سرویس معارف خبرگزاری ایکنا، در هفتهای که گذشت مطالب متنوعی منتشر کرده است که در ادامه مهمترین آنها را مرور میکنیم.
سیدمحمدحسن مؤمنی: آیا ما در آخرالزمان زندگی میکنیم
ما به عنوان ادیان پردامنه در دنیا با مسیحیت، یهودیت و زرتشتی روبرو هستیم که همه اینها با مقوله موعود و حقیقتی که ما از آن به عنوان منجی یاد میکنیم؛ آنها با ادبیات خود، همان معنای موعود یا منجی را میرسانند مثلاً وقتی درباره مسئله آخرالزمان در ادبیات مسیحیت صحبت میشود از رجعت حضرت عیسی(ع) سخن به میان آمده است و در کتاب مقدس بالغ بر ۳۰۰ بار از این موضوع حرف زده شده است حتی برخی گفتند که کلید درک مسئله رجعت مسیح(ع) در کتاب مقدس است و معتقدند که مسیح(ع) در آخرالزمان میآید و برنامه نجات را کامل میکند و جهان رو به سعادت میرود و بعد از ظهور منجی، جنگ و خونریزی از جهان رخت میبندد و همگی در صلح و صفای کامل خواهیم بود و هیچ امتی بر امت دیگر شمشیر نمیکشد.
در آئین کلیمیها و یهودیها بارها از تعبیر «یوم یهوه» صحبت شده است و معادل آن را میتوانیم «یومالله» بگوییم که در قرآن از آن صحبت شده است که یهودیان معتقدند در این روز گنهکاری باقی نخواهد ماند و به صورت مصداقی مشخص میکنند که عزمت ملی یهود در حد خود شکل میگیرد و پادشاهی از نسل پدر داوود(ع) که دارای روح خداوندی است خواهد آمد. آنها به مسئله عدل و داد تأکید دارند و میگویند که در سیر تاریخ، جهان به نقطه کمال خود میرسد؛ تمام این صحبتها را پیرامون شخصیتی به نام «ماشیح» میشود که در کتاب «تلمود» بیش از صدها بار از این شخصیت و اتفاقات پیرامونی او صحبت شده است.
آیتالله ابوالقاسم علیدوست: تصلب در برابر فقاهت معاصر به دین ضربه میزند
دانش فقه، عملیات استنباط و مسائل فقهی مستعملفیه واژه فقه است و آنچه بیشتر مورد بحث ما هست عملیات استنباط یا اجتهاد به معنای خاص آن است زیرا اجتهاد گاهی در معنای عام به کار میرود که تلاش در کشف گزارههای مطلق دین و نه صرفا احکام است.
اصالت یعنی حفظ هنجارهای اجتهاد که به آن اجتهاد پایا و پویا گویند؛ به تعبیر مرحوم امام(ره)، مراد از اصالت، اجتهاد جواهری است و مراد از معاصرت همان پویایی فقه و مراعات شرایط زمانی و مکانی است لذا فقه اگر بخواهد اصالت خود را حفظ کند باید فقاهت معاصر داشته باشد.
سخنان بنده نوعی اتمام حجت برای حوزویان و مسئولان و دلسوزان فقه است. ما باید تراث موجود را حفظ کنیم و مراد از اصالت یعنی همین حفظ هنجارهای فقاهت؛ اگر فقیهی ذرهای پای خود را از هنجارهای اجتهاد بیرون بگذارد اجتهاد را از حجیت انداخته است ولی اصالت، شرط لازم است نه کافی یعنی ما نباید از نوآوری و نظریهپردازی فاصله بگیریم؛ خدمت یکی از مراجع بودیم و ایشان فرمود در اصول بعد از صاحب هدایت المسترشدین کاری باقی نمانده است و هر کاری بوده ایشان کرده است؛ یکی از استادان گفته بود مگر بعد از مرحوم آیتالله خویی، کاری برای اصول باقی مانده است؟ این چه تفکر غلطی است؟ بنده نام آن را تفکر «دیر به دنیا آمدن» میگذارم.
مهدی گلشنی: اندیشمندان غربی به ایدههای اسلامی ما برگشتهاند
در غرب به کلی وضعیت نسبت به چند دهه قبل تغییر کرده است و دین احیاء شده است؛ وقتی بنده ۶۰ سال پیش چند سال در آمریکا بودم کسی در برابر برتراند راسل عرض اندام نمیکرد ولی امروز تغییرات زیادی در عرصه فلسفه و احیای الهیات صورت گرفته است و اندیشمندان تراز اول با صراحت از متافیزیک سخن میگویند. نکته مهم دیگر، بازگشت فلسفه به علم است؛ غربیها فهمیدهاند که علم بدون فلسفه رشدی نخواهد داشت. بنابراین فلسفه در غرب احیا شده است و برای هر نظریه در هر علمی هم یکسری اصول متافیزیکی فرض میکنند.
مطلب دیگر اینکه اگر یک نظریه داشته باشیم که یک تجربه را توضیح دهد این تنها نظریه نیست بلکه نظریات مختلف برای تبیین این تجربه وجود دارد در غرب معلوم شد تعداد اصول متافیزیکی حاکم بر علوم انسانی به مراتب بیشتر از علوم دیگر مانند علوم پایه است. تعداد بیشماری از دانشمندان تراز اول معاصر معتقدند که برخی از مطالب علوم انسانی و پایه را نمیتوان از خود آن علوم گرفت و یا باید از ادیان گرفت و یا از فلسفه.
علی اکبر معلم: عدالت یکی از اهداف کلیدی انقلاب اسلامی است
عدالت همواره از اصول اساسی دین مبین اسلام و یکی از اهداف کلیدی انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی ایران به شمار میرود. دغدغه اجرای عدالت در تمامی ابعاد مختلف جامعه، بهویژه از سوی مقام معظم رهبری بارها مورد تأکید قرار گرفته و همگان بر اهمیت دستیابی به این مقصود واقف هستند.
مرکز تحقیقات اسلامی مجلس با رسالت علمی و تخصصی خود تلاش دارد تا از طریق ارائه پیشنهادها و راهکارهای مشورتی با رویکردی اسلامی، روند حرکت به سمت تحقق عدالت اجتماعی را تسهیل کرده و مسیر قانونگذاری عادلانه را برای نمایندگان مجلس شورای اسلامی هموار نماید.
به همین منظور، این نشست علمی بر محوریت بررسی ضوابط و معیارهایی که میتوانند به تدوین قوانینی عادلانه کمک کنند، برگزار شد که مباحث مطرحشده در آن میتواند بستری برای تقویت فرآیند سیاستگذاری در حوزه عدالت اجتماعی باشد. در جریان این گردهمایی، اندیشکده اقامه عدل نیز با مشارکت تعدادی از اساتید برجسته، نتایج پژوهشهای چندین ساله خود را ارائه کرده و آنها را برای تبادل نظر و استفاده در تصمیمگیریهای آتی با مرکز تحقیقات اسلامی و دیگر حضار در میان میگذارند.
حجت الاسلام غلامرضا بهروزیلک: «حکومت» حد واسط میان حق حاکمیت و اعمال حکم به شمار میرود
حکمرانی به معنای اعمال بخشی از قدرت موجود در یک جامعه است. البته این قدرت میتواند تمام جامعه را در بر گیرد، اما وقتی از «حکمرانی» سخن میگوییم، منظور اصلی همان نحوه مدیریت و اعمال قدرت در بستر جامعه است. موضوع حکمرانی بهطور مستقیم با مفاهیمی همچون حاکمیت، حکومت و قدرت مرتبط است، اما از آنها متمایز بوده و تعریف خاص خود را دارد.
ابتدا باید مفهوم «حاکمیت» را مشخص کنیم. حاکمیت، حقی است که به افراد یا گروهی از طریق نیروهای انسانی یا حتی فراانسانی اعطا میشود. اما حکمرانی بیشتر به روابط انسانی و اجتماعی اشاره دارد یعنی جایی که افراد حق اعمال قدرت پیدا میکنند و این قدرت را در زندگی اجتماعی و سیاسی اجرایی میکنند. بنابراین، حکمرانی عرصهای انسانی است و رابطه بین انسانها محور اصلی آن به شمار میرود.
چند نتیجهگیری ابتدایی از این مباحث حاصل میشود. نخست اینکه حکمرانی بیشتر مربوط به زندگی دنیوی انسانهاست. وقتی میگوییم حکمرانی، منظورمان مناسبات اجتماعی و سیاسی انسانها در زندگی این جهانی است و دخالتی در دیگر ابعاد یا نشئات زندگی انسان، مانند آخرت، ندارد.
محمدحسن زمانی: نظام ولایتفقیه پیشرفتهترین مدل حکمرانی در جهان معاصر است
امروزه بیش از ۲۰۰ کشور در جهان وجود دارد که هر یک از آنها مدل حکمرانی خاصی دارند. کمتر میتوان دو کشوری پیدا کرد که نظام حکمرانیشان کاملاً مشابه باشد و به همین ترتیب، هر کشور معتقد است که بهترین سیستم حکومتی را دارا است و ما نیز بهطور طبیعی چنین ادعایی داریم و باور داریم که نظام ولایت فقیه پیشرفتهترین مدل حکمرانی در جهان معاصر است که این موضوع را با پایههای علمی و بررسیهای میدانی مورد کاوش قرار میدهیم.
در این نشست، میخواهیم نگاهی جامع به این مقوله داشته باشیم. بیش از ۳۰ کشور جهان اعم از غربی، شرقی، اسلامی و غیر اسلامی بررسی شدهاند و با نظامهای حکومتی آنها مقایسههایی صورت گرفته است که برآیند این مطالعات و مشاهدات، در این جلسه ارائه خواهد شد.
حجتالاسلام قاسم ترخان: کاهش ایمان و شناخت از پیامدهای عدم حکمرانی در فضای سایبری است
این دغدغه همواره برای من مطرح بوده که چگونه میتوان ارتباطی بنیادین میان مباحث قرآنی و اعتقادیمان با فناوریهای جدید، بهویژه هوش مصنوعی برقرار کرد و نکتهای که باید عرض کنم این است که هماکنون در فرآیند پژوهشی هستم تحت عنوان «هوش مصنوعی و چالشهای کلامی» هستیم که یکی از مسائل جدی که ذهنم را مشغول کرده، مربوط به آینده این فناوریهاست و اینکه اساساً چه سناریوهایی میتوان برای آینده متصور شد و ما به چه مقصدی خواهیم رسید.
یکی دیگر از دغدغههای مهم من این است که آیا در عصر فضای مجازی و فناوریهای نوین، امکان تحقق نظام امامت و امت به شکلی پایدار وجود دارد؟ طبیعتاً موانعی پیش روی ماست که اشارهای به آنها خواهم داشت. برای نمونه، باید ابعاد مختلف این موانع را بررسی کنیم تا بهتر بتوانیم بر آنها غلبه کنیم ضمن اینکه یکی از چالشهایی که بسیار ذهن را مشغول میکند، مسئله تغییر نوع حکمرانی در دوران جدید است. حکمرانی تا پیش از این ساختاری طولی و هرمی داشت؛ یعنی یک نفر بهعنوان رهبر یا امام تعیین میشد و دیگران در جایگاه امت بودند، اما در عصر حاضر با ورود فضای سایبر و فناوریهای جدید، حکمرانی از حالت طولی به شکلی شبکهای تغییر یافته است که این خود نوعی چالش اساسی پدید آورده است.
حجتالاسلام محمدعلی میرزایی: مدرنسازی قرآن یا قرآنی کردن مدرنیته؛ مسئله این است
معرفی جریانهای مطالعاتی و فکری قرآنی معاصر به شکل کلیشهای که چند عنوان معرفی کنیم و بگوییم این تعداد هستند امکانپذیر نیست بلکه باید به فلسفه و نحوه ورود به این جریانشناسی نگاه انتقادی داشته باشیم و درباره هر یک از جریانها صحبت کرد. ابتدا باید از عنوانی که آن را «انتظار بشر از قرآن» گذاشتهام حرف زد.
پیشتر کسانی از «انتظار بشر از دین» صحبت کردهاند اما در این دیدگاه از قرآن غفلت شده است در صورتی که باید به قرآن توجه داشت. تلقی قرآن خودآگاهانه و واقعگرانه است و باید با این دید به آن نگاه کرد. باید انتظار بشر را جدی گرفت اما انتظار بشر از دین به دلیل نبود مرجعیتی برای آن انتظارات به سرانجام نرسید. انتظار بشر از دین، قربانی مدرنیته و برداشتهای متشتت و نامنسجم قرائتهای دینی شد. اگر مرجعیت تاریخی قرآن را در پیامبر پژوهی و تاریخپژوهی نداشته باشیم در لابهلای قرآن گم خواهیم شد؛ ما باید مرجعیتی به عنوان تراز داشته باشیم؛ بنابراین وجود یک فلسفه برای قرآنپژوهی مهم است.
حجتالاسلام سیدرضا مؤدب: برتریطلبی نسبت به دیگران عامل فساد است
بحث در مورد آیه ۸۳ سوره مبارکه قصص است؛ موضوع بحث در آیه جهان آخرت و چگونگی دسترسی به آن است؛ در این آیه شریفه به دو تعبیر در ویژگی متقین و پرهیزکاران اشاره شده است؛ اول اینکه در زندگی و کار خود دنبال علو و برتری نسبت به دیگران ندارند و اراده چنین علو را هم نمیکنند؛ اراده در این آیه، نکته لطیفی است و چنین افرادی به آخرت دسترسی دارند؛ ویژگی دیگر اینکه دنبال فساد در روی زمین نبودهاند و چه بسا تعبیر آیه مانند قسمت قبل معطوف به آن است که اینها اراده فساد هم ندارند.
این آیه از غرر آیات سوره قصص است و اشاره دارد همه ما به سوی جهان آخرت خواهیم رفت ولی این جهان برای دو گروه است؛ اول کسانی که علو و اراده علو و فساد و اراده فساد در دنیا و نسبت به دیگران ندارند و گناه در زندگی آنان راه ندارد. علامه طباطبایی از مفسران بزرگ شیعه، آیه ۸۳ را مرتبط با آیات ۷۶ قصص تا چند آیه بعد این سوره میداند؛ المیزان این ویژگی را دارد که هر سوره را به چند بخش معنایی مرتبط تقسیم میکند؛ علامه آیه ۸۳ را با آیات ۷۶ تا ۸۴ این سوره مرتبط میداند.
احمد آکوچکیان: فقه قرآنبنیان به رشد چندجانبه انسانی توجه دارد
فقه احکامی بهعنوان دانش مبنایی برای تدبیر مسائل اجتماعی پیشنهاد شده است و تجربه این سالیان انقلاب اسلامی به ما میآموزد که باید با بازخوانی معرفتشناختی، از نگاه آموزگارانه قرآن و دین عبور کنیم و به مفهومی فراتر یعنی ولایت فقه دین بیندیشیم.
این ضرورت جدی برای وضعیت کنونی نظام جمهوری اسلامی مطرح است و مسئولیت ما این است که از منظر علم و فلسفه به نظریه و نظام جمهوری اسلامی نگاه کرده و آن را بازخوانی کنیم و همچنین باید نظام حکمرانی را در چارچوبی جدید که بر پایههای علم و توسعه قرآنی استوار است، دوباره تعریف کنیم.اصل امامت قرآنی نه تنها در ذیل امامت اوصیایی بلکه بهمثابه بنیانی نظری برای مدیریت پیشرفت انسانی، اجتماعی و تمدنی میتواند اهمیت یابد که برای تحقق این هدف، لازم است دستکم یک بازخوانی چهار وجهی در نظریه مرسوم فقه احکامی انجام دهیم.
سیدحمید خویی: نشانه عقلانیت و خردورزی انسان؛ حرکت برمدار اعتدال
در این قسمت به پنجمین معنای عدل یعنی اعتدال و میانهروی میپردازیم که آن را باید یکی از مهمترین و سرنوشت سازترین معانی عدل در حیات انسانی دانست. اصولاً کلمه عدل به معنای حرکت بر مدار میانگی، پرهیز از افراط و تفریط و پرهیز از کندروی و تندروی است. ما مسلمانانی هستیم که یکی از اصول دینمان عدل است و یکی از شاخصهای اصلی مذهبمان اعتدال است. اعتدال و میانهروی در همه چیز و همه جا و همه موقعیتها و پرهیز از افراط و تفریط که هر نوع افراط و تفریطی خواه ناخواه به ظلم و جور خواهد انجامید.
امیرالمؤمنین(ع) تعابیر بسیار زیبا و تأمل برانگیزی در این رابطه دارد که در جایی میفرماید «لا ترى الجاهل إلا مُفْرطاً أو مُفَرِّطاً» یعنی جاهل را نمیبینی جز در حال افراط یا تفریط؛ به بیانی دیگر نشانه عقلانیت و خرد انسان حرکت بر مدار اعتدال و ماندن در مسیر میانهروی و پرهیز از افراط و تفریط است.
گاهی این افراط و تفریط در عرصه عقاید است؛ ما در دهههای اخیر، مخصوصاً در ۱۰ سال اخیر با جریانات فکری افراطی شومی روبرو شدیم که متأسفانه این افراط در تفکر و عقیده موجب از دست رفتن هزاران جان شد. جانهایی که به ناحق ستانده شدند و خونهایی که به ناحق بر زمین ریخته شدند به عنوان حاصل افراطگرایی فکری.
گاهی افراط و تفریط در عواطف است که در شعر شاعران میبینیم چنان شیفته و شیدای معشوق میشوند که او را از مقام بندگی بیرون میآورند و جای خدا مینشانند مثل اینکه تو قبله من، خدای من و معبود منی و این جلوهای از افراطگریهای عاطفی است. کلام زیبایی از امیرالمؤمنین(ع) را هدیه کنم که فرمود «احب حبیبک هونا ما» یعنی در دوستی کردنهایت حد نگهدار، بر سبیل افراط گام مزن که شاید روزی این دوست دشمن شود، چون تمام نقاط ضعفت را نشانش دادی به خوبی میتواند ضربه بزند.
انتهای پیام