مباهله یکی از مهمترین حوادث در طول تاریخ بعثت نبی مکرم اسلام(ص) به شمار میرود به همین دلیل هم قرآن کریم آیه مخصوص برای آن نازل فرمود که تا قیامت سند و گواهی بر حقانیت دین مبین اسلام، مکتب اهل بیت(ع) و جایگاه و فضل 5 تن مخصوصا حضرت علی(ع) به عنوان جان پیامبر(ص) باشد.
آیتالله محسن کازرونی، استاد حوزه علمیه در گفتوگو با خبرنگار ایکنا به بیان مطالبی درباره این روز گرامی پرداخته است که در ادامه میخوانیم:
در 18 ذیحجه سال نهم هجری، داستانی بین پیامبر(ص) و اهل کتاب رخ داد زیرا آنان زیر بار حرف پیامبر(ص) نمیرفتند و سخن ایشان را قبول نمیکردند؛ مسیحیان عیسی(ع) را ابن الله و فرزند خدا معرفی میکردند در حالی که قرآن کریم فرموده است که حضرت عیسی(ع) فرزند مریم(س) و یک بنده است و تثلیث را زیر سؤال برد.
قرآن کریم با این افراد احتجاج کرد و فرمود: إِنَّ مَثَلَ عِيسَىٰ عِنْدَ اللَّهِ كَمَثَلِ آدَمَ ۖ خَلَقَهُ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ قَالَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ؛ فرمود حضرت عیسی(ع) را که شما فرزند خدا میدانید اینطور نیست و مثل خلقت او مانند خلقت حضرت آدم(ع) است که نه پدر و نه مادر داشت؛ این استدلال قوی را پیامبر(ص) به کار بردند تا مسیحیان از راه غلط خودشان برگردند ولی زیربار نرفتند با اینکه وقتی با سخن منطقی روبرو شدند باید میپذیرفتند. پیامبر(ص) فرمودند اگر حضرت عیسی(ع) فرزند خداست حضرت آدم(ع) که به طریق اولی باید فرزند خدا باشد زیرا آدم از خاک آفریده شد و نه پدری داشت و نه مادر.
پیامبر(ص) با متانت و استدلال با مسیحیان مواجه شد ولی باز نپذیرفتند لذا پیشنهاد مباهله مطرح شد؛ مباهله هم یعنی اینکه وقتی استدلال میکنیم و دلیل میآوریم ولی نمیتوانیم همدیگر را قانع کنیم از طریق نفرین تعیین تکلیف برای حقانیت یکطرف میکنیم. یعنی اگر ما حق باشیم عذاب بر طرف مقابل نازل شود و برعکس.
مباهله؛ مقدمه غدیر
مباهله روز 24 ذی حجه سال نهم هجری یعنی یکسال قبل از غدیر رخ داد زیرا مباهله زیربنای قصه غدیر بود؛ پیامبر(ص) درخواست مباهله فرمود و آیه مباهله نازل شد: فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ؛ پیامبر فرمود شما فرزندانتان را بخوانید و من هم فرزندانم را میخوانم، شما زنانتان را به میدان مباهله بیاورید و من هم میآورم و شما خودتان را بخوانید و من هم خودم را میخوانم و بعد لعنت میکنیم و لعنت بر کسی است که کاذبین است. موعد مباهله فرارسید و همه مورخان آوردهاند که پیامبر(ص) خودش، دخترش و حضرت علی(ع) و حسنین(ع) را به صحنه آورد و این مجموعه برای مباهله آمدند و مسیحیان وقتی این صحنه را دیدند از حرفشان برگشتند و اقدام به مباهله نکردند.
در این آیه چند نکته وجود دارد؛ اول اینکه میتوانیم بفهمیم علی بن ابیطالب(ع)، جان و نفس پیامبر(ص) است زیرا از تعبیر انفسنا و انفسکم استفاده شده است؛ مامون در مواجهه با امام رضا(ع) وقتی ایشان انفسنا را به حضرت علی(ع) تفسیر فرمود معترض شد که انفسنا خود پیامبر(ص) است ولی امام رضا(ع) فرمودند که هیچ کسی خودش، خودش را دعوت نمیکند لذا حضرت علی(ع) نفس و جان پیامبر(ص) است و اتحاد نفس پیامبر(ص) و حضرت علی(ع) عظمت بسیار بزرگی است.
مباهله را بیشتر قدر بدانیم
آنچه باعث غم و غصه ماست این است که داستان و روز مباهله آنچنان که باید تبیین نمیشود و جشن گرفته نمیشود؛ البته برخی دوستان در سالیان اخیر تلاش کردهاند تا مباهله را احیاء کنند؛ مباهله بزرگترین فضیلت حضرت علی(ع) است زیرا اثبات اتحاد نفس پیامبر(ص) و حضرت علی(ع) است واگر ما باشیم و این آیه در تمامی جهات، حضرت علی(ع) مانند پیامبر(ص) است جز اینکه حضرت علی(ع) پیامبر نیست؛ الا لا نبی بعدی.
این روایت را از صحیح مسلم یا بخاری نقل میکنم؛ شخصی به نام عامر بن سعد ابی وقاص که فرزند سعد ابی وقاص است (سعد ابی وقاص دو فرزند داشت یکی عامر که نکته منفی از او در تاریخ نقل نشده است و دیگری عمر بن سعد که حادثه کربلا را رقم زد) نقل کرده است که پدرم به خانه آمد در حالی که خیلی نگران بود و وقتی علت اضطراب او را پرسیدم گفت که معاویه به من دستور داده است یا قول امارت به من داده است در ازای اینکه من علی بن ابیطالب(ع) را سب و لعن کنم.
من به معاویه گفتم من چگونه میتوانم علی(ع) را دشنام دهم در حالی که وقتی سه فضیلت از فضایل او را یاد میکنم دهانم بسته میشود و نمیتوانم به او دشنام و ناسزا بدهم. معاویه در مورد این فضایل پرسید و من گفتم پیامبر(ص) در مورد علی(ع) فرمود: یا علی انت بمنزله هارون من موسی الا لا نبی بعدی. فضیلت دوم اینکه در خیبر پرچم را به علی(ع) داد و در جریان مباهله هم پیامبر(ص)، علی را آورد و از او تعبیر به جان خود کرد.
نکته دیگر اینکه حسنین(ع) فرزندان رسول خدا هستند؛ زیرا در عرب آن زمان رسم بود که نوههای پسری را ملحق به جد میکردند ولی نوههای دختری را نمیکردند ولی آیه فرزندان حضرت زهرا(س) یعنی امام حسن(ع) و امام حسین(ع) را جزء فرزندان پیامبر(ص) قلمداد کرد. هارون به امام کاظم(ع) اعتراض کرد که شما میگویید ما فرزندان رسول خدا هستیم در حالی که فرزندان پیامبر باید از طریق پسر به او برسند نه دختر لذا شما ابناء رسول الله نیستید و حضرت دو جواب دادند؛ یکی اینکه خداوند عیسی(ع) را از اولاد حضرت نوح(ع) میدانند: وَ وَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ ۚ كُلًّا هَدَيْنَا ۚ وَنُوحًا هَدَيْنَا مِنْ قَبْلُ ۖ وَمِنْ ذُرِّيَّتِهِ دَاوُودَ وَسُلَيْمَانَ وَأَيُّوبَ وَيُوسُفَ وَمُوسَىٰ وَهَارُونَ ۚ وَكَذَٰلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ؛ که طبیعتا از طریق مریم(س) الحاق شده است و چطور ممکن است که حضرت عیسی(ع) و حضرت زکریا(ع) از طریق مادر به حضرت نوح(ع) ملحق شوند ولی ما نتوانیم.
ریشه قرآنی تعبیر فرزندان رسول الله(ص) برای حسنین(ع)
استدلال دیگر امام کاظم(ع) هم اشاره به آیه مباهله بود؛ امام به هارون گفت هیچ کسی نقل نکرده است که پیامبر(ص) جز امام حسن(ع) و امام حسین(ع) فرد دیگری را به میدان مباهله آورده باشد؛ این هم یک نکته است که اگر ما به اولاد حضرت زهرا(س) اطلاق ابن میکنیم ریشه قرآنی دارد.
بنابراین چند فضیلت در آیه مباهله وجود دارد؛ اول حقانیت اسلام را با صراحت و محکم بیان میکند؛ دوم اینکه فضیلت حضرت علی(ع) و فرزندان ایشان و همسرشان را نشان میدهد. این فضیلت بسیار بالایی برای علی(ع) است و کسانی که یک چیز را دو چیز میبینند باید بین علی(ع) و پیامبر(ص) فرق بگذارند وگرنه وحدت و اتحاد نفس دارند مگر اینکه دلیلی چون نبوت را مطرح کنیم که حضرت علی(ع) پیامبر نبود.
مباهله روز بسیار بزرگی است و حقانیت اسلام و اهل بیت(ع) را آشکار میکند و حقانیت دین و پیامبر(ص) را برای همه بیان میکند. امیدواریم که این روز بزرگ را به تمجید و بزرگداشت بپردازیم و مانند عید غدیر پاس بداریم.
انتهای پیام