کد خبر: 4285196
تاریخ انتشار : ۰۹ خرداد ۱۴۰۴ - ۰۰:۴۵
محمد خیری:

شهروند زمین و آسمان بودن با خداباوری ممکن است

عضو هیئت‌ علمی گروه فلسفه دانشگاه مفید گفت: علم هم در نظر و هم در عمل بسیار مؤثر است؛ از طرفی خداباوری هم مزیت‌ها و فوایدی دارد که می‌تواند در نظر و عمل کمک کننده انسان باشد و جامعه را به سمت بهتری سوق دهد به تعبیری می‌توان هم شهروند زمین و هم شهروند آسمان بود و هر دو شهر را آباد کرد.

در روزگار معاصر با رشد چشمگیر علوم تجربی و دستاوردهای خیره‌کننده‌ در عرصه‌های فناوری، پزشکی و فیزیک، سؤالات بنیادینی در ذهن بسیاری از افراد شکل گرفته است: آیا علم جایگزین دین شده است؟ آیا پیشرفت علمی به معنای بی‌نیازی انسان از ایمان و خداباوری است؟ و آیا نسبت میان علم و خداناباوری، یک پیوند ضروری و گریزناپذیر است یا صرفاً یک تصور مدرن و فرهنگی است؟ این پرسش‌ها در فضای عمومی و دانشگاهی به‌ویژه در جوامع غربی، بحث‌های فراوانی را دامن زده و در برخی موارد به سوء‌برداشت‌هایی در مورد نقش و جایگاه دین در جهان معاصر انجامیده است.
 
بحث خداناباوری چندسالی است که در جهان رواج‌ یافته و به فراخور آن در ایران نیز تأثیراتی داشته است؛ خاصه نسل جوان که از تأثیرپذیرترین گرو‌ه‌های اجتماعی هستند از این جریان بی‌نصیب نبوده‌اند و کم‌وبیش در گوشه و کنار می‌توان صحبت‌هایی را شنید که با تفکرات جریان خداناباوری هم‌راستا است. همین اتفاق دغدغه‌هایی را در بین دین‌داران ایجاد کرده است که در مواجهه با چنین تفکراتی باید چه کرد؟ 
 
خبرگزاری ایکنا برای تبیین این موضوع در ‌گفت‌وگو با محمد خیری، عضو هیئت‌ علمی گروه فلسفه دانشگاه مفید به تحلیل این جریان و پاسخ‌ها و راهکارهای پیشنهادی پرداخته که در ادامه مشروح آن را می‌خوانیم؛
 

ایکنا ـ با توجه به رشد چشمگیر علم و تکنولوژی در دهه‌های اخیر، آیا بین رشد علم و رشد خداناباوری رابطه واقعی وجود دارد یا این یک تصور اشتباه است؟ 

این دو حوزه از دیرباز در تفکر بشری مورد چالش بوده و تا به امروز هم ادامه داشته است و دوره‌هایی را شاهد بوده‌ایم که درصدد جمع بین علم و دین بودند ولی راه‌حل جمع کردن یا آشتی بین این دو مقوله در دوره پست‌مدرن کاری نشدنی است؛ بیشتر باید به تفاوت‌ها و تنش‌های که در مقابل هم وجود دارد و مقاومت می‌کنند توجه کنیم. 
 
طبیعتاً دو گروه خداباوران و خداناباوران با مطالبی علمی یکدیگر چالش‌هایی دارند؛ مثلاً خداناباوران می‌خواهند بگویند ایده خدا یا امری فرای این جهان یک توهم، خیال و خلأ ذهنی است که خداباوران می‌خواهند آن را پر کنند و هنگامی که همه سؤال‌ها و مسائل به تدریج حل شود طبیعتاً این خلأ پر خواهد شد و به خدا نیازی نخواهیم داشت که البته این یک ادعا است. 
 
پیشرفت علمی، خداباوری را به چالش خواهد کشید اما به گونه‌ای هم نیست که بگوییم ضرورتاً این اتفاق رخ خواهد داد؛ ممکن است اتفاقاً پیشرفت‌های علمی ادعاهای خداباوران را بیشتر تصدیق کند کما اینکه مثلاً درگذشته وجود همه اطلاعات در یکجا و استفاده از آن داده‌ها و دست‌یابی خیلی سریع به اطلاعات مثل علم غیب یا دانش مطلق برای بسیاری دور از ذهن بود اما اکنون با ابر سیستم‌های رایانه‌ای این مسائل حل شده است یا خیلی از مسائلی که در فیزیک یا حوزه‌های علمی جدید مطرح می‌شود. زمانی پوزیتیویسیت‌ها می‌خواستند خداباوران را با داده‌هایی به چالش بکشند اما این موضوعات در حال حل شدن است. 

ایکنا ـ می‌شود گفت خداناباوری یک جریان دوره‌ای یا مد روز است؟

مد روز شدن اتفاق بدی نیست؛ تبدیل شدن موضوعی به دغدغه‌ روز، نشان‌دهنده این است که مسئله‌ای در حال پدیدار و ظاهر شدن است. باید پرسید که چرا چنین مسئله‌ای مد روز می‌شود یا مورد توجه عام قرار می‌گیرد؟ 
 
علت این امر به «اراده معطوف به قدرت» در علم بازمی‌گردد. علم به گونه‌ای می‌خواهد همه امور را زیر سلطه خود قرار دهد و همه سؤالات را با اطلاعاتی که به دست آورده پاسخ دهد. مقابل چنین وضعیتی «اراده معطوف به حقیقت» در دین نهفته است که می‌خواهد همه امور را پاسخ دهد؛ بنابراین وقتی جامعه پاسخ‌ها را با هم می‌سنجد دچار تعارض می‌شود و به تعبیر هگلی یکی از این پاسخ‌ها می‌خواهد ما را «شهروند آسمان» و دیگری «شهروند زمین» کند و این تعارض سبب توجه به این موضوع است. وقتی شکاف و تعارضی تبدیل به مد روز شد به معنای این است که این شکاف واقعی است که گاهی خود را نمایان می‌کند. 
 

ایکنا ـ چنین پاسخی این سؤال را به وجود می‌آورد که آیا علم با دین در تعارض است؟ در صورتی که ما گزاره‌های تشویق به علم‌آموزی را در آموزه‌های اسلامی به صراحت دیده‌ایم.

«فرانسیس بیکن» در دوره‌ای که علم در غرب پررنگ و تأکید بر آن بیشتر شد جمله معروفی گفت مبنی بر اینکه «معرفت و علم قدرت است» یعنی علم برای ما قدرت می‌آورد و می‌تواند ما را بر طبیعت مسلط کند. «قدرت» ثمره‌ای است که علم برای ما داشته. اگر با دیدگاه «فوکو» به این موضوع نگاه کنیم «قدرت» است که علم را به خدمت خود درآورده است. «قدرت» علم را ابزاری برای تحقق خواسته‌های خود در دست گرفته و به واسطه آن در حال محقق کردن اهداف خود است.
 
تحقق یافتن قدرت است که علم را آشکار و پدیدار می‌کند. از سوی دیگر اگر مقاومتی در مقابل قدرت باشد تنش ایجاد می‌شود. اینکه خداناباوران از پیشرفت علم در حال استفاده نابجا هستند به این بازمی‌گردد که باید دید خداناباوران در کجای قدرت حضور دارند؟ آیا با خداباوری یا خداناباوری قدرت آنها در حال تقویت یا در حال از بین رفتن است؟ این موضوع جای تأمل دارد که این روند را چگونه می‌بینیم. 

ایکنا ـ شما این روند را چگونه می‌بینید؟ 

من احساس می‌کنم این تقابل وجود دارد و طبیعتاً پررنگ هم خواهد شد؛ زیرا علم می‌خواهد خودش را بر همه چیز مسلط کند و نشان دهد که هیچ محدودیتی ندارد. نوعی تمامیت‌خواهی در علم وجود دارد که می‌خواهد همه حوزه‌ها را از آن خود کند. این اتفاق قطعاً بشر را دچار فقدان‌هایی خواهد کرد کما اینکه تاکنون نیز کرده است و بشر دچار نوعی بی‌بنیادی، تنهایی و بی‌معنایی شده که ثمره آن می‌تواند خشونت، عدم رفاه و قدرت باشد. نظر من این است که تمامیت‌خواهی قدرت، خلأهایی که نتوانسته پر کند را بیشتر آشکار می‌کند و اتفاقاً نیاز به دین یا خداباوری بیشتر نمایان می‌شود. 

ایکنا ـ اندکی بر تمامیت‌خواهی علمی تأمل کنیم؛ می‌دانیم که گزاره‌های علمی مطلق نیست و با رشد و توسعه علم احتمال مردود شدن گزاره‌های قبلی علمی وجود دارد اما با مطلق انگاری علم به سمت ایدئولوژی شدن گام برمی‌داریم این موضوع با اصل علم تضادی ندارد؟

در واقع علم می‌خواهد بدون حد باشد یعنی هیچ حد و حدودی نداشته باشد. این عدم محدودیت نشان‌دهنده تمامیت‌خواهی علم است. علم در جاهایی محدود است و اگر نخواهد حدود خود را به رسمیت بشناسد مسئله ایجاد می‌شود. 

ایکنا ـ به نظر شما در مواجهه با خداناباوری باید چه کرد؟ 

باید اجازه داد تا علم به میزانی که می‌تواند خود را پدیدار کند در این صورت اتفاقاً خلأها و نقاطی که نمی‌تواند پوشش دهد بروز بیشتری خواهد داشت و اجازه می‌دهد تا ماهیت خداناباوران بیشتر آشکار شود. از طرفی چون دین، ندا و فراخوانی به ایمان و امر متعالی دارد به این فراخوان در چنین شرایطی توجه بیشتری می‌شود.
 
پیشرفت علم نه تنها باعث ترویج خداناباوری نمی‌شود بلکه اتفاقاً سبب ترویج خداباوری می‌شود؛ زیرا حدود و نواقص علمی بیشتر مشخص می‌شود. این اتفاق در تاریخ فلسفه غرب رخ داده است؛ زمانی ایمان مطلق به علم وجود داشته است و رفته‌رفته قدرت علم کمرنگ شده است و بر خلاف تصور دین یا خداباوری رنگ بیشتری پیدا کرده است و توجه به خدا و امر متعالی بیشتر شده است. باید گذاشت تا نقطه مقابل تا حد اعلای خود را نمایش دهد و پدیدار کند در این صورت شکاف‌ها و خلأهای خود را نشان خواهد داد. البته در کنار این موضوع منکر خدمات علم نیستیم و نباید باشیم. 
 
چرخه بحث‌های فلسفی همیشه وجود داشته است؛ برخی افراد برای اثبات خدا به بعضی از مؤلفه‌های علمی ارجاع می‌دهند و برخی افراد بعضی از پیشرفت‌های علمی علیه خداباوری استفاده می‌کنند؛ این موضوع در تاریخ همیشه وجود داشته است. اقتضای خداباوری و دینداری این است که تایید یا نفی خدا در یک مجموعه قرار ندارد؛ ممکن است این مشیت یا خواسته خداوند است که همیشه با «این یا آن» طرف هستیم در واقع نوعی ریسک‌پذیری در ایمان وجود دارد و نمی‌توان خیلی روشن بیان کرد که موضوع تمام شده و همه ادله بیان شده است. در واقع شاید ارزش ایمان هم به همین نکته‌ها باشد. فکر نمی‌کنم روزی بیاید که علم اثبات یا رد خداباوری کند و این تنش همیشه وجود خواهد داشت. 

ایکنا ـ به نظر شما خداباوران در زمانه‌ای که موج خداناباوری شدت می‌گیرد باید چه کنند تا در امان باشند؟

خدا باوران باید نحوه زندگی مبتنی بر خداباوری را به نمایش بگذارند. انجام چنین کاری کوچک نیست و ارزشمند است اما بیشتر از این، نمایشی می‌شود. باید اجازه داد تا جایی که خداناباوران می‌توانند خود را بروز دهند اما راهکارهای دیگر کار را خراب می‌کند؛ باید اجازه ظهور و پدیدار شدن علم را بدهیم. 
 
من علم را نوعی عمل صالح می‌دانم. علم هم در نظر و هم در عمل بسیار مؤثر است؛ از طرفی خداباوری هم مزیت‌ها و فوایدی دارد که می‌تواند در نظر و عمل کمک کننده انسان باشد و جامعه را به سمت بهتری سوق دهد به تعبیری می‌توان هم شهروند زمین و آسمان بود و هر دو شهر را آباد کرد. 
جهان پر از تعارض‌ و نمی‌توان روزی را متصور شد که همه تعارض‌ها حل شده باشد اما توجه به هر دو گزاره دین و علم می‌تواند نحوه بودن و زیست بهتر در این جهان پرتعارض را روشن‌تر کند.

گفت‌وگو از سجاد محمدیان

انتهای پیام
captcha