
به گزارش ایکنا، المیادین در یادداشتی به قلم احمد عبدالرحمن، تحلیلگر سیاسی عرب نوشت:
از زمان تأسیس جنبش
صهیونیسم در اواخر قرن نوزدهم میلادی، رهبری خیالپردازتر از بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر فعلی اسرائیل وجود نداشته است؛ کسی که به شکستن رکورد طولانیترین دوره نخست وزیری در این دولت یهودی به خود میبالد!
بیشتر بخوانید
با وجود اینکه مؤسسان و رهبران تاریخی این جنبش مانند ژابوتنسکی، هرتزل، بن گوریون، گلدا مائیر، رابین، پرز و دیگران افکاری متعصبانه و افراطی در قبال ساکنان منطقه و دولتهای آنها داشتند و شعارهایی غیرواقعی سرمیدادند و به اصول حقوق بشر و حسن همجواری احترام نمیگذاشتند اما آنها به پای بنیامین نتانیاهو، این جنایتکار جنگی نمیرسند! او در وهله اول به منافع خود میاندیشد و سعی در رسیدن به آنها به هر وسیله ممکن دارد و همین امر موجب متهم شدن او در دستگاه قضایی اسرائیل به اتهامهای متعدد فساد شده است.
نتانیاهو از نظر خیالپردازی منطقهای چندین مرحله از گذشتگان خود پیشی گرفته است و همانطور که اظهارات و اقداماتش نشان میدهد، اکنون معتقد است که میتواند به چیزی دست یابد که تمام رهبران قبلی این رژیم در دستیابی به آن ناتوان بودهاند. همان کسانی که گرچه تلاش کردند شعار «از نیل تا فرات» را به واقعیت تبدیل کنند، و جنگهای متعددی علیه برخی کشورهای عربی اطراف فلسطین اشغالی به راه انداختند اما این کار را در چارچوب طرحی برای دفاع از دولت نوپای خود انجام دادند.
با این حال آنچه نتانیاهو با حمایت یک ائتلاف راست افراطی انجام میدهد، تلاشی برای گسترش طول و عرض جغرافیایی بسیار وسیعتر از محیط اطراف خود است و سعی دارد هژمونی دولت سرکش خود را در سراسر منطقه گسترش دهد.
در واقع میتوان اذعان کرد که اسرائیل، به ویژه در زمان نتانیاهو، به سطحی رسیده است که در هیچ یک از دورانهای گذشته به آن نرسیده بود. چنانکه یسرائیل کاتز، وزیر جنگ فعلی این رژیم میگوید اسرائیل در تلاش برای «تنبیه» دشمنان دور و نزدیک خود، بسیار پیش رفته است. وی حتی بدون ترس یا تردید اعلام میکند که اسرائیل در حال تغییر چهره منطقه بر اساس منافع خود و طبیعتاً منافع کل محور شرارت در جهان است که با تمام قدرت در کنار این رژیم ایستادهاند و شعارهای پوشالی خود در مورد حاکمیت کشورها و حق مردم برای زندگی آزاد و شرافتمندانه را نادیده میگیرند.
رژیم صهیونیستی برای دستیابی به این هدف بلندمدت استراتژیک، در جبهههای مختلف با حمایت محور شرارت یعنی آمریکا، دست به حملات تهاجمی زده و حملات نظامی گستردهای را علیه مناطق مختلف انجام داده است، از
جنگ غزه و محاصره کرانه باختری اشغالی تا تجاوز به لبنان، یمن، عراق و در نهایت جنگ 12 روزه علیه جمهوری اسلامی ایران.
در تمام این حملات وحشیانه و متجاوزانه، اسرائیل هرآنچه در توان داشت را برای تغییر بسیاری از حقایق و از بین بردن بسیاری از خط قرمزها انجام داد و با نادیده گرفتن سیل انتقادات اکثر کشورهای جهان و نادیده گرفتن قوانین بینالمللی در خصوص حمایت از غیرنظامیان در زمان جنگ، با ابزارهای قتل و کشتار، مرتکب جنایت نسلکشی شد.
در بحبوحه این رخدادها که بسیاری را در منطقه و سراسر جهان، شگفتزده کرد، به ویژه کسانی را که از احتمال دستیابی به صلح با این دولت نامشروع امیدوار بودند، رهبران رژیم صهیونیستی معتقد بودند که تلاشهایشان به نتیجه رسیده است. این موضوع در سخنرانیهای متعدد نتانیاهو، کاتز، بن گویر و دیگران مشخص بود زیرا آنها به این مسئله مباهات میکردند که در تغییر چهره خاورمیانه موفق شدهاند و جنگ آنها در هفت جبهه به ثمر نشسته است!
اما در حقیقت همه این اظهارات چیزی جز پروپاگاندای سیاه و سخنانی غیرواقع نیست. زیرا با وجود برخی دستاوردهای تاکتیکی در برخی عرصهها، این اظهارات از عیوب و حفرههای بزرگی در بدنه این دولت جعلی پرده برداشت که آن را وادار به متوسل شدن به قدرتهای شر در جهان کرد.
در بسیاری از موارد، این رژیم به سرعت تمام توان نظامی خود را برای نجات از ضربات نیروهای مقاومت بسیج کرد، به ویژه در جریان
حمله اخیر به ایران که اسرائیل در این جنگ در ضعیفترین حالت خود ظاهر شد و متحمل خسارات سنگینی شد که بخش عمدهای از آن، هنوز تحت سانسور نظامی اسرائیل پنهان مانده است.
اسرائیل در جنگ با ایران بسان خرسی بود که در لانهاش حمله کرده است، زیرا خیلی دیر متوجه شد که تمام توان دفاعیاش که دهههاست به آن میبالد، دیگر قادر به تحمل خشم ایران نیست؛ خشمی که همچون طوفانی ویرانگر بر پایگاههای نظامی، مؤسسات تحقیقاتی و مراکز اقتصادی این رژیم فرود آمد و خسارات جانی و مالی شدیدی را به بار آورد که در جنگهای گذشته سابقه نداشت.
در این جنگ، اسرائیل از بزرگترین متحد خود یعنی آمریکا و از کل محور شرارت در منطقه و جهان درخواست حمایت مستقیم کرد و همین امر دروغ بودن ادعاهای این رژیم مبنی بر اینکه یک دولت قوی و قدرتمند است را آشکار کرد.
در یمن نیز واقعیتها هر روز اثبات میکنند که راهکارهای دولت عبری برای منصرف کردن آزادگان یمنی از حمایت از مردم غزه شکست خورده است و تجاوزات این رژیم به بنادر، فرودگاهها و شرکتهای برق یمن در تحقق آنها به اهداف خود به نتیجه نرسیده است. این چیزی است که نمیتوان آن را انکار یا رد کرد زیرا حملات یمنیها علیه موقعیتهای استراتژیک رژیم صهیونیستی هرچند روز یکبار تکرار میشود و این نشان میدهد که تمام تلاشهای اسرائیل، و پیش از آن، تلاشهای آمریکا و انگلیس به هدر رفته است و آنها حتی به صورت جزئی هم به هدف خود نرسیدهاند.
در لبنان هم، در نتایج انتخابات چند هفته پیش شهرداری کاملا مشهود بود که تمام تلاشهای اسرائیل برای فشار بر حزبالله با شکست مواجه شد. همچنین با وجود تکرار تجاوزات اسرائیل به لبنان برای دستیابی به توافق آتشبس در جبهه شمالی فلسطین اشغالی و ترور فرماندهان مقاومت در لبنان، این رژیم تا کنون نتوانسته است اکثر ساکنان شهرکهای شمالی را به بازگشت به شهرکهای متروکه خود که اکنون به ویرانه تبدیل شدهاند متقاعد کند.
در غزه و کرانه باختری که در معرض جنگی بیسابقه قرار گرفتهاند و منجر به خسارات جانی و مالی بسیاری شده است، طبق آمارها، تعداد شهدا و مجروحان از مرز 60 هزار شهید و 120 هزار زخمی گذشته و ویرانی غیرقابل تصوری در آنجا رخ داده است اما با این حال تمام اهداف مطرح شده توسط دولت عبری اسرائیل شکست خورده و تنها بخش کوچکی از آن محقق شده است. در واقع با وجود اینکه ارتش رژیم صهیونیستی از تمام توان نظامی مدرن خود استفاده میکند اما هنوز قادر به سلطه بر این سرزمین نیست.
در غزه، مقاومت فلسطین همچنان به دستاوردهای چشمگیری دست مییابد و با وجود ضربات سختی که متحمل شده و خساراتی که نمیتوان آن را نادیده گرفت، همچنان به موفقیتهایی دست مییابد که برخی آن را به ویژه پس از دوران طولانی تجاوز و محاصره، غیرممکن میدانستند.
در کرانه باختری نیز با وجود تجاوز گسترده رژیم صهیونیستی به اردوگاههای پناهندگان فلسطینی همچون جنین، طولکرم و نابلس، اما مقاومت همچنان در زمانها و مکانهای غیرمنتظره به حملات خود ادامه میدهد و موفق میشود ضربات سختی به نیروهای اشغالگر و شهرک نشینان صهیونیست وارد کند. این عملیاتها نشانه مهمی از این است که با وجود محاصره امنیتی و نظامی اشغالگران، آتش مقاومت همچنان در کرانه باختری اشغالی شعلهور است.
همه موارد فوق و بسیاری موارد دیگر که مجال ذکر آنها نیست، بدون شک نشان میدهد که ادعاهای رژیم اسرائیل درباره موفقیت در دستیابی به تعدادی از اهداف استراتژیک در منطقه پوچ و بیاساس است. چنانکه طبق گفته بسیاری از کارشناسان و تحلیلگران صهیونیست، هدف از آنها سرپوش گذاشتن بر تمام شکستهایی است که دولت اسرائیل طی ماههای گذشته متحمل شده است.
ترجمه از فرشته صدیقی
انتهای پیام