در کشوری که هر ساله کنکور به عنوان یک رخداد سرنوشتساز، هزاران جوان و خانواده را درگیر خود میسازد، داستان موفقیتها، اغلب آینهای از تلاشهای خستگیناپذیر، برنامهریزیها و گاهی، حمایتهای خانوادگی کمنظیر است. اما در میان این روایتهای موفقیت، برخی قصهها، درخششی متفاوت و معنایی ژرفتر دارند. داستان زهرا و فاطمه ناطقی، دو خواهر دوقلوی اهل اسلامشهر، از این دست است.
آنان در کنکور سراسری سال ۱۴۰4، رتبههای پنجم و ششم گروه آزمایشی علوم انسانی را دریافت کردند. اما آنچه این موفقیت را متمایز میسازد، هویت دیگر این دو جوان است: آنان حافظ قرآن کریم هستند.
این ترکیب علوم انسانی و کلام وحی، پرسشهایی را در ذهن متبادر میسازد که آیا میان انس با مفاهیم آسمانی و موفقیت در عرصههای علمی، پیوندی وجود دارد؟ چگونه میتوان در اوج فشار کنکور، آرامش قلبی را از طریق تمسک به قرآن جستجو کرد؟ نقش خانواده، در شکلگیری این مسیر دوگانه چه اندازه است؟
مصاحبه با این دو خواهر، تنها بازگویی یک موفقیت تحصیلی نیست؛ بلکه پنجرهای است به سوی نگرشی که موفقیت را در ابعادی دیگر تعریف میکند. در گفتوگوی پیش روی خبرنگار ایکنا با زهرا و فاطمه ناطقی، آنان از تجربیات خود، از نقش قرآن در تقویت حافظه و ایجاد آرامش، تا تأثیر حمایتهای عاطفی و معنوی خانواده و همچنین دغدغههایشان درباره ترویج معناگرایی در فعالیتهای قرآنی سخن میگویند که متن آن را در ادامه میخوانیم؛

زهرا ناطقی: ۱۵ جزء از قرآن کریم را حفظ هستیم. آشنایی ما با قرآن از محیط خانه و به یاری مادرمان آغاز شد. از سنین پیشدبستانی، حدود ششسالگی، با حفظ سورههای کوتاه آغاز شد و پس از اتمام جزء سیام از جزء اول قرآن تا پایان جزء پانزدهم پیش رفتیم.
زهرا: در مؤسسات قرآنی مختلفی دورههایی را گذراندهایم. در کلاسهای متنوعی برای بهبود صوت و لحن، یادگیری قرائت صحیح و البته خودِ حفظ شرکت کردهایم. اما پایگاه اصلی و محوری آموزش ما، دارالقرآن محل زندگی خودمان در اسلامشهر بوده است.
اینکه صرفاً به قرآن به عنوان یک متن عربی نگاه شود، چه برای فعالان این عرصه و چه برای عموم مردم، اولین مانع برای ارتباط عمیق است. نیاز به فرهنگسازی گستردهای احساس میشود که نشان دهد قرآن جدای از معنا و مفهومش نیست
زهرا: کار حفظ نهجالبلاغه را با خواندن حکمتهای آن آغاز کردیم؛ چون هم حجم کمتر و هم بیان روانتری دارند. این روند را از سالهای دهم، یازدهم و دوازدهم به صورت مستمر ادامه دادیم و با تکرار و تأمل، برخی از این حکمتها به طور طبیعی در حافظه ما ماندگار شد. پدر ما در منطقه اسلامشهر، از مروجان فعال نهجالبلاغهخوانی هستند و در مساجد مختلف، حلقههای مطالعه این کتاب شریف را تشکیل میدهند. ایشان مشوق اصلی ما در این راه بودند و فضای معنوی حاکم بر خانه به خاطر علاقه پدر، باعث شد ما هم بدون نیاز به حضور در کلاسی خاص، خودمان به سمت مطالعه و انس با نهجالبلاغه جذب شویم.
فاطمه ناطقی: دقیقاً. به دلیل فعالیتهای ترویجی که پدرمان در زمینه نهجالبلاغه داشتند، ما نیز ترغیب شدیم تا بیشتر با این کتاب آشنا شویم. در ابتدا حتی قصد حفظ کردن هم نداشتیم، اما به دلیل روانی و عمق معانی حکمتها، وقتی متن و ترجمه آن را میخواندیم، به طور طبیعی در ذهن ثبت میشد.

فاطمه: یکی از ملموسترین آثار حفظ قرآن، تقویت توانایی حافظه است. اگر بخواهیم کوچکترین و ملموسترین اثر آن را در موفقیت اخیرمان بیان کنیم، همین تقویت حافظه بود که به ویژه در دوران کنکور و برای دروس رشته انسانی که حجم بالایی از محفوظات دارند، به کمک ما آمد؛ به گونهای که گاهی میتوانستیم تصویر صفحه کتاب را در ذهن مجسم کنیم. اما این تنها یک اثر سطحی است. برکات اصلی قرآن بسیار فراتر از این است. به باور ما، بسیاری از اوقات که احساس خستگی میکردیم، اما میتوانستیم با انگیزه به مسیر ادامه دهیم، ریشه در همین انس و برکت قرآن داشت.
زهرا: از جنبه تحصیلی اگر بخواهم توضیح دهم، در طول دوازده سال تحصیل، ما همواره مشاهده کردیم که دانشآموزانی که با قرآن مأنوس هستند، اغلب در زمره دانشآموزان باهوش و با تمرکز بالا قرار میگیرند. قرآن ذهن را منظم میکند و این برای فضای تحصیلی یک مزیت است.
زهرا: ما حتی در اوج دوران کنکور نیز ارتباط خود با قرآن را قطع نکردیم. به ویژه در همان دوازده روز پایانی منتهی به کنکور که فشار روانی بیشتر میشد، برای آرامش قلبی، بیشتر به سمت قرآن میرفتیم یا برای مرور و تثبیت محفوظات قبلی، قسمتی را دوره میکردیم. اما طبیعی است که در آن مقطع، آغاز حفظ جدید در برنامه ما نبود و تمرکز اصلی روی مطالب درسی بود.
فاطمه: برای من هم دقیقاً همینطور بود. ما تا قبل از سال کنکور، به صورت هفتگی حفظ جدید داشتیم. این روند تا پایان سال یازدهم ادامه داشت. از سال دوازدهم که بار درسی سنگینتر شد، حفظ جدید را متوقف کردیم و صرفاً به تثبیت محفوظات گذشته و گاهی خواندن قرآن با ترجمه و تدبر در معانی اکتفا کردیم.
فاطمه: مدرسه ما قبل از آغاز جنگ، اردوی مطالعاتی برگزار کرده بود و ما تا ساعات شب در مدرسه درس میخواندیم. با آغاز جنگ، اردو متوقف شد، اما کلاسهای درسی و جلسات رفع اشکال و مشاوره به صورت مجازی و با جدیت تمام ادامه پیدا کرد. فضای درسی و پیگیریها بهگونهای بود که گویی وقفهای رخ نداده است. جالب اینجاست که پس از پایان جنگ، وقتی به مدرسه بازگشتیم، همه دانشآموزان گزارشهای دقیقی از مطالعه آن روزها ارائه دادند. حتی برخی دوستان میگفتند به دلیل تمرکز بر درس در آن شرایط، از آرامش بیشتری نسبت به سایر اعضای خانواده برخوردار بودند و سعی میکردند به دیگران هم آرامش دهند.
زهرا: در مسیر قرآن، نقطه آغاز، خانواده و محبت مادر بود. در فضای تحصیل هم پس از لطف خداوند، اصلیترین عامل موفقیت ما، حمایتهای بیدریغ خانواده بود. برای نمونه، مادرمان در سفرهای زیارتی، همواره برای موفقیت ما دعا میکرد؛ یا در دوران نزدیک به امتحانات، به کربلا میرفتند و زیر قبه حرم امام حسین(ع) برایمان دعا میخواندند. در همین سفرها، خواهر کوچکترمان در خانه کنار ما میماند تا تنها نباشیم و خواهر بزرگترمان نیز که خود از دانشآموزان ممتاز بوده، در حل مشکلات درسی و روحیهدهی به ما نقش بسیار مؤثری داشت.
فاطمه: در عرصه قرآنی، نقش محوری با مادرمان بود. حوصله، پیگیری و عشق ایشان بود که ما را در این راه ثابت قدم کرد. در زمینه تحصیل نیز، علاوه بر زحمات پدر و مادر، خواهر بزرگمان کلید ورود ما به فضای جدی درس بود. ایشان مانند یک معلم دلسوز و یک دوست خوب، راهنمای ما بودند و پاسخگوی سؤالاتمان. از سوی دیگر، همراهی همیشگی من و زهرا با یکدیگر، شوق ادامه دادن را زیاد میکرد. رقابت سالم و سازنده میان ما، هرگز اجازه خستگی و بیانگیزگی به ما نمیداد.
زهرا و فاطمه: رشته حقوق دانشگاه تهران.

فاطمه و زهرا: بله، قطعاً. اگر توفیق الهی همراهمان باشد، قصد داریم همچنان این راه را ادامه دهیم و حتماً به دنبال تکمیل حفظ کل قرآن باشیم.
یکی از ملموسترین آثار حفظ قرآن، تقویت توانایی حافظه است. اگر بخواهیم کوچکترین و ملموسترین اثر آن را در موفقیت اخیرمان بیان کنیم، همین تقویت حافظه بود که به ویژه در دوران کنکور و برای دروس رشته انسانی که حجم بالایی از محفوظات دارند، به کمک ما آمد؛ به گونهای که گاهی میتوانستیم تصویر صفحه کتاب را در ذهن مجسم کنیم. اما این تنها یک اثر سطحی است
زهرا: ما ارتباط چندانی با فضای مجازی نداریم. در سال کنکور اساساً استفاده از تلفن همراه و این فضا را کنار گذاشته بودیم. شخصاً علاقه خاصی به پیگیری مداوم فضای مجازی ندارم و حتی اکنون نیز روحیهای برای حضور فعال در آن نمیبینم.
فاطمه: ما هر دو در سال کنکور، گوشیهایمان را کنار گذاشتیم چون فضای مطالعاتی جدی، چنین اقتضایی داشت. وابستگی ما به آن فضا بسیار کم است. البته میدانیم که در دنیای امروز برای برخی امور ضروری، ناگزیر از داشتن حداقل حضور هستیم.

فاطمه: گاهی به نظر میرسد در برخی فضاهای قرآنی، تمرکز بیش از حد بر روی ظاهر قضیه، مثل صوت و لحن زیبا وجود دارد و از تدبر در معنی و سپس عمل به آن غفلت میشود. اگر توجه به این سیر خواندن، فهمیدن و عمل کردن بیشتر شود، تأثیر اجتماعی قرآن به مراتب افزایش خواهد یافت.
زهرا: اینکه صرفاً به قرآن به عنوان یک متن عربی نگاه شود، چه برای فعالان این عرصه و چه برای عموم مردم، اولین مانع برای ارتباط عمیق است. نیاز به فرهنگسازی گستردهای احساس میشود که نشان دهد قرآن جدای از معنا و مفهومش نیست. حتی تهیه و انتشار ترجمههای بسیار روان و جذاب مخصوص کودکان و نوجوانان میتواند اشتیاق آنان را برانگیزد. همچنین، گسترش کلاسهای تدبر در قرآن به جای تمرکز صرف بر حفظ، میتواند کمک بزرگی باشد.
گفتوگو از نگین طهرانیان
انتهای پیام