
به گزارش ایکنا، حجتالاسلام و المسلمین سیداحمد غفاری قرهباغ، دانشیار مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران، سوم خردادماه در نشست علمی «امتدادهای تربیتی
حکمت متعالیه» با بیان اینکه ملاصدرا در اسفار در تعریف حکمت و فلسفه به سمت مباحث تربیتی خیز برداشته است و اهمیت آن را به خوبی نمایان میکند، گفت: تعاریف مختلفی برای فلسفه بیان شده است و ملاصدرا هم فرموده است فلسفه دنبال این است که نفس و حقیقت انسان به کمال وجودی خود با شناخت حقایق موجودات آنطور که هستند، برسد؛ یعنی فلسفه میخواهد حقیقت اشیاء را به ما نشان دهد کما اینکه پیامبر(ص) از خدا خواست اشیاء را به من نشان بده، همانطور که هستند.
غفاری افزود: در صفحه 24 جلد اول اسفار یعنی چهار صفحه بعد از تعریف اول فرموده است که فلسفه تشبه خداوند است؛ در مفاتیحالغیب آورده است تشبه خداست به اندازه طاقت بشر یعنی علمی بشری و نه وحیانی. فلسفه قصد دارد انسان را به خدا نزدیک کند و در جای دیگری از اسفار هم دارد که فلسفه و حکمت اقتدا به خالق در عرصه سیاست و ... است و در تعاریف دیگر هم مسئله طاقت بشر را بیان میکند و اینکه فلسفه تشبه خدا به اندازه طاقت انسان است تا خداگونه بیاندیشد و عمل کند.
دانشیار مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران با اشاره به چیستی تشبه به خدا، گفت: خود ملاصدرا خودش این چیستی را تعریف کرده و این تعریف نشان میدهد چقدر او به تربیت اهمیت میدهد؛ میگوید: حکمت اقتدا به خدا در تدبیر امور است به قدر طاقت بشری؛ ادامه میدهد تشبه به خدا یعنی شبیهسازی در علم و عمل و اینکه انسان علم خود را منزه از جهل کند و فعل او هم از ظلم و بخل دور باشد. تشبه به خدا انسان را به عفتی میرساند که او را از فسق و فجور دور میکند؛ تشبه به خدا غضب انسان را از بیباکی را دور میکند و سبب میشود تا از امور وقیح و زشت دور باشد و حیای او تعطیل نشود. تشبه سبب میشود در محبت به همنوعان خود و زن و فرزند دور از غلو و تقصیر باشد و در یک جمله روی صراط مستقیم حرکت کند.
ظرفیت حکمت متعالیه برای انقلاب در تعلیم و تربیت
وی اضافه کرد: این عبارات اگر وارد نظام تعلیم و تربیت دنیا شود و فلسفه تعلیم و تربیت بر این اساس شکل بگیرد، ما با یک انقلاب اساسی در تربیت و تعلیم و آموزش و پرورش مواجه خواهیم شد؛ الان تعلیم و تربیت تحت تأثیر مکاتب لیبرالیستی، پوزیتیویستی و نیهیلسم و ... و دور شدن از فلسفه حقیقی است.
غفاری بیان کرد: در جلد هفتم دارد که اخلاق و رفتار زیبا و جمیل و نظرات درست و مطابق با واقع و صدق و رساندن خیر به مردم نشانه تشبه فرد به خداست. از منظر وی انسان باید طوری زندگی کند که خداگونه و مظهر تام و آیت کبرای الهی باشد؛ این شدنی نیست جز اینکه فرد خوب تربیت شود، کما اینکه خود ایشان و بزرگانی مانند ایشان اینگونه تربیت شدهاند. بنابراین از دل فلسفه صدرایی نظام تعلیم و تربیت مبتنی بر حق و صراط مستقیم به دست میآید.
غفاری با اشاره به نگاه انسانشناسانه ملاصدرا، اظهار کرد: در این اندیشه نگاه ویژه به نفس و انسان وجود دارد؛ انسان از بدو تولد وجودی رو به ترقی است که سفر تا ابدیت در پیش دارد و هویت او را این سفر شکل میدهد بنابراین باید به غایات این سفر توجه کند. ملاصدرا فرموده است مقصود از حکمت که نفس انسانی آماده گرفتن آن است، ارتقا و نزدیکی به اهداف برتر و مقدس است.
مصیبت عقلانیت چرتکهای در تعلیم و تربیت
دانشیار مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران با بیان اینکه همه مصیبتهای بشر از نوع نگاه چرتکهای براساس اندیشه برخی فلاسفه غرب است، گفت: ملاصدرا در اسفار فرموده است چیزی که نهایت سیر انسان در اعمال است اتصال و فنای در توحید است و به اینکه به مرتبه فنا برسد؛ فنا یعنی خود را ندیدن و خدا را دیدن نه اینکه فانی شود و از بین برود.
وی افزود: ایشان در مطلب دیگری فرموده است انسان برخوردار از دو نوع فطرت اولیه و ثانویه است؛ فطرت اولیه همان فطرتی است که خدا بشر را بر اساس آن آفریده است نه مانند نگاه مسیحیت که انسان با گناه اولیه خلق شده است؛ ملاصدرا میگوید انسان باید با اراده و اختیار فطرت ثانویه خود را هم منطبق بر فطرت اولیه تربیت کند و پرورش دهد وگرنه اگر کسی در ظاهر انسان باشد و در باطن، اولئک کالانعام باشد یعنی تربیت پیدا نکرده است. در این توجه هم قوای حسی و هم خیالی و هم عقلی انسان مورد توجه است و هر قوه به تناسب اقتضائات خود پیش میرود.
غفاری بیان کرد: در انسانشناسی ملاصدرا انسان واجد بدن و نفس است و بدن، گهواره نفس است و نفس در جهت حرکت جوهری و تکامل ذاتی به مراتب مختلف تا روحانیت البقاء میرسد پس هم حق روح باید رعایت شود و هم حق بدن و ما نمیتوانیم اقتضائات نفسانی را بگیریم ولی بدن را کنار بگذاریم، در حالی که افلاطون، روح را در زندان بدن میدانست لذا مسیحیان با تبعیت از تفکر افلاطونی دنبال رهبانیت رفتند و به مسائل سیاسی اجتماعی و به تربیت بدن خود اهمیت ندادند لذا علم طب در این دوران تحقیر شد و رهبانیت در سیستم مسیحی ایجاد شد که بعداً ضربات محکمی به آنان زد.
استاد مؤسسه حکمت و فلسفه ایران در پایان تأکید کرد: در فلسفه صدرایی، بدن مرکب روح است لذا باید به نفس و بدن اهمیت داده شود گرچه اولویت با روح است.
انتهای پیام