همانطور که در بخشهای قبل گفته شد قرآن کتاب قواعد زندگی است و یکی از قواعد زندگی، چگونگی دعوت مردم به حق و قرآن است؛ قرآن، سراسر کتاب دعوت است و با همه آیاتش مردم را به حق و پرهیز از باطل دعوت کرده است؛ در آیه مورد بحث به شیوه دعوت مردم به سوی حق تاکید و اشاره فرموده است: ادْعُ إِلَىٰ سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ ...
مفاد آیه این است که اول، طرف را ارزیابی و مخاطبشناسی کن؛ برخی مخاطبان فهم خوب و هم نفس سالمی هم دارند و با انسان فهیم باید با زبان تعقل و حکمت و اندیشه با او حرف بزنیم زیرا فکر خوب و دل سالم دارد؛ ممکن است از عوامی باشد که دلش سالم و از سلامت نفس برخوردار است ولی اندیشه و درک بالایی ندارد که اکثریت مردم اینگونه هستند.
بنابراین باید با موعظه حسنه و شیوه نصحیت با آنان سخن گفت و دعوت به حق کرد. عموم مردم به موعظه نیاز دارند و حتی پیامبر گرامی اسلام(ص) به ابن عباس میفرمودند که قرآن بخوان تا من گوش کنم؛ شنیدن مواعظ الهی برای همه انسانها اعم از عالم و جاهل و کامل لازم است؛ امام علی(ع) فرمودند موعظه دل انسان را زنده میکند؛ پس قرآن، کتاب موعظه و کتاب عامه انسانها است.
اقلیتی هم در جامعه هستند که از درک و فهم درستی برخوردار نیستند و نفس و قلب سلیمی هم ندارند یعنی نقطه مقابل گروه اول است؛ این افراد قلب مریض دارند و قرآن فرموده است که با آنان جدال احسن داشته باش؛ قرآن، کتاب ادب و تربیت و اخلاق است و هیچ وقت نفرمود با زشتی جدال کن؛ وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ.
پس ما در برخورد با افراد باید مخاطبشناسی کنیم و اگر از سطح بالای جامعه است با حکمت و اگر در سطح عموم انسانها است با موعظه حسنه و اگر در سطح پایین فکری و سلامت نفسانی است جدال احسن داشته باشیم.
انتهای پیام