به گزارش ایکنا به نقل از پایگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيتاللهالعظمی سيدعلی خامنهای، رهبر معظم انقلاب در پایان مجلس عزاداری سالروز شهادت امام باقر(ع) به ایراد سخن پرداختند.
متن سخنان آیتالله خامنهای به شرح زیر است:
اینکه در مورد اصحاب امام صادق (ع) گفته میشود «چهار هزار نفر»، اینها از کجا آمدند؟ چه کسی درستشان کرد؟ به قول شما، چه کسی چهار صد نفر را کرد چهار هزار نفر؟ این روایت از امام صادق (ع) را من مکرّر در این جلسات خواندهام که «اِرتَدَّ النّاسُ بَعدَ الحُسَینِ اِلّا ثَلاثَة»؛(۱) حالا بعضی روایات «اِلّا ثَلاثَة» دارد، یک روایت [هم] مثلاً «اِلّا خَمسَة» دارد. یعنی ماجرای عاشورا آنچنان رعبی در دل همه در دنیای اسلام انداخت که ببینند این حکومت اینقدر خشن است، اینقدر بیملاحظه است که از فرزند پیغمبر نمیگذرد و اینجور با او و خانوادهی پیغمبر رفتار میکند! [لذا] دلها آنچنان مرعوب شد که دُوروبَر حضرت سجّاد (علیه السّلام) همین سه نفر یا چهار نفر یا پنج نفر بیشتر نماندند. همه اینها هم در مدینه نبودند؛ یکی دو نفرشان مثلاً در کوفه بودند. این چهار پنج نفر را حضرت مثلاً در ظرف ۳۵ سال [جمع کردند و] آرامآرام زمینهها را آماده کردند.
بعد نوبت به امام باقر (ع) که میرسد، این جمعیّت زیاد میشود؛ در همان روایت هست که «ثُمَّ اِنَّ النّاسَ لَحِقوا وَ کَثُروا»؛ آرامآرام ملحق شدند، آمدند متّصل شدند. چه کسی اینها را ملحق میکرده؟ امام باقر. برای اینکه ترس از دلها برود، فقط بیان مباحث دینی و فقه و مانند اینها کافی نیست؛ چیزهای دیگری لازم است. شما میبینید؛ در دنیا امروز جور دیگری باید حرکت کرد، جور دیگری باید حرف زد تا انسان بتواند آن سه چهار نفر معدود را تبدیل کند به صدها نفر و بعد هزارها نفر؛ این کار را امام باقر کرده.
این حرفی هم که گفته میشود که امام صادق(ع) و امام باقر(ع) از فرصت دعوای بین بنیامیّه و بنیعبّاس [استفاده کردند]، این مال زمان امام باقر نیست؛ اصلاً آن زمان مطلقاً دعوایی نبوده. حضرت از سال ۹۵ تا ۱۱۴، نوزده سال در عین شدّت [زندگی کردند]؛ یعنی ایشان معاصر بودند با هشام و قبل از هشام با چند نفر دیگر از این افراد خبیث ظالم هتّاک بنیامیّه و بنیمروان. حضرت در مقابل اینها بودند و با وجود اینها این کارها را کردند؛ یعنی این قدرت تأثیرگذاری و قدرت توسعهی تفکّر و افزودن بر افرادی که داخل این میدان هستند، کار امام باقر (ع) است. در مورد هیچ کدام دیگر از ائمّه اینجور وضعی نداریم. البتّه در مورد ائمّه آخر ــ یعنی حضرت هادی، حضرت جواد، حضرت عسکری ــ آنجا یک نوعِ دیگرش وجود دارد، امّا این شکلی که در زمان امام باقر است [نبوده]. وضع ایشان جوری بوده که ایشان را تبعید کردند؛ یعنی احضار کردند به شام. میدانید امام باقر (ع) تنها امامی هستند که دو بار به شام به اسارت برده شدند: یک بار در چهارسالگی در زمان یزید، یک بار هم در زمان هشام که ایشان و امام صادق (ع) را با هم بردند و قضایایی در این سفر اتّفاق افتاد که خیلی مهم است؛ یعنی اینها را باید در زندگی امام باقر (ع) مورد توجّه قرار داد.
آنوقت، به این اکتفا نمیکنند. این مبارزاتی که انجام گرفته باید ادامه پیدا کند، لذا سفارش میکنند که در منا 10 روز برای من عزاداری کنید! امام که محتاج عزاداری نیست، امّا میخواهد این را. در منا مردم فارغند، از همه جای دنیا آمدهاند، بعد میبینند مجلس عزاداری است، [میپرسند] این [برای] کیست، چرا عزاداری میکنید، چرا اینجا، چه اتّفاقی افتاده؛ به این ترتیب، پیام امام باقر به اکناف دنیای اسلام از این طریق میرسد. خود این یک ابتکار بسیار مهمّ سیاسی است.