اشک و گریه برای امام حسین(ع) فقط یک واکنش عاطفی نیست، بلکه تجلی عمیق یک فلسفه انسانی و معنوی است. این اشکها، زبان بیزبانی است که ظلمستیزی، عدالتخواهی و عشق به آزادی را فریاد میزند. گریه برای امام حسین(ع)، در واقع بازخوانی مظلومیت حقیقت در طول تاریخ است؛ یادآوری این که چگونه راستی در برابر زور ایستاد و با خون خود، جاودانگی اخلاق و ایمان را ثبت کرد. این اشکها، قطرههای آگاهیاند که وجدانهای خفته را بیدار میکنند و پرسشی همیشگی پیش روی انسان میگذارند: «آیا تو نیز در راه حق، چون حسین ایستادهای؟»
فلسفه گریه برای اباعبدالله(ع)، نوعی پیوند عاطفی و معنوی با اسوه شجاعت و ایثار است. این اشکها، فقط برای غم کشته شدن یک انسان نیست، بلکه برای از دست رفتن نماد مقاومت در برابر باطل است. هر قطره اشک، بیعت دوباره با آرمانهای حسینی است و تجدید پیمانی است با راهی که او برگزید. به تعبیری، گریه برای امام حسین(ع)، تمرینی برای حفظ حافظه جمعی امت و زنده نگاه داشتن درسهای عاشورا است تا ظلمستیزی و دفاع از حق، هرگز به فراموشی سپرده نشود.
این مسئله سبب شد تا خبرگزاری ایکنا همزمان با ماه محرم امسال به موضوع مهم «گریه، کارکردها و آثار آن» بپردازد و بخشهایی از کتاب «فلسفه اشک» نوشته سیدعبدالله حسینی را به نظر مخاطبان خود برساند. این کتاب از سوی مرکز بینالمللی ترجمه و نشر المصطفی منتشر شده است که در ادامه بخش سوم با عنوان «انواع گریه» را از کتاب یاد شده میخوانید.
اشک و گریه با توجه به، انگیزه انواع گوناگون دارد و هر کدام ریشهها، پیامدها و ویژگیهای خاص خود را دارد. برخی ناپسندند، برخی پسندیده و برخی نیز غیرقابل اجتناب. گریه و اشک را بیست نوع برشمردهاند؛ گریه نیاز، گریه ناز، گریه درد، گریه شکست، گریه ترس، گریه مظلوم، گریه دروغین، گریه تمساح، گریه شادی، گریه مهر، گریه عشق، گریه یاد، گریه فراق، گریه شفقت، گریه پشیمانی، گریه حسرت، گریه خشیت، گریه غم.
مقصود ما از انواع گریه، انگیزههای گریه است؛ انگیزههایی که گریه انسانها را در پی دارد. صاحب فرهنگ آنندراج انواع گریه را چنین برشمرده است؛ گریه آبدار، گریه آتش عنان، گریه آهسته، گریه ارغوانی، گریه بیاختیار، گریه بیرنگ، گریه پادر رکاب، گریه پهنادار، گریه تلخ، گریه جگر پرداز، گریه خونی، گریه دانهدار، گریه در گلو، گریه دروغ، گریه دشت گرد، گریه رنگین، گریه زار زار، گریه سرشار، گریه شاداب، گریه شبانه، گریه شمرده، گریه شور، گریه صحرایی، گریه طفلانه، گریه طوفان خروش، گریه طوفان نژاد، گریه غلطان، گریه گرم، گریه گسسته، گریه مهار، گریه مرجانی، گریه مستانه، گریه نمکین.
گریه نیاز
گریه و اشک، نیاز گریه کودکانه است. کودکان برای رفع نیاز خود گریه میکنند. تنها راهی که یک کودک شیرخوار میتواند برای ابراز خواست، خشم، ترس و دردش از آن استفاده کند، گریه است. شاید اولین صدایی که یک انسان از خود تولید میکند، گریه باشد. البته گاهی گریه طفل بیش از حد و اندازه است که ممکن است ناشی از بیماری یا مشکلات روحی و کج خلقی او باشد؛ که گاه خواب را بر والدینش حرام میکند.
شوریده شیرازی میگوید:
از گریه او شب همه شب، دوش نخفتم/ پیدا است که شوریده شوریدهتری زاده
گریه نیاز تنها به کودکان اختصاص ندارد و همه نیازمندان را نیز دربرمیگیرد. اشکهای نیاز از گونههای هر انسانی جاری شده است. پس ای انسان به یاد داشته باش که از روی نیاز بسیار گریه کردهای و همیشه نیازمند هستی و خواهی بود. نیازهای کودکان نیازهای مادی است؛ اما در کنار نیازهای کودکانه نیازهای روحی و روانی هـم وجود دارد که برای بیان آن از اشک استفاده میشود. بسیار اتفاق افتاده است که انسان گرفتار و نیازمند برای بیان نیاز خود گریه کرده است و این گریهها هم بسیار کارساز است. یک قطره اشک انسان دلشکسته، دلهای سنگی را خُرد و بهاری میکند. انسان وقتی گرفتار میشود، میگرید و این گریه بغضآلود حتی دشمن انسان را هم به رحم میآورد.
گریه انسان نیازمند، گریه مستمندانه است. در هر جایی که انسان گرفتار شود، میتواند بگرید و خداست که این حس درونی و درک عقلی را به کودک عطا کرده است و کودک پس از بزرگ شدن، نیز این حس درونی را در هر کجا که نیاز باشد به یاد آورده و به کار میگیرد. انسان گناهکار در برابر خداوند بیش از هر جای دیگری نیازمند گریه است. پس شایسته است که بگرید و نیازش را با اشکش بیاراید. به هر حال، انسان خالی از نیاز نیست و گاه گریه تنها راه برآوردن نیاز است.
آذری بیگدلی شعر زیبایی در این باره دارد:
پیرم و عادت طفلان دارم/ به من این شوخی طبع ارزانی
گاه از خنده کنم گلریزی/ گاه از گریه گلاب افشانی
خنده، نه از بیخردی است/ ور کنم گریه، نه از نادانی است
اولم خنده ز بیردی بود/ آخرم گریه از بیدرمانی
گریه برای فرد نیازمند عیب نیست، عیب این است کـه پیش نااهلان گریه کند. شاید به همین دلیل است که در منابع دینی و عرفانی، گریه در پیشگاه گر حضرت حق، نه تنها نکوهیده نیست، بلکه مورد ستایش قرار گرفته است. یکی از مصداقهای روشن گریه نیاز، گریه انسانهای حاجتمند است که با چشمانی اشکآلود دست دعا به درگاه خدای بینیاز برمیدارند. مولوی در شعری گریه نیاز کودکانه و گریه نیاز مستمندانه را زیبا گفته؛
تا نگرید ابر کی خندد چمن/ تا نگرید، طفل، کی چوشد لبن
طفل یک روزه همیداند طریق/ که بگریم تا رسد دایه شفیق
تو نمیدانی که دایه دایگان/ کم دهد بیگریه شیر او رایگان
گفت: فلیبکوا کثیرا گوش دار/ تا بریزد شیر فضل کردگار
گریه ناز
آنگاه که کودک رشد کرد و راههای ارتباط دیگری را نیز فرا گرفت، سلاح اشک را برای خود نگه میدارد تا فزونخواهی کند؛ زیرا اشک کودک، کبریت دل مادر است. یک قطره، اشک دل را شعلهور میکند. اینجا است که گریه «نیاز» به گریه ناز تبدیل میشود و این گریه هم تلخ است و هم شیرین. برای گروهی ناز کردن کودک، نوازش کردن و برای برخی، ناز کردن به رنج انداختن است، اما به هر حال گریه ناز، سلاح قدرتمندی است. بیشتر انسانها، نازهای کودکانه را میخرند و برآورده میسازند؛ نازها به طور معمول خریدار دارند و نازگر قبل از ناز حس میکند که ناز کارآمد است و ناز میکند و اگر چنین حسی نباشد، ناز نمیکند؛ نه کودک خردسال و نه کودکان کهن سال.
گریه نیاز، فراگیرترین گریههاست و به همین دلیل نمیتوان آن را نکوهش کرد؛ بلکه یک ضرورت است، ولی گریههای ناز، محدودتر و بیشتر در جمع پیوندهای عاطفیتر دیده میشود.
چه بسیار کودکانی که گریه نیازشان به گریه ناز نرسیده و به گریه ترس منتهی میگردد؛ هر چند اندکی از کودکان، شاید هرگز گریه ترس را تجربه نکنند؛ همچنان که برخی از کودکان هرگز گریه ناز را تجربه نمیکنند. گریه ناز را نمیتوان تحسین کرد و شاید بتوان گفت گریههای ناز به دلیل ماهیت خودخواهی و فزونطلبی نکوهش میشود. از سویی گریه ناز پیامدهای منفی اخلاقی دارد؛ زیرا باعث افزایش توقع بیجا و طمع گریهکننده میگردد؛ توقع بیجا و طمع، ریشه اصلی بسیاری از رذایل اخلاقی و گرفتاریهای فردی و اجتماعی بشر است. در واقع نازگران از سرمایه گرانمایه گریه سوء استفاده میکنند و گاه در قمارخانه ناز همه یکجا میبازند. در مجموع، اشک ناز بهره چندانی از تحسین ندارد، اما ابزاری سودمند برای نازگران است.
بسیارند کسانی که چشمشان را مشکی از ناز ساختهاند و براساس ضربالمثل معروف «اشکش در مشک اوست» با مشک چشم خود کاسبی میکنند.
انتهای پیام