلاش میکردند. در کنار این اصول کلی، مفاهیمی مانند «شاخصها» نیز در حکمرانی خانوادگی به عنوان معیارهای برجسته اهمیت دارند. شاخصها بر اساس رفتارهای واقعی ائمه تعریف میشوند و به ما ابزار سنجش رفتار افراد را میدهند.
برای فهم بهتر، میتوان این موضوع را به مباحث فقهی مرتبط کرد. همانطور که حکم فرعی در فقه از مبنا و منبع خاصی برگرفته شده است، رفتارها و شاخصهای زندگی ائمه(ع) نیز از اصول استوار و منابع مشخصی مانند قرآن، سنت و عقل نشأت میگیرند. این اصول راهبردی معیارهایی هستند که رفتارهای درست یا نادرست را تعیین میکنند.
در زندگی ائمه(ع)، شاخصهای رفتار به دو بخش درون خانوادگی و برون خانوادگی تقسیم میشوند. شاخصهای درون خانوادگی شامل رعایت حسن روابط، آداب معاشرت و تعامل محترمانه با اعضای خانواده است. برای مثال، توجه به خوشرویی، خوشگویی و رفتار پسندیده از دیدگاه ائمه(ع) یک شاخص برجسته محسوب میشود. این موارد نه تنها به تحکیم روابط خانوادگی کمک میکند، بلکه مناسبات انسانی ارزشمندتری را نیز ایجاد مینماید.
رفتار ائمه(ع) در برخورد با خانواده همیشه همراه با تکریم بود، خصوصاً نسبت به همسرانشان. روایات فراوانی داریم که نشان میدهند چگونه ائمه(ع) با تکریم و احترام رفتار میکردند و این تعاملات الگویی عملی برای جامعهای فراهم کرده است که خواهان ساختار سالم و مثبتی در خانواده باشد.
اکبر پوست چیان
انتهای پیام