کد خبر: 4292215
تاریخ انتشار : ۱۱ تير ۱۴۰۴ - ۱۹:۰۲
در نشست «جنگی که هست» مطرح شد

تأملی در تاریخ و تجربه جهانی؛ اکنون در چه موقفی قرار داریم

سخنران نشست «جنگی که هست»‌ با محور «تشکیک در گذر از استعمار» به این نکته اشاره کردند؛‌ هیچ ملتی خواهان جنگ و ویرانی نیست اما نگاه به تاریخ نشان می‌دهد که خواست ملت‌ها تأثیر مستقیمی در اراده به جنگ توسط قدرت‌طلبان ندارد، در این میان با نگاهی گذرا درمی‌یابیم که سناریوهای جنگ‌طلبانه اغلب داستان‌هایی تکراری دارند. 

تأملی در تاریخ و تجربه جهانی؛ اکنون در چه موقفی قرار داریمبه گزارش ایکنا، شامگاه 10 تیرماه پژوهشکده زن و خانواده نشستی را با مشارکت پژوهشگاه فرهنگ و مطالعات اجتماعی با حضور زهرا داورپناه، عضو هیئت علمی پژوهشکده زن و خانواده با موضوع «تشکیک در گذر از استعمار» و زهرا شریف، عضو شورای علمی گروه فرهنگ‌پژوهی با موضوع  «نقش مقاومتی خانواده در شرایط کنونی» و فهیمه زارع، عضو هیئت علمی گروه علوم اجتماعی با موضوع «ساحت نقش آفرینی زنانه و جنگ»‌ برگزار کرد.

در بخش نخست این نشست، زهرا داورپناه با موضوع «تشکیک در گذر از استعمار» این مسئله را تبیین کرد که ما اکنون در لحظه آشکارگی حقیقت ایستاده‌ایم، لحظه‌ای که بسیاری از چیزها برایمان وضوح پیدا کرده‌اند و یکی از آن‌ها درک دشمنی غرب است. او دعوت به تفکری می‌کند که با نگاه به تاریخ استعمار و تعامل با غرب این پرسش را پیش می‌کشد که آیا وضعیتی که در آن قرار داریم، تجربه‌ای جدید است یا تکراری. او همچنین با نگاهی عمیق، ایمانیاتی را، که بیانشان سخت و دارای توضیحی دشوار است را مقرون به عینیتی می داند که اکنون جامعه در حال تجربه آن است. مشروح بخش نخست نشست را در ادامه می‌خوانیم:

بحث من ناظر به این مسئله است که با اتفاقاتی که در ایام جنگ از سر گذراندیم کمابیش این برداشت در اذهان و محافل وجود دارد که هنوز جنگ تمام نشده و جنگی که هست و اختلاف نظر درباره اینکه چه زمانی این جنگ شروع شد، ادامه دارد. به نظر می‌آید ما در آستانه لحظه حقیقت قرار داریم و چیزهایی که به مقدمات بسیار و گفتگوهای مفصل لازم داشت تا با یکدیگر همنظر و هم موضع شویم اکنون اتقاق افتاده و آن پدیده «آهان» رخ داده است و ناگه بسیاری از ما به این نتیجه می‌رسیم که هشدارهایی که در خصوص اسرائیل و دشمنی آمریکا و غرب وجود داشته به چه معنا بوده است. اینکه ما چگونه به نحو تفضیلی درک می‌کنیم و می‌توانیم این فهم تفضیلی را تبدیل به دستور کاری ناظر به آینده قرار دهیم، به دانش و عمق بصیرت ما بستگی دارد. نکته‌ای که وجود دارد این است که اهل اندیشه لازم است تأمل کنند که آیا این خشم و احساس اقتضا و آن فهم خلاصه و بسیط چگونه تبدیل به دانش تفضیلی و معرفت ماندگار می‌شود‌؛ چرا که این نگرانی وجود دارد که اکنون که همه چیز واضح شده، این فرصت از دست برود و در مورد امور صحبت نشود و پرسش‌هایی باقی بماند و عواطف و احساساتی که اکنون آدم‌ها را به هم نزدیک کرده که می‌توانند با هم گفت‌وگو کنند مغتنم شمرده نشود.

در این مقطع ضروری است که فکر کنیم که با مرور تاریخ استعمار، تعامل غرب نو و غیرغرب به این موضوع فکر کنیم که چقدر چیزهایی که در حال تجربه آن هستیم جدید هستند یا تکراری؟

تاریخ تکرار می‌شود

ما می‌دانیم که بسیاری از بیانات امام خمینی(ره) و رهبر معظم انقلاب و متفکران انقلاب اسلامی حول محور تقابل بوده است و ماهیت غرب مدرن را فراموش نکنیم بدون آنکه خواسته باشیم بحث فلسفی کنیم، بلکه ناظر به عینیت تاریخی که می‌خواهد همه جهان را به عنوان منبع چپاول کند نگاه کنیم.

این توجه لازم است که اگر شما کوچک‌ترین غفلت و نرمی از خود نشان دهید با شما همان خواهد شد که با هند، با سرخ پوست‌های آمریکا و با مردم مالزی و اندونزی و کشورهای شرق آسیا شده است.

وقتی مرور می‌کنیم متوجه می‌شویم همه چیز شبیه به هم بوده و مقداری صورت ماجراها تغییر کرده است. در این مقطع به جوانان توصیه می‌کنم که تاریخ بخوانند کما اینکه در همین جنگ اخیر طلب دانستن بین افراد به وجود آمده بود و می‌خواستند ماهیت و گذشته اسرائیل را بدانند. در کتاب تاریخ استعمار یک عبارتی هست که رئیس یکی از قبایل سرخ پوستان که به بهانه ترویج مسیحیت قلمرو خود را از دست می‌دهد به افسر آمریکایی می‌گوید وقتی شما آمدید شما کتاب داشتید و ما زمین، حالا ما کتاب داریم و شما زمین.

با مرور تاریخ متوجه می‌شویم که غرب متوجه شده است که فرآیندهای سخت و قدیمی برایش پرهزینه است و به سمت امور نرم تر و پایاتر رفته، به سمت چیزهایی مثل نظام جهانی‌سازی، سازمان‌های بین‌المللی، اسناد جدید شناخته شده.  البته که منظور من این نیست که ما به هیچ کدام باور نداریم و با آن تعامل نخواهیم کرد اما یک وقتی که به نظر می‌آید همین حالا باشد باید تأمل کنیم که چقدر این‌ها که از سوی دولت‌های غربی ساخته شده‌اند جدی هستند و از ناحیه آنان جدی گرفته می‌شوند، اینکه ما با امید به پایبندی به اسناد و فلان سیستم و نظامات انتظار تأمین عدالت داریم، باید در این زمینه تجدیدنظر کنیم؛ چقدر لازم است از مردم غزه کشته شوند تا بدانیم استمداد از افکار عمومی جهان و رویه عدالت بین‌المللی فقط آن کتاب‌هایی است که به ما عرضه می شود و از ما می‌خواهد به آن پایبند بمانیم در حالی که خود بنیان گذاران یا ظاهرا عضو آن هستند و یا مثل آمریکا خیلی شفاف از آن بیرون می‌آیند. این مسئله در خصوص محیط زیست هم می‌تواند قابل توجه باشد. توصیه‌هایی به کشورهای غیر غربی گفته می‌شود لازم است درباره آن‌ها دوباره پژوهش کنیم، در کشورهای غربی علی‌رغم توصیه به سوخت غیر فسیلی اولویت خودشان به سوخت فسیلی است و این یک سؤال است که چطور این‌ها جریان سازی می‌کنند و ما مانند واردات علم همچون یک نسخه با آن برخورد کنیم.

به نظر می‌آید که یک فراخوان جدی لازم است که با نگاه به تاریخ و گذشته‌ای که از سر گذراندیم به این مسائل بیندیشم که آیا لازم است همچنان با مفروضاتی کار کنیم که نمی‌دانیم واقعا مطمئن و درست هستند و به مثابه آن کتاب به ما داده شده تا منافع، زمین، عدالت و... از ما گرفته شود.

بشارت‌های ایمانی را تجربه کردیم

در یک تحلیل عمیق‌تر و از یک زاویه دیگر ما در لحظه حقیقت فهمیدیم که بسیاری از چیزهایی که در ادبیات دینی گفته می‌شود و مصداق مادی ندارد و منطق آن‌ها منطق عالم مادی و ظاهر نیست چگونه محقق شدند. می‌خواستیم بگوییم دعوا بر سر انسان است، می‌خواستیم بگوییم خداوند نصرت می‌دهد و اگر نترسیم و صبر کنیم پیروزی با ماست، این‌ها را در لحظاتی دیدیم که با بشارت‌ها و انذارهای قرآنی، احادیث و روایات که مفاهیمی انتزاعی و دشوار به نظر می‌آمدند، تطبیق پیدا کردند حتی برای کسانی که به ظاهر مذهبی هم نبودند و این مسئله غنیمتی است که باید از آن استفاده کنیم. اینکه خداوند می‌فرماید اگر مؤمنین بر ایمانشان بمانند و مقاومتی در حد وسع خود نشان دهند ایمانشان را اضافه می‌کنیم و یاری وفتح در انتظار آن‌هاست و این‌ها همه در تعارض با فهم و منطق استعماری است.

استعمارگران می‌جنگند

اکنون باید یک فکر نو، آرزو نو و نظم نو در خودمان ایجاد کنیم و با تکیه به حوزه و دانشگاه و استعداد و مسئولیت اهل اندیشه اقدام کنیم. اکنون گمان نکنیم که خشمگین و یا احساساتی هستیم، این احساسات که تجربه می‌کنیم بر آمده از حقیقت است و نه امری پوچ، چرا که اکنون پرده‌ها کنار رفته و مناسبات جهان، مناسبات خودمان با کشورهای غربی و همسایه را به وضوح روشن شده است و با هر تعبیری که این جریان‌ها گذشت؛ این طور نباشد که بگوییم بعد از این زمان، این میزان عملیات و فلان هزینه‌ها به شرایط عادی بازگردیم.

ما اگر باور نکنیم که استعمار در حال کنش است و دارد سعی می‌کند انسان‌زدایی کند و به مثابه یک منبع چپاول به دیگر کشورها نگاه ‌کند و با نگاهی که به مردم غزه داشتند و آن‌ها را پشه‌هایی مزاحم می‌دانستند و انسان حساب نمی‌کردند؛ پدیده جنگ را طور دیگری می‌بینیم. اکنون با توجه به انقلاب اسلامی و زحماتی که در این سال‌ها کشیده شده چنین نگاهی به ما وجود ندارد. اگر ما این تقابل را درک و باور نکنیم نگاه ما به شرایط نرمال فرق خواهد کرد چرا که شرایط نرمال واقعی نیست بلکه باید تلاش و شوقی در ما پدید بیاید و با سهیم شدن در افکار و ایده هایمان به سمت آینده‌ای برویم که دیگر گونه باشد تا زبان و ذهن ما مستعمره نباشد تا همان‌طور که در عرصه نظامی، امنیتی و سیاسی آدم‌هایی با خلوص نیت کار می‌کنند تا اجازه ندهند این سرزمین و مناسبات و زیست آن مستعمره باشد اهل علم و قلم به سمت آزادسازی دانش، زبان و فهم پیش بروند. 

انتهای پیام
captcha