کد خبر: ۴۲۷۵۵۱۷
تاریخ انتشار : ۲۰ فروردين ۱۴۰۴ - ۱۱:۰۳
آیت‌الله جوادی آملی:

اختلاس و حقوق نجومی با شرف و غیرت ایرانی سازگار نیست

مفسر قرآن و نهج‌البلاغه با بیان اینکه قرآن امر فرموده که مرد باشید تا دشمنان از شما بترسند، گفت: ما وارث بزرگان هستیم؛ هر جا خبر از علم بود پای ایرانی وسط بود؛ ما می‌توانیم با خدا دوستانه زندگی کنیم؛ این حرف قرآن است که در بیان حضرت امیر(ع) آمده است و حیف است که بگویند اختلاس و حقوق نجومی و دبشی داریم؛ این با شرف و غیرت ایرانی سازگار نیست.

آیت الله جوادی آملیبه گزارش ایکنا، آیت‌الله العظمی عبدالله جوادی آملی؛ مفسر قرآن و نهج‌البلاغه، ۲۰ فروردین‌ماه در درس اخلاق در مسجد اعظم قم که با محوریت نهج‌البلاغه برگزار می‌شود، گفت: انسان در بین راه زندگی از بین نمی‌رود و حتما مقصدی دارد که تلخ و یا شیرین است و این شیرینی و تلخی را سالک باید در این مسلک تعیین کند زیرا پایان عمر هر کسی محصول زندگی او در دنیاست.
 
وی افزود: نه نیت، نه عمل و نه سعی و کوشش از بین نمی‌رود؛ لکل امری ما کسب حلوه و مر، که یا حلو و شیرین و یا مر و تلخ است. کار شیطان مغاله است که حسنه را سیئه و سیئه را حسنه نشان می‌دهد و بدل‌سازی می‌کند به این دلیل فرمود صراط مستقیم هم از مو باریک‌تر و هم از شمشیر برنده‌تر است. در دنیا تشخیص حق و باطل کار آسانی نیست زیرا قبل از اینکه ما تصمیم بگیریم هوای نفس و شیطان در مدار تصمیم ما دخالت می‌کنند؛ کار ابلیس نشان‌دادن حسن در قالب قبیح و برعکس است. به تعبیر مولوی، بار خار است اگر خود کشته‌ای/ وگر پرنیان است خود رشته‌ای.
 
ادامه سخنان این مفسر قرآن به شرح زیر است:
 
ما در دنیا حرکت و کوششی داریم که یا مبتنی بر وهم و خیال است و یا عالمانه است؛ خیال ابزار کار ابلیس است لذا کسی که با خیال زندگی کند مختال نام دارد؛ وهم هم مفاهیم جزئیه را عهده‌دار است؛ ما با پنج حسی که داریم اشیا را می‌بینیم و می‌خوریم و بو می‌کنیم و ... و با استفاده از آن‌ها نتیجه عقلانی می‌گیریم که فلان میوه شیرین است یا فلان غذا، تلخ یا فلان شیء بدبو است.
 
حس‌های ما فقط وظیفه دیدن و شنیدن و بوییدن و ... را بر عهده دارند و به تنهایی قاضی نیستند که در مورد شیرینی و تلخی و ... قضاوت کنند بلکه قاضی، قوه خیال و واهمه است. قوه خیال فکر نمی‌داند که وقتی کسی مرد برای او کف بزنی و هورا بکشی برای او ثمری ندارد و در برزخ،  او هست و اعمالش؛ همه مغالطات برای آن است که حواس ۵ گانه مشاهداتش را به قوه خیال می‌دهد ولی انبیاء و اولیاء الهی آمده‌اند تا ما گرفتار این اوهام نشویم. عاقبت هر کسی را داوری‌های او می‌سازد و اگر عقل و وحی محور داوری انسان باشد پایان کار او سعادت است.
 
هر کسی یا با جهل علمی و یا جهالت عملی کار می‌کند که در این صورت بار او خار است؛ کسانی که در راه هستند یا متوسط هستند یا کامل؛ اگر متوسط هستند عالمانه کار می‌کنند و نه بیراهه رفته و نه راه کسی را می‌بندند ولی کسانی که دلباخته شریعت هستند و خدا را دوست دارند بر اساس دوستی کار می‌کنند نه فقط وظیفه؛ حضرت سیدالشهدا(ع) در شب عاشورا به حضرت عباس(ع) فرمودند امشب را برای ما مهلت بگیر زیرا انی احب الصلوه ...؛ من می‌خواهم با دوست(خدا) مناجات کنم. به تعبیر قرآن؛ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكَافِرِينَ يُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا يَخَافُونَ لَوْمَةَ لَائِمٍ ۚ ذَٰلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشَاءُ ۚ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ
 

رابطه محبوب و محب

خداوند معلم و حوزویان و دانشگاهیان متعلم هستند ولی کسانی در یک مرحله بالاتر هستند که «يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكَافِرِينَ» یعنی رابطه من با برخی رابطه خالق و مخلوق و معلم و متعلم نیست بلکه رابطه دو تا دوست است و خداوند جان و مال این دوستان را می‌خرد؛ در آیه ۱۱۱ توبه فرمود: إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَىٰ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ ۚ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَيَقْتُلُونَ وَيُقْتَلُونَ ۖ وَعْدًا عَلَيْهِ حَقًّا فِي التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِيلِ وَالْقُرْآنِ ۚ وَمَنْ أَوْفَىٰ بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ ۚ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَيْعِكُمُ الَّذِي بَايَعْتُمْ بِهِ ۚ وَذَٰلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ.
 
اگر از این‌ها جان خریدیم تصور مرگ برای آنان نکنید؛ وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا ۚ بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ؛ اگر از آن‌ها مال خریدیم؛ إِنَّمَا يَعْمُرُ مَسَاجِدَ اللَّهِ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَأَقَامَ الصَّلَاةَ وَآتَى الزَّكَاةَ وَلَمْ يَخْشَ إِلَّا اللَّهَ ۖ فَعَسَىٰ أُولَٰئِكَ أَنْ يَكُونُوا مِنَ الْمُهْتَدِينَ؛ یا «لَا تَقُمْ فِيهِ أَبَدًا ۚ لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَى التَّقْوَىٰ مِنْ أَوَّلِ يَوْمٍ أَحَقُّ أَنْ تَقُومَ فِيهِ ۚ فِيهِ رِجَالٌ يُحِبُّونَ أَنْ يَتَطَهَّرُوا ۚ وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُطَّهِّرِينَ»؛ این‌ها راه ائمه اطهار(ع) را طی می‌کنند لذا کسی مسجد و مدرسه و حوزه می‌سازد و بسیاری از بزرگان از آنجا تربیت می‌شوند. اگر جان را خرید لا یحسبن الله و اگر مال را خرید مسجد قبا می‌شود که؛ فیه رجال یحبون ان یتطهروا. 
 
خیلی‌ها هستند که تولید دارند و منشا برکت برای خود و جامعه هستند و این هم خرید خداوند است ولی برخی اینطور نیستند. این‌ها نه اختلاس دارند و نه احتکار می‌کنند و فرزند و اعمال صالحی دارند و سابق در خیرات هم هستند. 
 
کسی که رابطه عالمانه دارد سیر دارد و به بهشت هم می‌رود ولی کسی که رابطه از روی حب و رابطه محب و محبوب دارد سیرورت دارد و به مقصد می‌رسد. خیلی‌ها در جبهه شهید و جانباز می‌شوند ولی حمزه و جعفر طیار تک بودند؛ بهشت رفتن یک مسئله است و اینکه خداوند بالی به کسی بدهد که مانند فرشته طیر می‌کند مانند جعفر طیار مسئله دیگری است لذا پیامبر(ص) جایزه نماز جعفر طیار به او عطا کرد.
 

تفاوت بین تولیدکننده و مصرف‌کننده

کسی که فکری دارد که ارزانی بیاورد و مشکلی از بخشی از جامعه برطرف کند هم سیرورت دارد ولی برخی فقط مشکل خود را حل می‌کنند که آن هم خوب است ولی این دو مانند هم نیست. 
در آیه ۱۱۱ توبه فرمود: إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَىٰ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ؛ این مطلب در تورات و انجیل هم بوده است و صرفا در قرآن بیان نشده است ولی قرآن نسبت به تورات و انجیل، هیمنه دارد و براهین و متقناتی که در این کتاب است در آن کتب نیست لذا کسی که اهل قرآن است هیمنه دارد و هیمنه یعنی اینکه کسی جرئت نکند به او تجاوز کند نه اینکه تکبر و غرور داشته باشد.
 
خداوند فرمود حتما و الا و لابد دشمنان باید از شما بترسند یعنی آنقدر عرضه داشته باشید که کسی فکر حمله به شما نکند. در آیه ۱۲۳ توبه این مفهوم را فرمود: یا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قَاتِلُوا الَّذِينَ يَلُونَكُمْ مِنَ الْكُفَّارِ وَلْيَجِدُوا فِيكُمْ غِلْظَةً ۚ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ؛ در اینجا تاکید دارد مرد باشید تا از شما بترسند و البته ایران بعد از انقلاب ثابت کرد که اینطور هم هست؛ به کفار که نمی‌توان گفت از ما بترس لذا شما باید آنقدر قوی باشید که از شما بترسند و البته بی جهت هم نباید به کسی حمله کنید. حتما باید در شما غلظت و مردانگی و شهامت را احساس کنند. البته اگر در داخل اختلاس و دبش وجود داشته باشد اقتدار از بین خواهد رفت.
 
غرض اینکه انسان یا بیراهه می‌رود یا در راه است؛ اگر این راه عالمانه بود مانند حوزه و دانشگاه سیر دارد ولی بخش دیگر کسانی هستند که عاقلانه و عالمانه ولی دوستانه با خدا رابطه دارند؛ این‌ها سیرورت دارند و خدا با این افراد معامله می‌کند. 
ما قرآن را احترام می‌کنیم و بالای سر می‌گذاریم ولی قرآن هم سیر دارد و هم سیرورت و چرا اهل سیرورت نباشیم؛ ما که قصد داریم مسجد و فلان مرکز علمی بسازیم، طوری بسازیم که مانند مسجد قبا باشد و بزرگانی در آن تربیت شوند. 
 

سابقه تاریخی تمدنی ایران و آمریکا

ما ایرانی‌ها بزرگ و اصیل هستیم ولی آمریکا هیچ جغرافیا و تاریخی ندارد؛ سرتاسر او را بشکافی یک اثر باستانی ندارد چهار تا روستایی بودند که به این طرف آب آمدند ولی ایران پر است از آثار و میراث باستانی؛ کتب اربعه را ایرانی‌ها نوشتند و شیخ طوسی‌ها را ما تربیت کردیم لذا چرا بیراهه برویم و عظمت و شکوه و جلال خود را کم بگیریم.
 
غرض این نیست که از خود تعریف کنیم زیرا نقص است ولی ما وارث بزرگان هستیم؛ هر جا خبر از علم بود پای ایرانی وسط بود؛ البته بزرگانی در عراق هم مانند محقق اول و ثانی بودند ولی محور اصلی نجف را ما ساختیم؛ ما می‌توانیم با خدا دوستانه زندگی کنیم؛ این حرف قرآن است که در بیان حضرت امیر(ع) آمده است و حیف است که بگویند اختلاس و حقوق نجومی و دبشی داریم؛ این با شرف و غیرت ایرانی سازگار نیست.
 
سه عنصر باید جمع شود تا غیرت ایجاد شود و خدا غیور را دوست دارد؛ ما نمی‌خواهیم افتخار جاهلی کنیم؛ ما هم تاریخ و هم جغرافیا داریم و هر جا سخن از علم شد پیشتاز بودیم ولی آمریکا تاریخ ندارد؛ مهمترین تفاسیر و معارف اهل بیت(ع) را ما ایرانی‌ها نوشتیم؛ ما بزرگیم و این بزرگی را مفت نفروشیم.
 
ایران را نام حضرت علی(ع) فتح کرد و ما علوی و پرچمدار اهل بیت(ع) در سراسر جهان شدیم. ما بزرگ و بزرگ‌زاده هستیم لذا قدر بزرگان و کشور و علما را بدانیم و این آیات را خوب معنا کنیم که فرمود باید دشمنان حتما از شما بترسند. قرآن بایددر حوزه‌‌ها، اصل باشد زیرا باعث حیات و زندگی ما هست. تکبر باطل و بد است ولی بزرگی و بزرگ بودن خوب است و باید این میراث را حفظ کنیم.
انتهای پیام
captcha