حضرت آیتالله خامنهای رهبر انقلاب اسلامی در پیام یکصدمین سالگشت بازتأسیس حوزه علمیه قم»، ضمن تبیین عناصر و کارکِردهای گوناگون حوزه به بیان الزامات تحقق یک «حوزه پیشرو و سرآمد» که نوآور، بالنده، بهروز، پاسخگوی مسائل نوپدید، مهذّب، دارای روحیه پیشرفت و مجاهدت و هویت انقلابی و همچنین مستعد برای طراحی نظامات اداره جامعه است، پرداختند و تأکید کردند: مهمترین وظیفه حوزه «بلاغ مبین» است که از برترین مصادیق آن ترسیم خطوط اصلی و فرعی تمدن نوین اسلامی و تبیین و ترویج و فرهنگسازی آن در جامعه است.
در ادامه، گفتوگوی خبرنگار ایکنا با شریف لکزایی؛ عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی را در خصوص تحقق این پیام میخوانیم:
ایکنا ـ خطر و هشدار کمتوجهی و مبدلشدن سرنوشت بیانیه مقام معظم رهبری برای همایش صدمین سال بازتاسیس حوزه علمیه به سرنوشت منشور روحانیت از سوی برخی صاحبنظران مطرح است برای جلوگیری از این موضوع چه باید کرد؟
به نظرم این مطلب چندین راهحل دارد؛ اول اینکه کار به دست افرادی سپرده شود که نگاه تحولی دارند، کسانی که فاقد این نگاه هستند وضعیت این پیام هم به سرنوشت دیگر پیامها خواهد انجامید. بنابراین این کار نیازمند یک تحول بنیادین به ویژه در ساختار و به کارگیری نیروهای انسانی کارآمد است.
مطلب دوم اینکه باید مفاد قابل اجرای خواستهها و مطالبات مطرح شده در این پیام در برنامههای جاری حوزههای علمیه قرار گیرد و به سمت تحقق آن حرکت کرد و منتظر یک طرح جامع نماند بهگونهای که همه معطل آن طرح باشند و هیچ کاری انجام نشود.
مطلب سوم اینکه شعار داده نشود و در بازههای زمانی مختلف گزارش اقدامات انجام گرفته ارائه شود. در بسیاری از مواقع متأسفانه کاری صورت نمیگیرد ولی تبلیغاتی که صورت میگیرد خیلی ملموس است و در بسیاری از مواقع نیز به همان شعارها تکیه میشود.
مطلب چهارم این که از ظرفیت سازمانها و نهادهای پیرامونی و حاشیه حوزه علمیه بهره گرفته شود. به نظرم تجمیع نیروها و نهادها و تقسیم کار میان آنها در حوزه کاری خودشان کمککننده است.
ایکنا ـ مهمترین وجوه بیانیه از منظر شما به خصوص به عنوان خلاءهای حوزه در دوره معاصر چیست؟
این بیانیه همان طور که بنده در نشستهای دیگری مطرح کردم مفاد گستردهای دارد. من فقط یک بخش از آن را که مرتبط با فلسفه سیاسی و اندیشه سیاسی است مورد تأکید قرار میدهم. در این بیانیه، فارغ از مباحث مختلفی که در باب فلسفه سیاسی و اندیشه سیاسی مطرح شده، به صراحت دو بار بحث امتداد اجتماعی و سیاسی
فلسفه اسلامی مطرح شده است.
این مطلب در میان مطالب گستردهای که در این پیام مطرح شده از نظر بنده واجد اهمیت مضاعفی است. ایشان در گذشته هم البته این بحث را مطرح کردهاند اما از سوی اصحاب فلسفه اسلامی نسبت به آن کمتوجهی شده است. آنچه در جریان دانش فلسفه اسلامی در حوزه میگذرد، متأسفانه با جریان زندگی و مسائل جامعه ارتباط برقرار نمیکند. این یک خلاء بسیار اساسی و مهم است که باید مورد توجه قرار گیرد و ترمیم شود.
ایکنا ـ تاکنون شاهد واکنشهای مختلف نسبت به این بیانیه بودیم، برخی سکوت کردند گویی بیانیهای در کار نیست برخی بلافاصله اعلام حمایت و همراهی نمودند و گروهی نیز نگاهی عمیقتر دارند و درصدد برنامهریزی برای تحقق آن هستند، تحلیل شما از این مواجههها چیست؟
آنها که سکوت کردند و آنها که خیلی زود اعلام حمایت کردند به نظرم دو روی یک سکه اند. باید با سنجش همه جوانب و به کارگیری همه ظرفیتها به سمت برنامهریزی برای تحقق بخشی به بخش های مختلف این پیام اقدام شود. از این جهت عرض کردم که نباید منتظر تهیه و ابلاغ برنامههای خیلی عمیق هم شویم بلکه هر مقدار که قابل تحقق است باید آغاز شود. این نکته به تحقق مطالبات و خواستههای مطرح شده کمک میکند.
ایکنا - در این بیانیه وظایفی برای حوزه علمیه تعریف شده است، گرچه حق است ولی تحقق آن کاملا مرتبط با وضعیت سیاسی و اجتماعی و خارج از توان حوزه است؛ مثلا داشتن تبلیغ موفق،گرچه بخش عمده آن مربوط به مبلغان است ولی کاهش سرمایه اجتماعی در کم شدن اثر تبلیغ نقش دارد و خارج از وظایف مبلغان، نگاه شما به این نوع مقولات در بیانیه چیست؟
در این موضوع با شما هم نظر هستم. این بخش کاملاً وابسته به اتفاقاتی است که در جامعه رخ میدهد و البته همه این اتفاقات نیز به پای دین و روحانیت و حوزههای علمیه نوشته میشود و طلاب نیز در اوضاع بحرانی معیشتی و اقتصادی ضرر می کنند و باید پاسخگوی چنین اوضاعی باشند. البته از انصاف نگذریم بخشی از دلایل کاهش سرمایه نیز به دلیل فاصله افتادن میان مردم و حوزهها است. مردم توقع و انتظار دارند که حوزههای علمیه و روحانیون و مراجع عظام در همه مشکلات در کنار آنها و پشتیبانشان باشند. این همراهی در گذشته و قبل از پیروزی انقلاب اسلامی جواب داده و در حال حاضر نیز میتواند اثرگذار باشد. بنابراین بخشی از کاهش سرمایه اجتماعی با موضعگیری صحیح، همراهی با مردم و پشتیبانی از آنها قابل حل است.
ایکنا - مهمترین بعد مرتبط با فلسفه سیاست در بیانیه چیست؟
همانطور که قبلا اشاره کردم مهمترین خواسته رهبر انقلاب در حوزه فلسفه اسلامی، بحث امتداد اجتماعی و سیاسیِ فلسفه اسلامی است که حوزههای علمیه از کنار آن عبور کردهاند. این در حالی است که در مراکز علمی غرب، دانشکدههای فلسفه در حوزه بسط و امتدادبخشی به آن سرآمد بوده و هستند. از این رو لازم است این مسئله در مراکز علمی ما که فلسفه تدریس میکنند پررنگ شود و دانش پژوهان را درگیر کند. در کنارش البته برخی مباحث و مفاهیم مطرح شده از سوی ایشان نیز قابل اشاره است که بنده در سخنانم در گروه فلسفه سیاسی مجمع عالی حکمت اسلامی مطرح کردم.
رهبر انقلاب هشدار میدهند که اگر فلسفه اسلامی نتواند امتداد اجتماعی پیدا کند، دو خطر پیش میآید: یکی این که غربزدگیِ فکری پیش میآید و نخبگان جامعه به سمت مکاتب غربی گرایش پیدا میکنند. خطر دوم پیدایش حاکمیت عرفیگرایی است که در آن سیاستگذاریها از مبانی دینی فاصله میگیرند، مانند آنچه در ترکیه دوره آتاتورک یا ایران در دوره پهلوی رخ داد.
به نظر میرسد رهبر انقلاب در این پیام بهصورت غیرمستقیم به این نکته اشاره میکنند که فلسفه اسلامی باید بتواند در میدان نبرد تمدنی با مکاتب لیبرالیسم و مارکسیسم حاضر شود. این به معنای آن است که حوزه علمیه از یک سوی به نقد فلسفههای سکولار و از سوی دیگر به ارائه نظامهای بدیل بپردازد. در واقع اینجا است که نیاز به فلسفه سیاسیِ اسلامی به عنوان بدیل فلسفههای سیاسی غربی مطرح میشود.
همچنین رهبر انقلاب بر این نکته نیز تأکید دارند که فلسفه و حکمت اسلامی نباید در سطح مباحث انتزاعی متوقف شود، بلکه باید به سطح مباحث انضمامی هم کشیده شود و از این طریق پاسخگوی نیازهای واقعی جامعه باشد. این نگاه، ادامه سنت فلاسفهای مانند ملاصدرا و شیخالرئیس ابنسینا است که فلسفه را نه فقط برای فهم وجود، بلکه برای تدبیر جامعه میدانستند. در جهان معاصر فلسفه اسلامی باید بتواند به مسائلی مانند دولت، عدالت، آزادی، حقوق بشر، محیط زیست و... پاسخ دهد.
انتهای پیام