کد خبر: 4292532
تاریخ انتشار : ۱۳ تير ۱۴۰۴ - ۱۶:۳۴
حجت‌الاسلام سروش محلاتی تبیین کرد:

4 دیدگاه در مورد نسبت امامت و قیام علیه حکومت ظالم

استاد حوزه و دانشگاه به تبیین چهار دیدگاه در مورد نسبت قیام علیه حکومت جائر و امامت پرداخت و گفت: در بین این چهار دیدگاه، دو دیدگاه یعنی مماشات و بی‌تفاوتی اهل بیت(ع) نسبت به حکومت جور و لزوماً قیام به شمشیر به عنوان وظیفه اهل بیت(ع) قابل قبول نیست.

محمد سروش محلاتیبه گزارش ایکنا، حجت‌الاسلام و المسلمین محمد سروش محلاتی، استاد حوزه و دانشگاه، شامگاه 12 تیرماه در نشست علمی «چراغی دیگر» که از سوی کانون توحید برگزار شد، با بیان اینکه در عاشورا از یکطرف امام حسین(ع) و در سوی دیگر بنی‌امیه در برابر هم قرار گرفتند، گفت: در اینجا این پرسش ایجاد می‌شود که بین امامت و مبارزه سیاسی و انقلاب چه نسبتی وجود دارد؟ آیا یکی از شرایط لازم در امام، انقلابی‌بودن است یا انقلابی‌بودن شرط امامت نیست؟
 
وی با اشاره به پیشینه این موضوع یعنی نسبت امام و انقلاب، افزود: از اواخر دوره امویان که انقلاب و شورش‌های مختلفی در جامعه اسلامی شروع شد و در نهایت به خلافت بنی‌عباس انجامید به عنوان یک مسئله مطرح بود؛ آیا امام باقر(ع) و امام صادق(ع) وظیفه داشت وارد این تحولات سنگین شود؟ در ابتدا، زید فرزند امام سجاد(ع) قیام کرد و امام صادق(ع) هم از آن حمایت کردند ولی این قیام سرکوب شد و زید را به وضع رقت‌باری به شهادت برسانند و جسد او را به دار آویختند و مدت‌ها اینطور ماند. 
 
سروش محلاتی با بیان اینکه بعد از شهادت زید، یحیی، فرزند او در منطقه خراسان قیام کرد و او هم به شهادت رسید، اضافه کرد: ادعیه صحیفه سجادیه از طریق همین دو فرزند بزرگوار امام سجاد(ع) به دست شیعه رسیده است؛ در مقدمه کتاب صحیفه، متوکل بن هارون است که می‌گوید یحیی بن زید به سمت خراسان حرکت کرد و من در بین راه او را دیدم و او از وضع مدینه و عموزاده‌ها و خانواده‌اش سؤال کرد و خیلی از موضع امام صادق(ع) می‌پرسید؛ متوکل می‌گوید من به یحیی گفتم که ایشان از شهادت زید خیلی ناراحت شدند؛ او پرسید آیا در مورد من هم چیزی فرمودند و بعد از اصراری که کرد به او گفتم بله فرمودند تو هم به شهادت می‌رسی و پیروز نخواهی شد. او متأثر شد و رنگ از صورتش پرید ولی نخواست حقیقت را بپذیرد.
 
استاد درس خارج حوزه علمیه ادامه داد: یحیی گفت که خداوند تأیید اسلام را بر عهده ما قرار داده و برای ما علم و شمشیر قرار داده است و ما شایسته رهبری هستیم ولی عموزاده‌های ما(امام صادق(ع) فقط سواد و دانش دارند ولی اهل انقلاب نیستند لذا ما بر آنان تقدم داریم. متوکل می‌گوید من به او گفتم درست است شما انقلابی هستید ولی مردم آنان را بیشتر از شما دوست دارند. او دوباره گفت که امام باقر(ع) و امام صادق(ع) مردم را به زندگی دعوت می‌کنند ولی ما مردم را به مرگ فرامی‌خوانیم که بیایید و در میدان خون بدهید و مردم پیام حیات و زندگی را زودتر دریافت می‌کنند. 
 
سروش محلاتی بیان کرد: این گفت‌وگو بیانگر دو گرایش مختلف در مورد امامت است؛ چهار احتمال و فرضیه در این بین مطرح است؛ اول اینکه شرط امامت خروج به سیف است؛ احتمال دوم این است که خروج به سیف لازم نیست ولی امام همیشه باید آماده قیام باشند و ائمه(ع) هم درصدد براندازی در دوره بنی امیه و بنی عباس بودند. فرض سوم این است که انقلابی‌بودن هم لازم نیست و کافی است امام به مردم توضیح دهد که این حاکمان جائر، ظالم هستند و مردم نباید با آنان همکاری و آنان را تقویت کنند و وارد سیستم حکومت نشوند یعنی مبارزه منفی. 
 
سروش محلاتی اضافه کرد: فرض چهارم این است که ائمه(ع) اهل مماشات بودند و کاری با حکومت نداشتند؛ در بین این فروض، احتمال اول و چهارم منتفی است یعنی خروج به شمشیر جزء شروط امامت نیست همچنین امام(ع) اهل مماشات نیستند. بنابراین دو احتمال دیگر وجود دارد. 

کناره‌گیری ائمه(ع) از قیام برای خلافت

وی با اشاره به نگاه شهید مطهری و شهید بهشتی به مقوله امامت، ادامه داد: شهید مطهری در یکی از آثارش آورده است که در دوره امام صادق(ع) همه داعیه‌داران خلافت به جنب و جوش در آمدند زیرا بنی امیه در حال انقراض بودند ولی امام صادق(ع) کلا کنار کشید؛ امام صادق(ع) خیلی کناره‌گیری از حکومت کرد و مستندی برای قیام ایشان وجود ندارد. باز از ملل و نحل شهرستانی نقل کرده است که امام صادق(ع) در بحث خلافت با هیچ کسی به منازعه برنخاست. از دید شهید مطهری نوعی جنگ سرد و مبارزه منفی در دوره امام صادق(ع) با حکومت‌ها وجود داشت. 
 
سروش محلاتی افزود: از منظر شهید مطهری، امام صادق(ع) به جای درگیر کردن خود در قیام به مباحث علمی روآورد زیرا در این دوران، گرایشات فکری و اندیشه‌ای و فقهی رواج زیادی یافت لذا امام مبارزه علمی خود را شروع کردند. ایشان از این فرصت به خوبی استفاده کردند تا از اندیشه شیعه دفاع کنند به جای آن که وارد عرصه مبارزات و کشته شوند. به تصریح شهید مطهری، امام کاظم(ع) هم قدمی برای انقلاب برنداشت زیرا انقلاب معنوی و علمی داشتند و دو دلیل هم سبب موفقیت ایشان شد؛ یکی رسیدگی به ضعفا و فقرا و دیگری شهرت به عبادت و معنویت. 
 
سروش محلاتی اظهار کرد: آیت‌الله بهشتی هم در کتاب تقیه، اصرار دارد که ائمه(ع) درصدد براندازی حکومت و به دست گرفتن قدرت نبودند زیرا شرایط فراهم نبود. از دید ایشان حتی حضرت علی(ع) که بهترین فرصت برای خلافت را داشتند و یاران خوبی هم داشتند باز در برپایی حکومتی که شایسته مقام عصمت است موفق نبودند لذا ائمه(ع) دیگر هم به طریق اولی نمی‌توانستند موفق باشند لذا ائمه(ع) بعد از شهادت امام حسین(ع) به صورت قاطع از قیام سیاسی کناره گرفتند.  
 
وی با بیان اینکه ائمه(ع) محافظه‌کار بودند، افزود: البته محافظه‌کاری دو نوع است؛ گاهی شخصی و گاهی برای حفظ اسلام است و ائمه(ع) مدل دوم را برگزیدند و این نوعی فداکاری برای حفظ اسلام است. همچنین فرمودند بعد از امیرمؤمنان(ع) دیگر زمینه مساعدی برای حکومت هیچ یک از معصومین(ع) ایجاد نشد؛ ائمه(ع) معتقد بودند که پس از کربلا دیگر دوره تلاش برای حکومت معصوم سپری شده است. 

دیدگاهی متمایز

استاد درس خارج حوزه علمیه با بیان اینکه من سابقه‌ای برای دیدگاه دیگر سراغ ندارم، افزود: قبل از انقلاب، آیت‌الله خامنه‌ای این دیدگاه را مطرح کرده‌اند. در کتاب «همرزمان حسین» توضیح داده‌اند که همه ائمه(ع) بعد از امام حسین(ع) همرزم ایشان بودند. در صفحه 165 و 166 در مورد امام باقر(ع) فرموده‌اند: به هشام بن عبدالملک گزارش رسیده است که امام باقر(ع) مدعی است که هشام بیخود در آن مسند نشسته است و من باید در آن مسند بنشینم و درصددم که او را از این مسند پایین بکشم و خودم جای او بنشیم و هشام می‌داند که علاقه‌مندان این مرد، برای تحقق این هدف تلاش می‌کنند؛ ایشان ادامه داده‌اند: امام باقر(ع) اگر از  دستشان برمی‌آمد هشام را می‌کشت لذا هشام پیش‌دستی کرده و امام باقر(ع) را کشت؛ امام باقر(ع) اگر می‌توانست هشام را به زندان می‌انداخت لذا هشام نیز چنین تلاشی کرده است. ایشان در کتاب «انسان 250 ساله» هم در مورد امام صادق(ع) دارند که وقتی امام باقر(ع) از دنیا رفت، اوضاع و احوال به سود خاندان اهل بیت(ع) تغییر کرد؛ لذا نقشه امام صادق(ع) این بود که یک قیام علنی به راه بیندازد، حکومت بنی امیه را که ضعیف بود واژگون کند و از خراسان و روی و اصفهان، ری، مراکش و حجاز نیرو به مدینه بیاید و امام به شام لشکرکشی کند و در  نهایت در مدینه حکومت تشکیل دهد. 

قائم‌بودن امام صادق(ع)

استاد حوزه علمیه با اشاره به مبانی و اصول این دیدگاه، تصریح کرد: از جمله مبانی ایشان آن است که همه انبیاء برای قیام علیه طاغوت و مبارزه سیاسی آمده‌اند و حتی قیام مسلحانه داشته‌اند؛ همچنین ایشان به زیارت امین‌الله استناد کرده‌ و فرموده‌اند: در این زیارت آمده است: اشهد انک جاهدت حق جهاده و این زیارت هم برای همه ائمه(ع) است؛ استدلال دیگر اینکه ما در مورد امام صادق(ع) روایتی داریم که از ایشان تعبیر به قائم شده است و قائم یعنی قیام علیه حکومت.
 
وی در پایان افزود: کلینی در روایتی آورده است که همه ائمه(ع) قائم هستند و از امام صادق(ع) هم در مورد قائم سؤال شد و ایشان فرمودند: کلنا قائم. با دقت در روایات پی می‌بریم که قائم صرفاً قیام سیاسی نیست و شامل همه نوع کنشگری ائمه(ع) است. البته هر کدام از این دیدگاه‌ها، نتایجی هم دارد و طبیعتاً چون وظیفه همه انبیاء و اولیاء، قیام بوده است وظیفه ولی فقیه هم همین است و این وظیفه هم تکلیف همگان است.
 
انتهای پیام
captcha