حجتالاسلام والمسلمین سیدمصطفی حسینی نیشابوری، رئیس مرکز بینالمللی قرآن و تبلیغ سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی امروز، 13 خرداد در وبینار «خمینی کبیر؛ الگوی تغییر در جهان اسلام» که به مناسبت سیوششمین سالگرد ارتحال امام خمینی(ره)، بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی ایران در ایکنا برگزار شد، با موضوع «امام خمینی؛ مصلح بزرگ جهان معاصر» سخنرانی و ابعاد شخصیتی آن رهبر فقید و مهمترین تفاوتهای انقلاب امام(ره) با دیگر جنبشها و انقلابهای جهان را تبیین کرد؛ متن سخنان حجتالاسلام والمسلمین نیشابوری در این وبینار در ادامه از نظر میگذرد:
وقتی از امام خمینی(ره) سخن میگوییم یعنی با انسانی ذو ابعاد(چند بعدی) مواجه هستیم، انسانی که شخصیتی تک بعدی ندارد و فردی نیست که بهراحتی و با بررسی سطحی به عمق وجودی او رسید؛ بلکه دارای شخصیتی علمی و سیاسی و یک اندیشمند و دانشمند بزرگ است که در حوزههای مختلف صاحب نظر است.
امام(ره) تربیتشده مکتب فکری بسیار مهمی که از آن به عنوان مکتب فکری وحیانی تعبیر میشود، است؛ بنابراین وقتی درباره امام خمینی(ره) سخن میگوییم، باید به این نکته توجه کنیم که ایشان شخصیتی جامع دارند و تئوریسین، سیاستمدار بزرگ و محققی است که در رشتههای مختلف به قله رسیده است.
امام(ره) در ابتدای تحصیلات خود در علوم مقدماتی مانند ادبیات عرب، اصول و فقه و موضوعات اخلاقی، عرفانی، تفسیری، فلسفی و تاریخی در میان هم قطارانش برجستگی خاصی داشت و آرام آرام این ویژگی و نبوغ برای دیگران هم مشهود شد، فهم بسیار خوب، تحلیلهای درست همراه با قدرت اجتهاد و استنباط در مقایسه با دیگر طلاب به ایشان درخشش خاصی داده بود، اساتید هم این مسئله را متوجه شدند و امام(ره) با رشد در حوزههای علمیه، توجه اساتید را به خود جلب کرد.
جستجوگری یکی از ویژگیهای برجسته امامی بود که در آن روز به ایشان «آقا روحالله» میگفتند، طلبه درسخوان، جوان و مهذبی که حاضر بود شهرهای مختلف را به دنبال استاد اخلاق و عرفان جستجو کند، استاد ایشان آیتالله شاهآبادی بود که یک مرد واقعی در حوزه اخلاق و عرفان به شمار میرفت.
بنیانگذار انقلاب اسلامی ایران بعد از این مرحله همزمان در حوزه اخلاق عملی و عرفان عملی هم پیشرفتهای بسیار خوبی داشت و یک فرد خودساخته و مطلع نسبت به احوالات روز بود که با وجود اینکه اشتغالات علمی و دانشی داشت و به دنبال فقه و تفسیر بود؛ اما این مسئله ایشان را از اطلاع از مسائل اطرافشان غافل نمیکرد.
افراد تکبعدی زمانی که غرق در حوزه دانشآموختگی میشوند، آرام آرام فراموش میکنند که در شهر و کشورشان چه میگذرد، اما امام خمینی(ره) اینگونه نبود؛ بلکه رهبری جهاناندیش بود که دغدغه بزرگی مبنی بر نجات انسان مظلوم ستمدیده در هر جای جهان داشت و بعدها این مسئله را به عنوان «جبهه مستضعفین» در مقابل «جبهه مستکبرین» مطرح کرد.
امام(ره) علم را با عمل عجین کرد و عمق بخشید و سعی میکرد درباره آنچه متوجه میشود، تفکر و اندیشه کند، مسائل جهان اسلام از همان ابتدا برایش مهم و دغدغه او بود و نسبت به آن فکر میکرد.
برای مسئله فلسطین غصه میخورد و در جلساتی که با دیگر علما داشت، درباره آن سخن میگفت، در حالی که آن زمان، خفقان حاکم بود و دورهای نبود که بهراحتی بشود فعالیت کرد.
یک خاطره و یک ماجرا از شاگردش علامه جوادی آملی میتواند گویای اتفاقاتی باشد که در آن زمان به وقوع پیوست، شاه به عنوان یک ظالم و دینستیز در رأس امور ایران بود و سعی میکرد دینمداری را کمرنگ کرده و زیست مادی و فرهنگ غربی را رواج دهد که باعث شده بود دینداران به شدت از او ناراضی باشند، به همین دلیل مراجع تقلید در قم خطاب به شاه، نامه نوشته و از دولت و نخستوزیر او گله و اعلام کردند که نخستوزیر با دین مبارزه کرده و موجب آزردگی خاطر علما و مردم دیندار شده است، شاه پاسخ توهینآمیزی به علما داد و نوشت برای شما مراجع در ارشاد عوام آرزوی موفقیت دارم، شاید با این پاسخ خود و مشاورانش میخواستند بگویند که شما حق ندارید به شاه امر و نهی یا امر به معروف کنید و شما نهایتاً میتوانید ارشاد دینی عوام را انجام دهید، برداشت گزنده این رفتار شاه این بود که حرفهای شما به درد دولتمردان، نخستوزیر و شاه نمیخورد و این حرفها در سطح عوام است.
امام(ره) زمانی که این رفتار شاه را دید، پاسخ شاه را داد و گفت: «به همان دلیلی که گفتید شما را هم باید ارشاد کنیم»، یعنی شاه را جزء عوام دانست و از خطاب مستقیم استفاده کرد و میخواست به او بگوید تو حق نداری و نمیتوانی ما را تحقیر کنی، بلکه به عنوان کسی که دامنت به گناه آلوده است، مستحق توبیخ و تحقیر هستی؛ در حالی که آن روزها پاسخ دادن به شاه سخت بود و شجاعت ویژهای میخواست؛ در حالی که امروز گفتن چنین سخنانی در جمهوری اسلامی ایران کار سادهای است و حکومت، یک حکومت دینی است که قوانین آن بر پایه دین، قرآن و معنویت طرحریزی شده است؛ اما در زمان طاغوت خفقان حاکم و داشتن عقاید دینی و رفتارهای ضد استکباری و ضد صهیونیستی جرم بود و صاحبان آن زندانی و شکنجه میشدند که شاگردان امام(ره) و رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران از کسانی بودند که به دلیل چنین مواضعی سالهای زیادی را در زندان سپری کردند.
در درون حوزه نیز افرادی بودند که امام(ره) را مؤاخذه میکردند و میگفتند که مرجعیت، امر قدسی است و ما نباید به امور سیاسی و اجتماعی بپردازیم و نهایتاً وظیفه موعظه، نصیحت، تفقه و پرداختن به حدیث را داریم و حکومت را باید به حاکمان واگذار کرد و ما به عنوان فقیه، مفسر و مورخ، متولی اخلاق و عقیده مردم هستیم؛ اما امام(ره) این نوع باور را به شدت رد میکرد و معتقد بود پیامبر گرامی اسلام(ص) در صدر اسلام، همانقدر که رهبر معنوی، اخلاقی و قرآنی برای مردم بودند، تشکیل حکومت دادند، بنابراین حاکمیت، سیاست و حکومت از دین و معنویت جدا نیست و بارها این سخنان را تکرار کردند؛ در حالی که در میان فقها مخالفانی داشتند که این باور را نمیپذیرفتند، بنابراین امام(ره) یک حکیم و فیلسوف بود و در نگاه به مسائل و موضوعات سعی میکرد همه ابعاد و جوانب آن را ببیند.
با نگاه به کتب و آثار عرفانی امام(ره) مانند «چهل حدیث» انسان فکر میکند که نویسنده آن تنها عارف است و اخلاق نظری را میداند، با مطالعه «تحریر الوسیله» انسان فکر میکند با یک فقیه مواجه است، اما اگر از افقی بالاتر به تمام منظومه فکری امام(ره) نگاه میکنیم، میتوان به جامعیت فکری وی پی برد.
زوایای سیاسی، حکمت، اخلاق، فقه، درک سیاسی، شجاعت، تفسیر و از همه مهمتر خودساختگی امام(ره) سبب شده بود که بندگی و اطاعتی در ایشان شکل بگیرد، مخلصانه فکر کند که چه چیزی تکلیف، مصلحت و به نفع مسلمانان و اسلام، مردم و مستضعفین است و در آن روزها تبعید، نفی بلد، تهمتها و زندان را به جان بخرد؛ اما از تکلیفی که خدای متعال برای ایشان مقدر کرده و به نتیجه رساندنش سخت بود، کوتاه نیاید.
انسانهای زیادی در طول تاریخ مدعی اصلاح بودهاند و اصلاح جامعه، امری خوشایند و مطلوب مردم بهویژه انسانهای تحت ظلم است و آنان برای رهایی از ظلم، پشت سر مصلحین حرکت و از آنان حمایت میکنند و انقلابهای متعددی از جمله انقلاب فرانسه و روسیه در دنیا روی داده و تاریخ شاهد دگرگونیهای زیادی بوده است، تعدادی از این انقلابها در ابتدای راه، مسیر خوبی طی کرده و دغدغههای خوبی داشتهاند؛ اما پس از اندک زمانی رنگ باخته و از مسیر خود منحرف شدهاند، در این میان برخی که به دلیل وقوع انقلاب از کار برکنار شدهاند، توانستهاند مردم را فریب داده و با حیلههای سیاسی ـ اجتماعی افکار عمومی را منحرف کرده و دوباره نتایج انقلاب نادیده گرفته شده و جامعه به همان زمان قبل از انقلاب بازگشته است؛ بنابراین هم شخصیتهایی که انقلاب کردند، مهم هستند و هم جریان انقلابی در جهان و انقلابها در اقصی نقاط جهان، نتایج مختلفی داشته است.
انقلاب اسلامی ایران تفاوت بسیار مهمی با سایر انقلابهای جهان دارد و آن این است که در سال 57 امام ترجیح داد که از میان مدلهای مختلف انقلابها که به ایشان پیشنهاد شد و پیش رویشان قرار داشت، انقلاب مردمی معنوی را انتخاب کند؛ این در حالی بود که برخی از اطرافیان امام(ره) انقلاب مسلحانه را پیشنهاد دادند، برخی دیگر از مسیر انقلاب اسلامی جدا شدند و اسلحه به دست گرفته و به مبارزه مسلحانه پرداختند؛ اما امام(ره) این کار را نمیپسندید و دلایلی برای آن داشت؛ اول اینکه تا وقتی مطالبه عمومی و مردمی شکل نگیرد، حتی اگر چند روزی نظام طاغوت سرنگون شود، دوامی نخواهد داشت؛ چون عقلها بالغ نشده است و تا زمانی که اندیشهها بالغ نشود، مطالبه و حمایت جدی از سوی مردم وجود ندارد، بنابراین مدل انقلاب مسلحانه منهای مردم را به شکل چریکی و پارتیزانی کنار گذاشتند.
نکته دوم این بود که امام(ره) شکل تحزب به خود بگیرد و در درون نظام به شکل حزبی فعالیتهایی انجام دهد و در یک مدل غربی خاصی که رایج بود، رأی بیشتری کسب کرده و حاکمیت را به دست بگیرد، اما امام هیچ یک از اینها را مدل اصلاحی نمیدانست.
مخاطب امام(ره) در سخنرانیهای قبل از انقلاب خود مردم بودند و ایشان با سیاستمداران و نظامیان به شکل فرعی صحبت میکرد و صحبت اصلی را با خود مردم داشت، وقتی از ایشان میپرسند که با چه پشتوانهای علیه یک نظام تا بن دندان مسلح و تحت حمایت غربیها و آمریکاییها که آن را حیاط خلوت خود میدانستند، سخن میگوید، پاسخ میدهد که من به خدا تکیه کردهام و معتقدم خدا میتواند قلوب مردم را به سمت درست و صراط مستقیم هدایت کند.
مسئلهای که در امام(ره) خیلی تبلور داشت، اخلاص بود، ایشان منتظر نمیماند که محبوب باشد و روزی که دیگران به او زخم زبان میزدند، مأیوس نمیشد و روزی که همه دورش جمع شده و از او تعریف کردند، مغرور نشد که ویژگی بسیار خوبی است که انسان در شرایط مختلف مأیوس و مغرور نشود و نشان میدهد که روی پای خود ایستاده و به خود اعتماد دارد و بدین معناست که «مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ: هر كس بر خدا اعتماد كند او براى وى بس است»(آیه 3 سوره طلاق) را خوب درک، احساس و در درون خود نهادینه کرده بود.
بنابراین مدلی را برای انقلاب انتخاب کرد که بر خدا تکیه داشت و بیداری مردم سرمایه آن بود، به مردم آدرس غلط نداد و به آنها از دین، آزادی و استقلال که شعارهای اصلی انقلاب شد، حرف میزد، آن روزها مردم بهخوبی دردِ نداشتن استقلال را حس میکردند و میدیدند که در شهر و کوچه و درون حاکمیت آنها دیگران برایشان تصمیم میگیرند، این برایشان درآور بود و امام(ره) این مسئله را در یک جلسه سخنرانی که قانونی به نام «کاپیتولاسیون» تصویب شد، فریاد زد؛ قانونی که به آمریکاییها اجازه میداد هر جنایتی را در داخل ایران مرتکب شوند و هیچ کس حق نداشت آنها را محاکمه کند و حتی اگر به یک سگ آمریکایی تعرض میشد، آنها میتوانستند اسلحه بکشند و طرف ایرانی را از پا درآورند و به هیچ شکلی محاکمه نشوند، یعنی قاضی ایرانی و دستگاه قضاوت و فقه اسلامی به خفت و ذلت دچار میشد.
امام(ره) در جلسه سخنرانی بسیار کوبندهای که داشتند، کاپیتولاسیون را مایه ننگ و ذلت دانست و به فرمایشات امام حسین(ع) استناد کرد که فرمود «هیهات من الذله» و اینکه ما زیر بار این ننگ نمیرویم.
امام(ره) برای مردم سخنانی را به زبان میآورد که آنها با گوشت، پوست و استخوانشان آن را لمس میکردند و معتقد بودند که باید آزاد باشند، استعدادها و تواناییهای مردم کشور خود را یادآوری میکرد و در خلال سخنانش از ایران، صحبت از اسلام، مسلمانان و جهان اسلام نیز از همان ابتدا همراه امام بود؛ بنابراین مصلحی بود که وعدههای مادی در دستور کار نداشت و افق وسیعتری را پیش روی مردم قرار داد، به آنها میگفت شما حق دارید آزاد و مستقل باشید، نکته بسیار مهم این بود که سالهای سال به ملت ایران القا کرده بودند که شما بیاستعداد و در کارهای بزرگ ناتوان هستید، به جای شما دیگران باید فکر کنند، تکنولوژی، تمدن، صنعت و پزشکی متعلق به غربیهاست و در بسیاری از مناطق ایران، پزشکان غیر ایرانی مردم را معالجه میکردند.
امام(ره) در چنین شرایطی تأکید میکرد که ما یکی از مستعدترین مردمان هستیم و به پشتوانه اسلام، قرآن و ایمان میتوانیم مانند گذشته که تمدن اسلامی در اوج شکوفایی بود، به شکوفایی برسیم و افرادی مانند بوعلی، فارابی و بسیاری دیگر از دانشمندان مسلمان را به جهانیان تقدیم و علم را تولید و به جهانیان عرضه کنیم. اولین قدمی که مصلحی به نام امام(ره) برداشت که با دیگر مصلحانی که ادعای اصلاح داشتند، تفاوت داشت این بود که بر اصلاح فکری و اندیشهای بر این اساس که انسان خود را دست کم نگیرد و فراتر از جسم و ساحت مادی و دارای معنویت بداند، تأکید کرد و دائماً سرمایههای معنوی مانند اسلام و قرآن، دانش، معرفت، فهم و دیگر سرمایههای مردم را بازگو و مردم را امیدوار میکرد و توانست اعتماد به نقس را مجددا به مردم بازگرداند .
وقتی همراهیها بیشتر شد و مردم به این درک رسیدند که اگر بخواهند، میتوانند و این آیه قرآن که «إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ: در حقيقت خدا حال قومى را تغيير نمى دهد تا آنان حال خود را تغيير دهند» (آیه 11 سوره رعد) برایشان ترجمه شد و رژیم و حامیان آن عقب نشستند، انقلاب شکل گرفت.
بنابراین مصلح معنوی اندیشهای که فکر «ما میتوانیم» را در ذهن مردم بارور کرد، امام(ره) بود و مردم پس از اینکه باور کردند که میتوانند، هم انقلاب را به ثمر رساندند و هم با توطئههایی مانند تحریک صدام به جنگ تحمیلی هشت ساله و تحریم اقتصادی مقابله کردند و توانستند پیشرفتهای بسیار مهم علمی و دانشی در عین تحریم را رقم بزنند و امروزه با گذشت بیش از 40 سال ما به این پیشرفتها افتخار میکنیم.
گفتنی است؛ وبینار «امام خمینی کبیر(ره)؛ الگوی تغییر در جهان اسلام» در ایکنا با سخنرانی اندیشمندان و اساتیدی از بحرین، عراق و لبنان به صورت ویدئو کنفرانس همراه بود و حجتالاسلام شیخ عبدالله دقاق، روحانی بحرینی با موضوع «حج و توسعه نهضت اعتقادی جهان اسلام در اندیشه امام(ره)»، جمعه العطوانی، مدیر مرکز مطالعات و تحلیل سیاسی افق در بغداد با محوریت «امام(ره) و استراتژی وحدت اسلامی» و لیندا طبوش، مدرس دانشگاه و تحلیلگر لبنانی با موضوع «امام خمینی(ره)؛ مبدع خودیابی امت اسلامی» سخنرانی ویدئویی خود را در آن ارائه دادند.
فیلم کامل وبینار را اینجا ببینید.
انتهای پیام