کد خبر: 4289779
تاریخ انتشار : ۰۳ تير ۱۴۰۴ - ۰۷:۱۲
زهیر احمدی تبیین کرد

والدین و مهارت‌های مدیریت استرس کودکان در شرایط بحرانی

یک روانشناس کودک و نوجوان گفت: والدین کمتر اخبار و رویدادهای جنگ را در مقابل کودکان دنبال کنند، برنامه‌های روزانه زندگی را ادامه دهند، حس همدلی و پشتیبان بودن و ... در خانواده‌ها پررنگ باشد، فاجعه‌سازی نکنند و در لابه‌لای گفت‌وگوها بر امید و آرامش تأکید کرده و دچار خطاهای شناختی نشوند.

22222در شرایطی که جهان شاهد تجاوزات جنایت‌بار رژیم کودک‌کش صهیونیستی به کشورمان ایران و شهادت جمعی از فرماندهان، دانشمندان هسته‌ای و عده‌ای از مردم کشورمان است، ممکن است تأثیرات روانی عمیقی بر اقشار مختلف، به‌ویژه کودکان، بگذارد. در این میان، حفظ آرامش و امنیت روانی خانواده‌ها به‌ویژه در مواجهه با اخبار نگران‌کننده، نیازمند آگاهی، برنامه‌ریزی و مدیریت هوشمندانه هیجانات است. کودکان به‌عنوان آسیب‌پذیرترین گروه در بحران‌ها، بیش از دیگران تحت تأثیر اضطراب و تنش‌های محیطی قرار می‌گیرند و بی‌توجهی به این مسئله می‌تواند پیامد‌های بلندمدتی بر سلامت روان آنها داشته باشد.  

از سوی دیگر، وقایع اخیر و فضای پرتنش منطقه‌ای، لزوم توجه به مسائل روان‌شناختی را بیش از پیش پررنگ کرده است. در چنین شرایطی، شناخت عوامل تشدیدکننده اضطراب و ارائه راهکار‌های عملی برای کاهش تنش در کودکان، نه‌تنها یک ضرورت تربیتی، بلکه یک مسئولیت اجتماعی است.  

خبرگزاری ایکنا در این راستا با زهیر احمدی، روانشناس کودک و نوجوان گفت‌و‌گو کرده و به بررسی عوامل مؤثر بر اضطراب کودکان در بحران‌ها و ارائه راهکار‌های کاربردی برای خانواده‌ها پرداخته است تا گامی هرچند کوچک در جهت حفظ سلامت روان افراد جامعه برداشته شود.

مشروح این گفت‌و‌گو را در ادامه می‌خوانید.

ایکنا - چه عوامل روانشناختی باعث تشدید اضطراب و استرس کودکان در شرایط بحرانی (مانند جنگ، بلایای طبیعی یا حوادث تروماتیک) می‌شود؟

در این ایام که شرایط بحرانی و جنگی بر جامعه حاکم است، طبیعی است که تنش‌ها و اضطراب‌هایی در میان مردم ایجاد شود. با این حال، باید برای حفظ امنیت روانی جامعه تلاش کنیم و فضای عمومی را از تنش و استرس به سوی آرامش روحی و روانی سوق دهیم. در پاسخ به این پرسش باید به چند نکته کلیدی توجه کنیم.

مواجهه با اخبار و تصاویر اضطراب‌آور: وقتی والدین مدام در حال رصد اخبار جنگی باشند و کودکان این اخبار یا مکالمات اضطراب‌آور را بشنوند، ترس و وحشت در آنها ایجاد می‌شود و این مسئله می‌تواند منجر به انباشت اضطراب و درون ریزی هیجانات شود که در بلندمدت این اضطراب ممکن است به کابوس‌های شبانه یا دیگر اختلالات روانی و شب ادراری در کودکان تبدیل شود. بنابراین، توصیه می‌شود والدین از قرار دادن کودکان در معرض اخبار نگران‌کننده خودداری کنند.  

فقدان ثبات ساختاری در خانواده: در شرایط بحران، برنامه‌های روزمره مانند خواب، تغذیه و نظم خانواده مختل می‌شود و این بی‌ثباتی، احساس ناامنی را در کودکان تشدید می‌کند که برای کاهش این اثرات، باید تا حد امکان به برنامه‌های عادی زندگی پایبند بود.  

انتقال اضطراب از والدین به کودکان: کودکان به شدت تحت تأثیر هیجانات والدین قرار می‌گیرند. اگر والدین با اضطراب، نگرانی یا ترس با اخبار برخورد کنند، این حالت به کودکان منتقل می‌شود و به صورت درماندگی و بیقراری در کودکان مشاهده شود. بنابراین، مدیریت هیجانات توسط والدین نقش کلیدی در کاهش اضطراب کودکان دارد.  

ناتوانی کودکان در پردازش شناختی رویدادها: کودکان ممکن است نتوانند وقایع بحرانی را به درستی درک، پردازش و تحلیل کنند و سوالاتی مانند «آیا ما هم آسیب می‌بینیم؟» یا «آیا این اتفاقات برای ما هم می‌افتد؟» ذهن آنها را درگیر کند و سؤالات آنها حل نشود. در چنین شرایطی، لازم است والدین با زبان ساده و اطمینان‌بخش با کودکان گفت‌و‌گو کنند.  

ویژگی‌های فردی کودکان: برخی کودکان به دلیل شخصیت خجالتی، اعتمادبه‌نفس پایین یا تجربه استرس‌های قبلی (مانند استرس دوران بارداری مادر)، اختلالات عصبی - رشدی و ... بیشتر در معرض اضطراب قرار دارند، بنابراین این گروه نیاز به توجه و مراقبت ویژه‌ای دارند. بنابراین برای کاهش اضطراب کودکان در شرایط بحرانی، والدین باید از قرار دادن آنها در معرض اخبار نگران‌کننده خودداری کنند. ثبات زندگی روزمره را حفظ، هیجانات خود را مدیریت کنند و با گفت‌وگوی مناسب، به سوالات کودکان پاسخ دهند تا با هوشیاری و همدلی، بتوانیم این دوران سخت را با کمترین آسیب روانی پشت سر بگذاریم.  

ایکنا - تفاوت‌های فردی در پاسخ کودکان به استرس‌های ناشی از بحران‌ها چیست و چگونه می‌توان آنها را شناسایی کرد؟  

در روانشناسی اصلی به نام تفاوت‌های فردی وجود دارد، یعنی هیچ دو انسانی در کره زمین و حتی دوقلو‌های همسان شبیه هم نیستند و در برخی موارد جزئی با هم اختلاف دارند. پس این تفاوت‌های فردی در پاسخ به استرس‌ها تحت تأثیر عوامل زیست شناختی، روانشناختی و اجتماعی و فرهنگی و خانوادگی و ... است و تمام این عوامل می‌تواند منجر به پاسخ کودکان به استرس‌ها شود که شناسایی این تفاوت‌ها بسیار مهم است و ما باید تفاوت‌های فردی و عوامل ایجادکننده تفاوت‌ها را نیز بشناسیم.

عوامل زیست‌شناختی: یکی از عوامل زیست شناختی، فیزیولوژی عصبی، سنین رشد و مراحل رشد و ... است. کودکان زیر ۷ سال، در صورت اضطراب از طریق علائم جسمانی آن را نشان می‌دهند که از جمله این عوامل دل درد، شب ادراری و درد موضعی را تجربه کنند و یا ممکن است نوجوان مضطرب، افسردگی را تجربه کند.

عوامل روانشناختی: این عوامل هم می‌تواند تفاوت‌های فردی را ایجاد کند. از جمله این عوامل ویژگی‌های فردی، سبک‌های مقابله‌ای و نحوه رویارویی با یک بحران است.

عوامل ایجادکننده تفاوت‌های فردی: یکی دیگر از عوامل ایجادکننده تفاوت‌های فردی، بحث تجربیات پیشین است. اینکه کودکان بحرانی را در گذشته تجربه کرده‌اند یا خیر. در صورت تجربه این بحران، مواجهه و تاب‌آوری والدین در این زمینه چگونه بوده است و همچنین تجربه مثبت یا منفی آن‌ها از این بحران نیز حائز اهمیت است و می‌تواند تفاوت‌های فردی را ایجاد کند.

درواقع گاهی اوقات یک رویداد و حادثه رخ داده است؛ اما در یک خانواده جریان طبیعی زندگی غالب است و اعضای خانواده فعالیت‌های روزانه خود را دنبال می‌کنند؛ اما در خانواده دیگر، همه اعضای خانواده درگیر هستند و سیستم خانواده از همه پاشیده است و این نشان می‌دهد محیط خانواده اثرگذار است.

عامل محیطی و فرهنگی: عامل دیگر محیطی و فرهنگی است و مواجهه خانواده و جامعه با یک رویداد حائز اهمیت است. مثلاً رویارویی افراد در اسرائیل و ایران با این حادثه را مقایسه کنید. در کشور‌ ما بسیا‌ی از افراد برای مقابله با اسرائیل صف می‌کشند و داوطلبانه حاضر به‌مثابه با دشمن هستند و روحیه شهادت‌طلبی در آنها موج می‌زند، اما در اسرائیل پناهگاه‌هایی ایجاد شده است تا آنها دچار آسیب نشوند.

باور‌های دینی: باورهای دینی نیز در این زمینه موثر است و هر چه توکل، صبر، امید و نگاه دینی به مسائل بیشتر باشد، رفتار ما مثبت‌تر است. اینکه چطور می‌توانیم این تفاوت‌ها را شناسایی کنیم و بدانیم فرزند اول و دوم ما چه تفاوت‌هایی دارند، می‌توانیم رفتارشان را در بازی، ارتباطات اجتماعی و درس خواندن و ... مشاهده کنیم که روش مشاهده منظم یکی از تکنیک‌های روانشناسی است و می‌تواند مواجهه یک کودک با رویداد‌ها را مشاهده کند. مثلا کودکی را ممکن است ببینیم که مراسم خاکسپاری عروسکش را برگزار می‌کند و یا اتفاقاتی از این دست نشان می‌دهد که حال و هوای روحی و ذهنی فرزندم سالم نبوده و حال و هوای کودکانه و همراه با نشاط نیست و باید اقدام مناسبی در این زمینه انجام شود. یعنی از پرسشنامه و یا تست نقاشی آدمک استفاده کنیم که برعهده روانشناس و یک فرایند تخصصی است.

روش دیگر در شناسایی تفاوت‌ها، تحلیل محتوای صحبت‌های کودکان است؛ اینکه دنیا جای خطرناکی است، همه می‌میریم، نمی‌توانیم زندگی کنیم، یا نمی‌توانیم دیگر بازی کنیم و ... که نشان می‌دهد حال کودکان خوب نیست. در حالی که والدین آگاه باید جملات مثبت استفاده کنند. برای مثال برخی والدین حتی با وجود قهرمانی ستاد کل نیرو‌های مسلح و رشادت‌های آنان، خودزنی و خودتحقیری دارند و اینها باعث می‌شود گفتار کودکان منفی باشد.

ایکنا ـ چه نشانه‌های رفتاری و هیجانی در کودکان ممکن است نشان‌دهنده اختلال استرس پس از سانحه باشد؟  

این عوامل در کودکان متنوع است و ممکن است این رفتار‌ها را با رفتار‌های کودکانه اشتباه بگیریم و فکر کنیم یک عملکرد طبیعی است و ممکن است  اغلب کودکان آن را تجربه کنند. از این رو این مسئله زیرکی و توجه والدین را می‌طلبد که رفتار امروز کودکان را در حوادث امروز با گذشته مقایسه کنند و بتوانند آنها را تحلیل کنند. اما در مجموع چهار دسته نشانه برای این رفتار‌ها و هیجان‌ها وجود دارد.

نشانه‌های رفتاری: ممکن است کودکان به رفتارهای گذشته نظیر شب ادراری، وابستگی شدید، ترس جدایی از والدین و ... بازگشت داشته باشند. یعنی کودکی که تاکنون در اتاق خود می‌خوابید، پس از اضطراب‌های به وجود آمده نمی‌تواند به تنهایی بخوابد که این رفتار می‌تواند نشانه‌ای برای استرس پس از سانحه باشد. اجتناب از ورود به برخی مکان‌هایی که تجربه استرس را داشته است و یا بازی‌هایی را انجام می‌دهد که مرتبط با آن حادثه و تداعی‌کننده آن است. پرخاشگری، کج‌خلقی و شکستن اسباب‌بازی هم می‌تواند نشانه‌هایی در این زمینه باشد.

نشانه‌های هیجانی: نشانه‌هایی مثل کابوس‌های شبانه یا کناره‌گیری از فعالیت‌های مورد علاقه، لذت نبردن از تماشای انیمیشن یا برنامه کودک مورد علاقه و ... می‌تواند نشانه‌های هیجانی استرس باشد. همچنین ممکن است ترس‌های شدید و غیرمنطقی داشته باشد و یا حتی با صدای بلند تلویزیون دچار استرس شود.

نشانه‌های جسمی: دل درد، سردرد، تهوع و ... نیز نشانه‌های جسمی استرس است که علل پزشکی ندارند. در واقع اضطراب یا فشار عصبی باعث دل درد، سوزش معده، بی‌اشتهایی، پرخوری عصبی، بی‌خوابی، لرزش دست و پا و .... می‌شود.

نشانه‌های شناختی: افت عملکرد تحصیلی، فراموشی قوانین یا تکالیفی که والدین تعیین کرده‌اند، سوال‌های مداوم درباره اتفاقاتی که در ذهنش تصور کرده است، اینکه آیا جنگ می‌شود، آیا باز هم موشک می‌زنند و ... نشانه‌های شناختی در رابطه با استرس کودکان است. در واقع یک تحریف شناختی در حافظه کودک رخ می‌دهد. البته خطا‌های شناختی نیز ممکن است وجود داشته باشد که یک حادثه را بزرگنمایی می‌کند و نگاه صفر و صدی به آن دارد.

در این زمینه باید به ترسی اشاره کنم که بین واکنش طبیعی و اختلال استرس پس از سانحه یا همان (PTSD) است. این انتظار که ما احساس کنیم، اگر جنگی شد یا حادثه‌ای رخ داد یا یک بلای طبیعی رخ داد، باید در کمال آرامش باشیم، بیهوده‌‌ است. در واقع اضطراب در این زمان طبیعی است و همه ما ممکن است آن را تجربه کنیم، اما اضطراب طبیعی، اضطرابی است که گذرا و محدود باشد و عملکرد و فعالیت‌های روزانه زندگی را مختل نکند و لذا اگر عملکرد ما را تحت تأثیر قرار داد، کوتاه‌مدت نبود و زیاد طول کشید، زندگی ما را دچار اختلال کرد، اختلال مرضی است و باید در پی درمان آن باشیم.

ایکنا ـ نقش دلبستگی ایمن در مقابله کودکان با شرایط بحرانی چیست و چگونه می‌توان آن را تقویت کرد؟  

دلبستگی ایمن به معنای یک رابطه محکم و سالم بین کودک و مراقب اصلی او است که عمدتاً این مراقب مادر و در برخی موارد پدر، مادربزرگ یا پدربزرگ است. درواقع باید کودک احساس امنیت کند که مراقب من همیشه در دسترس است؛ لذا والدین شاغل باید توجه کنند که در سنین کودکی در دسترس باشند و از مرخصی زایمان و مرخصی پس از آن استفاده کنند تا دلبستگی ایمن میان ایشان و فرزندشان به وجود آید و بحث اضطراب جدایی نیز منتفی شود؛ چراکه اغلب کودکانی دچار اضطراب جدایی می‌شوند که دلبستگی ناایمن داشته و احساس می‌کنند اگر از مادر جدا شوند، برای والدین یا فرزند اتفاقی رخ خواهد داد و دلبستگی ناایمن پیدا می‌کنند.

اولین کاری که دلبستگی انجام می‌دهد، تنظیم هیجانی کودکان است و باعث کاهش اضطراب می‌شود. کودکانی که دلبستگی ایمن دارند، می‌توانند هیجان‌های منفی مثل ترس، خشم و ... را مدیریت کنند. یعنی می‌توانند در ارتباط سازنده با مراقب اصلی‌ خود اعتماد و امنیت را دوباره تجربه کند. مثلاً وقتی خبری یا صدایی را می‌شنود، به آغوش والدینش می‌رود و با ارتباط عاطفی، آرامش را از آنها دریافت می‌کند.

بحث پیشگیری از تحریفات شناختی نیز حائز اهمیت است؛ چراکه بیشتر مشکلات نظیر بزرگ‌نمایی‌ها، فرافکنی‌ها، منفی‌نگری‌ها و نگاه‌های صفر و صد‌ی در جامعه به دلیل همین تحریف‌های شناختی رخ می‌دهد. اما راهکار تقویت دلبستگی این است که پاسخگویی پایدار و مستمر به نیاز‌های کودکان به ویژه در دو سال اول زندگی کودک مورد توجه باشد، به صورت فوری پاسخ داده شود و تصور نشود که با پاسخ ندادن فوری به نیازهای آنها، قویتر و مستقل‌تر  خواهند شد. این مسائل بعد از دو سالگی اهمیت می‌یابند. بنابراین اگر کودک گریه کرد یا نیاز به تماس چشمی و آغوش گرفتن داشت، باید فوری تأمین شود و کودک اعتماد کند که همواره در دسترس او هستیم. 

در بحث بحران‌ها مانند بحران پیش رو می‌توانیم از دعا‌های آرامش‌بخش و آیات قرآن استفاده کنیم تا به آرامش روحی و روانی برسیم و آن را به فرزندانمان منتقل کنیم. راهکار دیگر همدلی فعال با زبان کودکانه‌ است. متأسفانه برخی از والدین هیجانات طبیعی کودکان را خاموش می‌کنند و به او القا می‌کنند که نباید بترسی. در حالی که ترس یکی از هیجانات پایه و طبیعی هر فردی است. برخی عنوان می‌کردند که چرا می‌گویید؛ «مرگ بر اسرائیل». در حالی که این موضوع به معنی تنفر است و تنفر نیز یکی از هیجانات مثبت و پایه و مورد نیاز است؛ چراکه ممکن است فردی، خانواده ما را به قتل برساند و ما هیچ حس تنفر نداشته باشیم و یا به دین، آیین و ارزش‌های ما توهین کند و نه تنها حس تنفر نداشته باشیم، بلکه بخواهیم با او دوستی کنیم. بنابراین این هیجانات در جای خود مورد نیاز هستند.  

ایمن‌سازی محیط عاطفی نیز باید مورد توجه قرار گیرد. درواقع والدین نباید دعوا‌های خود را در مقابل چشمان کودکان داشته باشند، بلکه باید حس معاشرت، ارتباط نیکو و سازنده والدین مدام در خانه جاری باشد تا فرزندان دلبستگی ایمن را تجربه کنند. همچنین شبکه‌های حمایتی مذهبی نیز حائز است؛ چرا که حضور در حسینیه‌ها و مساجد، خواندن دعا و قرائت قرآن، دعای دسته‌جمعی، زیارت عاشورا، ختم صلوات، خواندن آیت الکرسی و ... می‌تواند احساس دل‌بستگی عاطفی و ایمن را در کودکان و نوجوانان تقویت کند.

ایکنا ـ آیا مواجهه کودکان با اخبار بحران‌ها (مانند تصاویر جنگ یا بلایا) می‌تواند باعث ضربه ثانویه شود؟ راهکار‌های کاهش این اثر کدامند؟  

پاسخ قطعاً مثبت است، مگر می‌شود اخبار جنگ، جنایت، بمباران، قتل عام کودکان و ... را ببینیم و بشنویم و حالمان بد نشود. درست زمانی که کودک حتی بدون تجربه مستقیم و با مشاهده اخبار و فیلم‌ها یا حتی گفت‌وگوی اطرافیان دچار رعب و وحشت شود، ممکن است علائم استرس پس از سانحه بروز پیدا کند. بنابراین لازم نیست در آن موقیعت باشم و بمب و موشک به خانه‌های اطرافم اصابت کند و یا این صحنه را تجربه کنم. با همین تجربه‌های غیرمستقیم نیز ممکن است کودک دچار کابوس شبانه، افت تحصیلی و ... شود. بنابراین باید از صحبت نزد کودکان درباره این موضوعات پرهیز کنیم.

گاهی برخی والدین می‌گویند؛ چه اشکالی دارد، کودک باید متوجه اتفاقات پیرامونش باشد. اما در پاسخ باید گفت؛ چرا باید کودک در این سن، محتوایی به این سنگینی را یاد بگیرد؟ آیا کودکان دهه‌ پنجاه و شصت که جنگ را تجربه کردند، خاطرات خوبی دارند؟ قطعاً آسیب دیده‌اند. بنابراین حتی محتوا هم می‌تواند ضربه ثانویه را ایجاد کند. 

اما راهکار کاهش این اثر این است که؛ اخبار را برای کودکان زیر 7 سال به صورت هوشمندانه غربال کنیم و اجازه ندهیم هر تصویر و خبری را بشوند و ببینند و برای سنین بالاتر از آن نیز باید همراه با توضیح و تحلیل باشد و والدین از گوشی همراه خود، اخبار را دنبال کنند و کمتر از تلویزیون برای باخبر شدن از اخبار و رویدادها استفاده کنند. همچنین گفت‌وگوی امن و زبان ساده برای کودکان وجود داشته باشد تا قدری از شرایط موجود مطلع شوند. مثلاً به کودکان بگوییم که آدم‌های بد خواستند ما را اذیت کنند و ما می‌خواهیم آنها را ادب کنیم. این گفت‌وگو با نوجوانان باید با قدری صداقت همراه باشد. اینکه کشور ما امن است، سپاه ما قدرتمند است و با موشک‌های نقطه زن، هک پدافند دشمن و ... آنها را شکست خواهیم داد. درواقع حس غرور به حای حس ترس در نوجوانان ایجاد کنند. 

مدام ترس را انکار نکنیم، ترس را جدی بگیریم، اما در کنار آن بر قدرت و توانایی کشورمان تأکید کنیم. همچنین برنامه‌های روزانه زندگی مانند غذا پختن، باشگاه رفتن، بازی خانوادگی، مطالعه، قرآن خواندن، صدقه دادن و ... را داشته باشیم، کمرنگ شدن حتی یکی از این برنامه‌های روزانه می‌تواند باعث تنش و اضطراب در آنها شود. در صورتی که با انجام این فعالیت‌ها باز هم اضطراب و استرس در کودکان و نوجوانان وجود داشت، باید حتماً به مشاور مراجعه کنند.

ایکنا ـ چگونه معلمان و مربیان می‌توانند در محیط‌های آموزشی به کودکان کمک کنند تا با استرس ناشی از بحران‌ها کنار بیایند؟  

نقش معلم و مربی در این زمینه غیرقابل‌انکار است و حتی نقش تعیین کننده‌ای در کاهش استرس در زمان بحران‌ها دارند؛ در این زمینه چهار استراتژی کلی می‌توانیم برای معلم‌ها توصیه کنیم:

فضای کلاس، فضای امن و عاطفی باشد. چند دقیقه گفت‌وگوی حلقه‌ای با دانش‌آموزان برقرار کنند تا آنها درباره اتفاقاتی که افتاده است، صحبت کنند و معلم نیز امیدآفرینی و آرامش‌بخشی به آنها را مورد توجه قرار دهد و تأکید کند که مدرسه و کلاس ما امن است، همه، مراقب همدیگر هستیم و می‌توانیم از پس مشکلات برآییم. این القائات می‌تواند آرامش روانی را برای دانش‌آموزان فراهم کند.

دومین کاری که معلمان باید انجام دهند این است که برخی مفاهیم را در قالب درس بیان کنند، مثلاً در درس مطالعات اجتماعی به تبیین تاب‌آوری، صبر و امید بپردازند. در قالب درس دینی یا درس علوم قرآنی و ... از قهرمان‌های قرآنی و عاشورایی و ... سخن بگوییم و از حضرت موسی، امام حسین، حضرت زینب(س) درباره صبر و بردباری، توکل بر خداوند و ... مثال بزنیم.

معلم باید خلاق باشد و متناسب با هر درس به شرایط و اوضاع جامعه نیز بپردازد و آرامش را به کودکان تزریق کند. اما خطا‌های رایج معلمان و مربیان در این زمینه این است که؛ ممکن است ترس را انکار کنند، آنها نباید بگویند؛ دانش‌آموز قوی نمی‌ترسد، خجالت بکش این حرف‌ها از تو بعید است، تو دیگر بزرگ شدی. 

وقتی شرایط بحرانی اتفاق می‌افتد، معلم یا خانواده‌ها نباید انتظار عملکرد تحصیلی فوق العاده داشته باشند. این ترس و اضطراب طبیعی است و فشار آوردن برای امتحانات می‌تواند حس و حال آنها را بدتر کند، بنابراین باید آنها را درک کنیم و از فعالیت‌های درسی آنها بکاهیم. 

عدم هماهنگی با خانواده‌ها هم می‌تواند یکی از خطاهای رایج مربیان و معلمان باشد. هر چند با وجود فضاهای مجازی این ارتباطات و هماهنگی‌ها بیشتر شده است، اما ارائه اطلاعات نادرست به والدین می‌تواند موجب آسیب شود.

ایکنا ـ آیا برنامه‌های آموزشی ویژه برای والدین و مراقبان کودکان در بحران‌ها می‌تواند از انتقال اضطراب به کودکان جلوگیری کند؟  

پاسخ مثبت است و برنامه‌های آموزشی و کتاب و ... می‌تواند نقش تعیین‌کننده داشته باشد. یعنی والدین آگاه با وجود داشتن اضطراب، اضطراب را به فرزندان خود انتقال نمی‌دهند و والدین ناآگاه هستند که باعث اضطراب بیشتر در فرزندان خود می‌شوند؛ لذا برنامه‌های ویژه آموزشی می‌تواند در این زمینه اثرگذار باشد.

ایکنا ـ چگونه می‌توان خدمات روانشناختی بلندمدت را برای کودکانی که بحران‌های طولانی مدت را تجربه می‌کنند (مانند زندگی در مناطق جنگی) طراحی کرد؟

طراحی بلندمدت، مستلزم مدل چندلایه‌ای و چندمؤلفه‌ای است که مهمترین عامل آن، انعطاف‌پذیری آن است. از جمله اینکه مراکز جامع سلامت روان را طراحی کنیم تا والدین بدون دغدغه و کمترین هزینه این خدمات را دریافت کنند.

شبکه‌های حمایتی مبتنی بر جامعه راهکار دیگر است، مثلاً گروه همیار کودک راه‌اندازی کنیم و با گروهی از والدین در یک محله، فعالیت‌های مشارکتی، سوال‌های خود را بپرسند و با حس همدلی، نیازهای خود را در این گروه با حضور یک مشاور تأمین کنند و بدانند یک مشاور همراه دارند.

آموزش والدین، معلمان و کسانی که با کودکان در ارتباط هستند، آموزش دهیم، اختلالات را بشناسند، ویژگی‌ها را بدانند و به موقع کودکان را به مرکز سلامت روان ارجاع دهند. 

استفاده از ظرفیت مساجد، حرم‌های مطهر، بقاع متبرکه و ... در این زمینه اهمیت دارد و این محیط‌های فرهنگی و مذهبی، پایگاه مهم معنوی و روانی هستند و حس آرامش و امنیتی که در این اماکن به دست می‌آید با هیچ جای دیگر قابل مقایسه نیست و باید از ظرفیت این اماکن در کاهش آثار روانی بحران‌ها استفاده کرد.

استفاده از فناوری برای دسترسی به اطلاعات و داده‌های مستمر و پایدار راهکار دیگری است، یعنی اپلیکیشن‌ها و نرم‌افزارهای آموزشی و درمانی طراحی کنیم تا همه بتوانند آنها را روی گوشی خود نصب کنند و یا محتواهای صوتی و تصویری تهیه کنیم تا مورد استفاده والدین قرار گیرد.

مشاوره از راه دور نیز حائز اهمیت است که انجمن روانشناسان اسلامی و سایر مراکز مشاوره وجود دارد که در این شرایط مشاوره از راه دور را راه‌اندازی کرده‌اند و این می‌تواند خدمتی مهمی باشد.

بنابراین در مجموع والدین کمتر اخبار و رویدادهای جنگ را در مقابل کودکان دنبال کنند، برنامه‌های روزانه زندگی را ادامه دهند، حس همدلی و پشتیبان بودن و ... در خانواده‌ها پررنگ باشد، فاجعه‌سازی نکنیم و در لابه‌لای گفته‌هایمان بر امید و آرامش تأکید کنیم و خودتحقیری نداشته باشیم و دچار خطاهای شناختی از این دست نشویم. هیجان‌های طبیعی چون ترس، غم، نفرت، خشم، شادی و لذت را مورد توجه قرار دهیم. این موارد زمانی مخرب می‌شود که از حالت تعادل و تناسب خود خارج شود. 

امیدواریم که نسل ما نسلی باشد که نابودی این غده سرطانی، اسرائیل را ببیند و جبهه مقاومت و نیروهای مسلح کشورمان پیروز شوند و آماده جامعه آرمانی مهدوی امام زمان(عج) شویم.

گفت‌وگو از سمیه قربانی

انتهای پیام
captcha