
سرویس معارف خبرگزاری ایکنا، در هفتهای که گذشت مطالب متنوعی منتشر کرده است که در ادامه مهمترین آنها را مرور میکنیم.
معصومه ریعان:
دوران تفسیر نقلی قرآن اصولاً دوره کوتاه مدتی نبوده و در زمانی بسیار طولانی نزدیک به هزار سال، فهم قرآن تحت اختیار روایات بوده است و اصولاً بسیاری معتقد بودند تنها راه فهم قرآن، روایات است و ظهور اندیشههای اعتزال نو در مصر، هند، ایران، پاکستان و جهان عرب که رنسانسی در دو قرن اخیر در مقابله با این دیرینه فکری بود، در تقابل با افراطگرایی در تفسیر نقلی بوده است اما اینکه چرا مسلمانان در این دوره طولانی، فهم قرآن را از طریق روایات برگزیدند بخشی از آن نیازمند بررسی تاریخ حدیث است.
آنچه ما در طول تاریخ روایات میبینیم پدیده تدوین از قرن دوم و تکثیر روایات و سپس فربه شدن متنهای روایات و به وجود آمدن کتب روایی اولیه تا کتب رسمی، کتب جامع و کتب دایرةالمعارفی در بیش از هزار سال است. در ابتدا متنهای کتب روایی ساده، روایات کوتاه و اغلب در حیطههای عملی و اعتقادی است اما با ظهور کتب رسمی حدیثی، متنها فربه و مضامین روایات گسترده شده است و این ناظر به مطالب عدیدهای است.
ظهور جوامع روایی متأخر مانند جامعالاحادیث احمد عبدالجواد در اهل سنت و بحارالانوار در شیعه به فاصله یک قرن، نشاندهنده حضور گسترده روایات در کل تاریخ اندیشه مسلمانان است که حتی در قرن حاضر هم طرفداران بیشماری دارد و کتبی مانند «الجامع فی الاخبار» از محمدعلی شاهعبدالعظیمی، «جامع احادیث شیعه» از آیتاللّه بروجردی، «الحیاة» برادران حکیمی، «میزان الحکمه» آقای ری شهری و ....گواهی از اقبال عالمان مسلمان به روایات تا همین روزها دارد.
حجتالاسلام مروجی طبسی:
مقام معظم رهبری در سخنانی تاکید فرمودند که اگر در جامعهای اخلاق وجود داشته باشد ولی از مواهب مادی محروم باشد بهشت است و برعکس اگر جامعهای اخلاق نداشته باشد ولو امکانات رفاهی و مادی داشته باشد جهنم است؛ ایشان در بیانیه گام دوم انقلاب هم بر اخلاق و تهذیب نفس تاکید فراوانی دارند و خواستار مقابله و ستیز خردمندانه با مراکز ضداخلاق و معنویت هستند و هشدار جدی در این مورد دادهاند.
اگر تعریف دقیقتری بخواهیم از اخلاق ارائه دهیم در روایات منعکس است به خصوص روایات امام صادق(ع) که در کافی و منابع معتبر بیان شده است. در روایات امام صادق(ع) از مکارم اخلاق سخن گفته شده و ایشان آن را تعریف کردهاند. مضمون روایات در مورد مکارم اخلاق، گذشت و بخشش کسی است که شما را محروم و به شما بدی کرده است؛ مروت، سخاوت، شجاعت، غیرت، راستگویی و امانتداری و ... هم از مصادیق مکارم اخلاق در روایات ایشان است. بسیاری از فضایل اخلاقی هم بستر اجتماعی دارد و باید با برقراری ارتباط با مردم از این فضایل رونمایی شود.
محمد ملکی نهاوندی:
در بحث بلاغت صحیفه سجادیه کارهای زیادی انجام شده است ولی تقریبا بحث فصاحت را کنار گذاشتهاند در حالی که یکی از ویژگیهای این کتاب شریف، فصاحت آن است. آیتالله مرعشی نجفی گفتوگویی با طنطاوی داشتند و ایشان کتاب صحیفه را به وی هدیه داد و او بعد از مطالعه گفته بود؛ رایتها فوق کلام البشر و دون کلام الخالق.
فصاحت مقدمه بلاغت است و کسی که فصیح نسیت قطعا کلام بلیغی هم ندارد؛ بلیغ یعنی به کاربردن هنری که بتوان کلام فصیح را بهتر به مخاطب برسانیم. برخی میگویند اهل بیت(ع) فصیح نبودند و به زبان روز سخن میگفتند یا برخی گفتهاند از کجا معلوم است که مطالب رسیده از ایشان کلام خود آنان است و شاید فصحا و بلغا کلمات ایشان را نقل به مضمون کردهاند.
ما سه زبان عربی داریم؛ زبان فصیح، معاصر و محلی، زبان عربی فصیح زبانی است که زبان و کلمه منطبق با کلام عرب فصیح است. عرب فصیح هم از منظر برخی قریش و بنی تمیم است و یا زبانی که بین همه مشترک بوده و مختص به یک قبیله نبوده است. عربی معاصر آن است که از جهت کلام و لحن منطبق با عربی عرب فصیح است ولی از جهت کلمه تفاوت وجود دارد.
حجتالاسلام نجف لکزایی:
سوره مبارکه مائده طبق قول مشهور به عنوان آخرین سوره بر پیامبر اکرم نازل شده است و با توجه به این موضوع، انتظار میرود که دستورالعملهایی در این سوره برای ادامه مسیر انبیا، به ویژه حضرت محمد(ص) وجود داشته باشد که در چارچوب حکمرانی مورد بحث قرار میگیرد.
اولین مرحله در مباحث حکمرانی، شناخت دقیق مسئلهای است که باید حل شود و سوره مائده به مسئله تشخیص و شیوه حل و ریشهیابی آن توجه زیادی کرده است که یکی از مثالهای بارز در این سوره، داستان هابیل و قابیل فرزندان حضرت آدم(ع) است که در این روایت، دو برادر قربانیهایی برای نزدیکی بیشتر به خداوند ارائه میدهند، اما فقط قربانی یکی از آنها پذیرفته میشود. این وضعیت به مسئلهای منجر میشود که چرا قربانی قابیل پذیرفته نشده است.
قابیل و هابیل هر کدام تحلیل و ریشهیابی خاص خود را دارند، ضمن اینکه قابیل با حسادت مسئله را برداشت میکند و نتیجه به اشتباه او موجب ارائه راهحل نادرست میشود، در حالی که هابیل با رویکرد تقوامحور و صحیح به نتیجه مطلوب میرسد و این تفاوت نشاندهنده دو پارادایم حکمرانی متفاوت است: یکی بر پایه خواستههای نفسانی و دیگری بر اساس تقوا و خیرخواهی.
عبدالهادی فقهیزاده:
در اندیشه اسلامی آن هم با قرائت اهلبیت عصمت و طهارت(ع)، قرآن ثقل اکبر و سنت ثقل اصغر است که در سنت، ما با حدیث مواجه هستیم که همان گزارش سنت است. در حدیث مبارکه ثقلین اشاره شده است که پیامبر اکرم(ص) فرمودند «إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي ما إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بهما لَنْ تَضلُّوا أبَداً و إنّهما لَنْ يَفْتَرِقا حَتى يَرِدا عَلَيَّ الحَوْضَ» نقلهای متعددی از پیامبر(ص) وجود دارد که از کتاب الله و عترتی نام بردند؛ بنابراین ما این دو را نمیتوانیم مخالف یکدیگر برآورد کنیم و بلکه آنها را باید در راستای هم قلمداد کنیم.

هر دو گزاره کتاب الله و عترتی در عمل معتبرند اما مسئله بسیار مهم و حائز اهمیت این است که قرآن کریم قطعیالصدور و حدیث ظنیالصدور است و به همین خاطر احتمالات دیگری درباره صدور حدیث میتوان مطرح کرد؛ به این معنا که وجود برخی از روایات معیوب، ضعیف و حتی جعلی دور از ذهن نیست. در آثار محدثان یا محققان ممکن است بین روایاتی که بنا به دلایل و شواهدی و بنا به بعضی از قرائن، آثار ضعیف و حتی جعلی در آنها پیدا است یا بین روایات صحیح و ضعیف و احیاناً جعلی فرقی نگذارند و این محل اشکال است اما در هر صورت اصل اساسی، قرآن کریم و روایات صحیح است.
روایات صحیح معتبرند زیرا پس از گذشت از فیلترهای سنجش با قرآن کریم و دلالتهای عقلی، باید مبنای معرفت دینی و عمل دینی قرار بگیرند اما با این حال این روایات در رتبه دوم قرار میگیرند یعنی اصل و اساس بنیادی قرآن است و حدیث در تبیین قرآن، تأکید آموزههای قرآنی و تفسیر آموزههای قرآنی جایگاه مهمی دارد. برخی در طول تاریخ اسلام عملاً راه اعتدال را پوییدند و در پیش گرفتند؛ یعنی قرآن را اصل دانستند و روایات و احادیث را در مقام تفسیر و تبیین و توسعه دایره آموزههای دینی و شریعت به شرط عدم مخالفت با قرآن و دلالتهای عقلی در کنار قرآن به حساب آوردند که ما نیز باید اینگونه نگاه کنیم.
سید محمدکاظم شاکر:
مرجعیت عقل بالاتر از همه است اما متأسفانه در ردههای پایینتر قرار گرفته است. وقتی میپرسیم هنگامی که منابع فقه میخواهد درباره اعمال انسان حکم دهد که چه چیزی خوب، بد، واجب و مستحب یا مکروه است چه چیزی مرجع ما است به صورت معمول گفته میشود که کتاب، سنت، اجماع و عقل مرجع است؛ یعنی عقل در اولویت چهارم قرار میگیرد در حالی که اگر بخواهیم با توجه به قرآن و سنت و خود عقل نگاه کنیم عقل اولین مرجع در بحثهای دینی است.
وقتی درباره اثبات وجود خداوند یا صفات خداوند صحبت میکنیم از عقل استفاده میکنیم. مرجعیت دین در الهی بودن آن است و هنگامی که میخواهیم بحث خداشناسی کنیم طبیعتاً نمیتوانیم به قرآن به عنوان یک سخن وحیانی یا به سنت به دلیل سنت و سخن پیامبر(ص) و معصومین(ع) استناد کرد، بلکه حتماً باید به عقل استناد کرد؛ بنابراین مرجعیت اصلی برای عقل است.
نمیتوان گفت که عقل در جایی خاص دارای مرجعیت دارد و در جاهای دیگر میتوان مرجعیت را از او گرفت؛ اگر مرجعیت را از عقل بگیریم و در بحث اثبات وجود خداوند به عقل استناد کنیم؛ این استناد نیز ضعیف و لرزان خواهد بود؛ بنابراین مرجعیت اصلی به حکم عقل، کتاب و سنت؛ با عقل است ولی متأسفانه در جامعه دینداری و دینمداری، مرجعیت عقل به رده آخر رسیده است.
حجتالاسلام سیدسجاد ایزدهی:
در جامعه، علوم انسانی به عنوان ابزار حل مسئله به کمک حل معضلات میرود به خصوص اینکه در هر کشوری مسائل در ذیل هنجارها شکل میگیرد و پاسخها هم باید متناسب با آن هنجارها باشد و ما یک هنجار مطلق و واحدی نداریم که مشکلات را حل کند لذا در کلانترین مسائل هم باید مدل بومی داشته باشیم.
با اینکه دموکراسی را اکثر کشورها پذیرفتهاند ولی باز هر کشوری باید مدل بومی برای دموکراسی خود تعریف کند تا بر اساس آن به حل مسائل بپردازند. در آزادی و امنیت و ... هم هر کشوری به مدل بومی محتاج است؛ در نظارت و امنیت، برخی کشورها چون ذات استعماری دارند امنیت خود را در سایه استعمار و چپاول دیگران میبینند ولی در حکومت اسلامی ممکن است ما عملیات پیشگیرانه نداشته باشیم و این در حالی است که رژیمی مانند اسرائیل هر خطری در برابر خودش احساس کند از چندسال قبل علیه او اقدام میکند و آن را موجه جلوه میدهد.
نظام جمهوری اسلامی عملیات پیشدستانه ندارد ولی پیشگیرانه دارد؛ وقتی داعش اعلام رسمی میکند که با قصد حمله به جمهوری اسلامی در حال حرکت است قبل از اینکه به ۴۰ کیلومتری کشور برسد با آن مقابله میکنیم. گرایشهایی چون اقتصاد و سیاست و فرهنگ نیازمند هنجارهای متناسب با خود است و نظام اسلامی نمیتواند نظریه تولید کند مگر اینکه اصول و سیاستهای او مبتنی بر مبانی باشد.
حجتالاسلام حسین انصاریان:
روایتی از امام صادق(ع) در چهار بخش وجود دارد که اگر انسان به آن دقت کند مییابد که عمل به آن ضامن خیر دنیا، آخرت و سعادت امروز و فردا است. این روایت زمان وسیعی را میطلبد که در این جلسه بخش اول آن را توضیح میدهم.
احتمال میدهم این روایت به خط نورانی شهید اول باشد. زندگی شهید اول بسیار پندآموز و عبرتآموز است. سربداران خراسان از وجود ایشان درخواست کردند که چون مردم این محل از فقه اهلبیت(ع) بیخبر هستند ما میخواهیم به فقه عمل کنیم برای ما یک رساله بنویسید. شهید، متن «لمعه» را نوشت که نزدیک به ۸۰ کتاب فقهی است و از طهارت تا صلاه در آن وجود دارد. «شرح لمعه» چند قرن است که از بهترین کتابهای درسی حوزههای با برکت شیعه است.
از آیتالله خوانساری نقل شده است که اگر طلبهای لمعه را پیش ایشان امتحان بدهد و از عهده پختن مسائل آن بربیاید به او اجازه اجتهاد میدهند؛ یعنی فهم لمعه بعد از قرآن، فهم فقه اهلبیت(ع) و راه مستقیم الهی است. مطلبی که برای ما طلبهها شگفتانگیز است این است که شهید در سن ۱۷ سالگی در حالی که کولهباری از علوم اسلامی را در اختیار داشت به حلّه مسافرت کرد و در آن زمان فخر المحققین فرزند علامه حلی، بزرگ علمای حله بود.
حجتالاسلام مجتبی فاضل:
فصل جدیدی از پذیرش و جذب حوزههای علمیه خواهران رقم میخورد. آنچه در حوزههای علمیه رخ میدهد مرهون تلاشهای امام صادق(ع) است که در پی آن بیش از هزار سال این روند تحکیم شده است. امام صادق(ع) روایتی را از پیامبر(ص) میفرمایند که طلب علم فریضه است و خدا کسانی که به دنبال علم میروند را دوست دارد؛ یعنی دنبال علم رفتن واجب محکم و استوار است و بر هر مسلمانی واجب است که به دنبال علم برود.
کسی که دنبال علم است از مطهرین است. شروع سال تحصیلی تقارن خوبی با تولد امام صادق(ع) دارد. امیدواریم که ما ادامه دهنده راه ائمه(ع) باشیم. امام صادق(ع) و امام باقر(ع) مدرسه بزرگی ایجاد کردند که میتواند دنیا و عقبای بسیاری از انسانها را تأمین کند. گفته شده که زکریا رازی توانسته از خرمن مکتب امام صادق(ع) خوشهای بچیند و این نشان میدهد که این مکتب به حوزههای مختلف از جمله طبیعیات هم توجه داشته است.
مرکز حوزه علمیه خواهران نزدیک به سه دهه است که ایجاد شده و چهل سال است که مرکز جامعهالزهرا فعالیت میکند که تاکنون بیش از صد هزار نفر در جامعهالزهرا و کمتر از این تعداد در حوزههای علمیه خواهران حضور داشته و تحصیل کردهاند.
انتهای پیام