کد خبر: 4292641
تاریخ انتشار : ۱۴ تير ۱۴۰۴ - ۱۰:۴۲
حجت‌الاسلام جعفریان پاسخ داد

چرایی ازدیاد تاریخ‌های روایتی از عاشورا

استاد تاریخ اسلام حوزه و دانشگاه با بیان اینکه چرا تاریخ‌های روایتگرا در مورد عاشورا زیادتر شده است، گفت: دلیل این مسئله آن است که مردم کم سواد هستند و اهل مطالعه نیستند و نخبگان ما نیز کمتر به این موضوع توجه دارند.

رسول جعفریانبه گزارش ایکنا، حجت‌الاسلام والمسلمین رسول جعفریان، استاد تاریخ اسلام حوزه و دانشگاه، شامگاه 13 تیرماه در نشست علمی «عاشورا میان تاریخ و روایت» که از سوی کانون توحید برگزار شد با بیان اینکه متون تاریخی در مورد عاشورا از قرون دوم و سوم نوشته شده است که قدیمی‌ترین آن، ابی مخنف است، گفت: اثر محمد بن سعد در سال 230، بلاذری، 279 و مابقی منابع مانند مقاتل‌الطالبیین که مربوط به 356 قمری است؛ طبری هم با اینکه 310 قمری است متن عاشورای آن برگرفته از ابی مخنف متوفای 157 است. شیخ مفید هم متوفای 413 قمری در الارشاد به بحث عاشورا پرداخته است. 
 
وی افزود: در قرن ششم هم آثار متعددی نوشته شد که معروف‌ترین آن مقتل خوارزمی در حدود 505 قمری و رونویسی از کتب قبل است و کامل ابن اثیر و ... هم خلاصه آثار گذشتگان مانند طبری است که آن هم کتابچه ابی مخنف را با برخی اضافات آورده است. پس ما چند منبع اصلی مانند ابی مخنف، ابن سعد، اخبار الطوال دینوری(280) و الفتوح و ... بیشتر نداریم.
 
جعفریان با اشاره به فرق روایت(نه حدیث) و تاریخ، افزود: دو نظر و فضا برای نگارش تاریخ داریم؛ یکی اینکه اصل وقایع را بدون هیچ گرایشی تقریبا بنویسیم که واقع‌گرا به آن گفته می‌شود و نویسنده کمترین مطلبی از خود به آن می‌افزاید اما گاهی تاریخ تفسیری می‌گوییم یعنی حوادثی را انتخاب و گزینش کرده و پیوند آن را تحلیل می‌کنیم.
 
استاد حوزه و دانشگاه افزود: برخی معتقدند ما هر چه داریم روایت است و اصلا تاریخ واقع‌گرا نداریم؛ مثلا مشرکین مکه اگر مانده بودند و می‌خواستند در مورد پیامبری تاریخ بنویسند که او را قبول ندارند چگونه می‌نوشتند؟ حتما می‌گفتند این پیامبر(ص) ساحر و کذاب است و رفتار خوبی با ما ندارد. برخی هم می‌گویند ما هر چه داریم تاریخ است نه روایت و البته تاریخ را هر کسی از زاویه فکر و سلیقه خود می‌گوید و البته باز تاریخ گذشته است.
 
جعفریان اضافه کرد: نگاه سومی هم بینابین است که می‌گوید تاریخ، ترکیبی از تاریخ واقع‌گرا و روایتی و داستانی است؛ مثلا برخی مورخان وقتی در مورد رضاشاه نوشته‌اند چشمشان را بر روی زمین‌خواری و فساد او بسته‌اند و از امنیتی که او در کشور ایجاد کرد دفاع کرده‌اند و مورخ دیگری ممکن است چشمش را بر روی امنیت ببندد و فقط از فساد او بگوید. 
 
این پژوهشگر تاریخ با بیان اینکه اگر ما شیعه متعصب یا اهل سنت متعصب باشیم طبیعتا مطالبی در تاریخ انتخاب خواهیم کرد که با گرایش فکری ما هماهنگی بیشتری دارد، اظهار کرد: این هوشیاری مردم است که وقتی تاریخ را می‌خوانند باید بفهمند که چه مقدار از مطالب تاریخی واقع‌گرا و چه مقدار داستان و ساختگی است و ما برای سلامت ذهن خود باید مقداری تخصص داشته باشیم. در تاریخ ما با جنسی از معرفت روبرو هستیم که روایت در ذات آن وجود دارد. 

تفاوت روضه و واقعیت

وی افزود: بنده در مورد روضه همیشه این تاکید را دارم که اگر مخاطب بداند که این مطالبی که بیان می‌شود یک روضه و هنر است اشکالی ندارد ولی اگر خیال کند همه این‌ها در واقعیت رخ داده است ایراد دارد؛ ما بدون هنر و روایت و حکایت نمی‌توانیم زندگی کنیم ولی مهم این است که مرز آن را با واقعیت بدانیم. در یک مجلس روضه شنیدم که گفت حضرت علی‌اکبر(ع) هر روز در مدینه سفره می‌انداخت و 40 نفر بر سر سفره او می‌نشستند و وقتی از او منبع خواستیم درماند. 
 
جعفریان با بیان اینکه اگر روضه و تاریخ و داستان، پیام مذهبی و اخلاقی دارد می‌پذیریم کما اینکه وقت می‌گذاریم یک فیلم را می‌بینیم با اینکه می‌دانیم مقدار اندکی از آن واقعیت است، تصریح کرد: داروین به اسم زیست‌شناسی یک نظریه علمی را گفت ولی وقتی وارد تاریخ شد ده‌ها مورخ نظریات داروینی برای اروپا دادند و همین مسئله سبب درگیری گسترده در قالب دو جنگ جهانی شد و حتی قصد داشتند پای ایرانیان را هم با مطالبی چون نژاد آریایی و ... به آن بکشانند که تا حدی هم موفق شدند.
 
استاد تاریخ دانشگاه تهران با بیان اینکه در نوع علوم انسانی و اجتماعی هم ما با پیش فرض سر و کار داریم که البته به معنای نادرست بودن آن نیست، گفت: متون تاریخی که در چارچوب ایدئولوژیک نوشته می‌شود، همه برای گمراه کردن بوده است ولو اینکه فرض آنان مبارزه با سرمایه‌داری و دفاع از کارگر مانند تفکر مارکسیستی بوده است؛ بنابراین روایتگری مساوی داستان نویسی نیست و کاری نیمه علمی نیمه سیاسی است و دنبال آن است که مخاطب با شکوه و عظمتی آشنا شود لذا گاهی چشم بر روی یکسری خرابکاری می‌بندد؛ بنی‌امیه وقتی اندلس را گرفتند خیلی به مردم آن‌جا ظلم کردند و چهره اسلام را در اروپا مخدوش کردند. 
 
جعفریان ادامه داد: کار به جایی رسید که وقتی اولین بار قرآن در اندلس چاپ شد روی آن نوشته شده بود کتاب ترک‌ها؛ ولی امروز ما از عظمت مسلمین در صدر اسلام می‌گوییم و از این واقعیات کمتر سخن می‌گوییم؛ مغول هم ظلم و ستم زیادی کردند که به کنار ولی دنیای مدرنی را هم برای ما افتتاح کردند که هیچ کسی به آن اشاره نمی‌کند و الان تحقیقات نشان می‌دهد افق‌های جدیدی از سوی مغول با کمک متفکرین ایرانی باز شد. بنابراین ما در فهم تاریخ باید فرق بین تاریخ واقع‌گرا را با روایت درک کنیم. 

پرهیز از افراط در روایتگری

جعفریان با بیان اینکه نخبگان جامعه باید حواسشان باشد که کجا ما در روایتگری افراط می‌کنیم، اظهار کرد: منابع اصلی در مورد عاشورا چند مورد بیشتر نیست که اشاره شد از جمله فتوح ابن اعثم (596 در تایباد به فارسی ترجمه شد) که یک داستان است و البته جزء متون اصلی ما شده است؛ این کتاب سند و ارجاع مشخصی ندارد ولی همین کتاب سبب شد تا تعدادی از اهل سنت جذب شیعه شوند. اهل سنت تقریبا صد برابر ما و چندهزار کتاب دارند که مولدالنبی و همه هم قصه و داستان است و سر سوزنی از آن واقعی نیست ولی در جشن و ولادت آن را می‌خوانند؛ البته اهل سنت این مراسم را نداشتند ولی از قرن چهارم توسط شیعیان فاطمی باب شد و آن‌ها هم پسندیدند. 

چرا تاریخ‌های روایتی از عاشورا زیاد شده است؟

وی با بیان اینکه چرا تاریخ‌های روایتگرا در مورد عاشورا زیادتر شده است، اضافه کرد: دلیل این مسئله آن است که مردم کم سواد هستند و اهل مطالعه نیستند و نخبگان ما هم کمتر به این موضوع توجه دارند؛ فردی که روی منبر است و حرف می‌زند مطالب خودش را از کدام منبع و ماخذ گرفته است؟ روزی خلیفه دوم برای نماز  رفت و دید تمیم الداری در مسجد مردم را موعظه می‌کند و از او پرسید که چه برای مردم می‌گویی و او گفت من قصه‌های دینی و تاریخی برای مردم می‌گویم و عمر از او حمایت کرد و شغل قصه‌خوانی در مدینه رواج یافت و تا زمان معاویه هم وجود داشت که امروز به آن اسرائیلیات می‌گوییم.
 
وی اضافه کرد: حضرت علی(ع) و امام مجتبی(ع) به شدت با این کار مخالفت کردند ولی بنی امیه و معاویه آن را رواج دادند و کم کم این قصه‌ها در مورد تاریخ صدر اسلام هم بیان شد. کار به جایی رسید که وقتی یک قصه‌گو نزد محدث می‌رفت که یک حدیث از پیامبر(ص) بگو او امتناع می‌کرد و می‌گفت من یک سطر حدیث بگویم تو آن را به یک زراع تبدیل می‌کنی و داستان سر هم می‌بافی ولی این‌ها بین مردم محبوب شدند.
 
جعفریان با بیان اینکه شیخ عباس قمی اولین کسی است که فهمید کلاه بر سر شیعه رفته است، گفت: ایشان معتقد بود مقتل اصلی عاشورا فقط مطالب تاریخ طبری است که از ابی مخنف گرفته است و این کتاب دست شیعیان نبود و امروز هم یک نسخه کامل در دست نیست؛ کتب اصلی کنار رفت و فتوح ابن اعثم جای آن را گرفت که فقط داستان در مورد عاشورا بود. این کتاب روایی زیبا و داستانی است که حوادث را از خلفا شروع کرده است تا معتصم عباسی که پر از غلط است؛ یک سند در این کتاب نیست ولی ابی مخنف همه مطالب خود را مستند کرده است. 
 
جعفریان با اشاره به ویژگی فتوح، اضافه کرد: تقریبا نصف این کتاب که اهل سنت حنفی آن را چاپ کرده‌اند در مورد عاشورا است و جزئیاتی دارد که هیچ کجا نیست؛ اعدادی مطرح کرده است که جای تعجب است؛ وصیتی از ابن حنفیه به امام حسین(ع) دارد که فقط در این کتاب بیان شده است. 
 
وی در پایان افزود: کتاب فضای خیلی قدسی دارد؛ ما حرف قدسی قرآن و متصل به معصوم(ع) را قبول داریم و غیر آن را را خیر. این کتاب خیلی شیعه است آن هم از مدل کوفی. 134 صفحه کتاب در مورد عاشورا است. فتوح منبع کتب بعدی ما شده است و روایات لهوف هم نزدیک به همین کتاب است و علت این است که قصد داشتند اشک از مردم بگیرند. رجزها در این کتاب گاهی تا 20 بیت است در حالی که در منابع واقعی یکی دو بیت بیشتر نیست.
انتهای پیام
captcha