کد خبر: 4322182
تاریخ انتشار : ۲۲ آذر ۱۴۰۴ - ۰۹:۳۴
حسن بهشتی‌پور:

نگاه سند امنیت ملی آمریکا به ایران بیشتر جنبه تبلیغاتی دارد تا واقعی

کارشناس مسائل بین‌الملل درباره نگاه سند امنیت ملی جدید آمریکا به ایران گفت: در سند جدید ادعا شده که ایران دیگر تهدید جدی نیست و آمریکا توان آن را نابود کرده و به نوعی سیاست تبلیغاتی را مطرح کرده است. در حالی که همین سند به اهمیت آبراه خلیج فارس و تنگه هرمز اشاره می‌کند؛ اگر ایران تهدید نیست، پس این همه تأکید بر امنیت آبراه چه معنایی دارد؟ این نشان می‌دهد که ایران قدرت ناامن کردن آبراه خلیج فارس و تنگه هرمز را دارد و این دقیقا در تعارض با نکات مطرح شده درباره ایران در این سند است. 

حسن بهشتی‌پور، پژوهشگر و تحلیلگر مسائل بین‌المللی

دولت دوم دونالد ترامپ اخیراً سند «استراتژی امنیت ملی جدید آمریکا» را با شعار «اول آمریکا» منتشر کرده؛ سندی که بازتعریف نقش واشنگتن در نظام بین‌الملل را محور قرار داده است. این پرسش مطرح می‌شود که آیا آمریکا با تکیه بر چنین رویکردی در پی تمرکز بر مسائل داخلی و کاهش مداخله در جهان است یا این تغییر، بیش از آنکه واقعی باشد، ظاهری و تبلیغاتی است؟!

همچنین یکی از محورهای مهم این سند، نحوه مواجهه آمریکا با جمهوری اسلامی ایران است؛ این سند ایران را تهدید کاهش یافته معرفی کرده است. از سوی دیگر، تأکید بر کاهش مداخله‌گری در نقاط مختلف جهان، این برداشت را تقویت می‌کند که شاید ایالات متحده به افول جایگاه خود اذعان کرده باشد. در همین چارچوب، این پرسش نیز اهمیت می‌یابد که آیا جایگاه منطقه غرب آسیا در نگاه راهبردی آمریکا تنزل یافته است. علاوه بر این، قرار گرفتن چین و روسیه در جایگاه چالش‌های اصلی امنیت ملی آمریکا نشان می‌دهد که مهار این دو قدرت به یکی از مهم‌ترین دغدغه‌های واشنگتن تبدیل شده است؛ موضوعی که خود نشانه‌ای از ناکامی‌های پیشین آمریکا در این حوزه به شمار می‌رود.


بیشتر بخوانید:


سند جدید امنیت ملی آمریکا صرفا یک سیاست اعلانی است

ایکنا ـ تحلیل شما از سند جدید استراتژی امنیت ملی آمریکا چیست؟ آیا واشنگتن با انتشار این سند نشان داده که قصد دارد اولویت را به مسائل داخلی بدهد و مداخلات خارجی خود را کاهش دهد؟ این تغییر، واقع‌گرایانه است یا صرفاً ظاهری و تبلیغاتی است؟

این سند در اصل یک سند پایه و «سیاست اعلانی» است؛ یعنی چیزی که آمریکا مایل است به جهان اعلام کند و بگوید چه خطوط کلی و چه تهدیدها و اولویت‌هایی را برای امنیت ملی خود در نظر گرفته است اما این به آن معنا نیست که سیاست اجرایی آمریکا دقیقاً مطابق همین سند عمل می‌کند. تجربه نشان می‌دهد آنچه در عمل اجرا می‌شود، فاصله زیادی با این اسناد دارد و جنبه تبلیغاتی و نمایشی اسناد بسیار پررنگ‌تر است. اعلان سندها به این دلیل است که بیشتر بگویند خطوط کلی امنیت ملی آمریکا چیست؟ تهدیدهای آن چیست؟ و دشمن‌های خود را نام می‌برد و اولویت‌های خود را مشخص می‌کند اما اینکه دقیقا در عمل اجرا می‌شود، هیچ گاه اینگونه نبوده است. 

در دوره‌های مختلف از اوباما و ترامپِ دور اول گرفته تا بایدن، اسناد امنیت ملی را مطالعه کرده‌ام. تقریباً همیشه فاصله میان حرف(آنچه روی کاغذ نگاشته شده) و عمل زیاد بوده است. به همین دلیل می‌توان گفت که این سند بیشتر «پوسته» و ظاهر است تا واقعیت. البته این به معنی بی‌فایده بودن سند نیست؛ زیرا نگرش‌ها، آرمان‌ها و برداشت‌های آمریکا از امنیت داخلی، منطقه‌ای و جهانی را نشان می‌دهد و از این جهت برای تحلیلگران اهمیت دارد.

از سند برداشت نمی‌شود «فکر حمله به ایران را کنار گذاشته‌ایم»

ایکنا ـ در این سند، رویکرد آمریکا نسبت به ایران چگونه ترسیم شده است؟

در سند قبلی، ایران بیش از ۲۲ بار به‌عنوان یک تهدید عمده ذکر شده بود اما در سند جدید تنها سه یا چهار بار نام ایران آمده و آن هم با لحنی متفاوت. ادعا کرده‌اند که ایران دیگر تهدید جدی نیست نه از جهت تغییر سیاست ایران بلکه از نظر اینکه ما آن را نابود کردیم؛ یعنی به نوعی سیاست تبلیغاتی را مطرح کردند؛ در حالی که همین سند به اهمیت آبراه خلیج فارس، اهمیت تنگه هرمز و تضمین کشتیرانی آزاد بین‌المللی اشاره می‌کند. اگر ایران تهدید نیست، پس این همه تأکید بر امنیت آبراه چه معنایی دارد؟ این نشان می‌دهد که ایران قدرت ناامن کردن آبراه خلیج فارس و تنگه هرمز را دارد. این دقیقا در تعارض با آنچه مطرح شده است. 

ایکنا ـ آیا از سند می‌توان این‌گونه برداشت کرد که آمریکا به‌دنبال جنگ مستقیم نیست و تنها به دنبال وارد کردن ضربات مقطعی به ایران است؟

این برداشت که آمریکا قصد جنگ مستقیم با ایران را ندارد و تنها می‌خواهد ضربات مقطعی وارد کند، از خود سند قابل استنباط نیست. در سند ادعا شده که ایران دیگر یک قدرت جدی محسوب نمی‌شود اما این گزاره بیشتر جنبه تبلیغاتی دارد و از آن این نتیجه برداشت نمی‌شود که چون ایران قدرت جدی نیست دیگر فکر حمله به ایران را کنار گذاشته‌ایم. چون در همان سند، آمریکا به مناطقی اشاره می‌کند که ایران در آنها نفوذ و قدرت دارد؛ مثل تنگه هرمز، خلیج فارس و غرب آسیا و احساس ناامنی در این مناطق می‌کند. وقتی آمریکا این مناطق را جزو نقاط حساس امنیتی خود اعلام می‌کند یعنی همچنان از نقش و قدرت ایران احساس نگرانی دارد و ادعای «ضعیف شدن ایران» چیزی جز یک شعار تبلیغاتی نیست.

اینکه آمریکا به خاطر ضعیف دانستن ایران از رویارویی یا درگیری مستقیم منصرف شده باشد، از سند برداشت نمی‌شود بلکه باید عملکرد آمریکا را دید. در عمل هم رفتار آمریکا خلاف این را نشان می‌دهد؛ نمونه‌اش حمله علنی به سه مرکز تحت نظارت آژانس بین‌المللی انرژی اتمی است. این اقدام عملی آمریکا مهم‌تر از متنی است که در سند نوشته شده و نشان می‌دهد واشنگتن همچنان در صورت لزوم از اقدام نظامی مستقیم یا غیرمستقیم استفاده می‌کند. سند صرفا از نظر آشنایی با خطوط کلی آمریکا حائز اهمیت است. 

سند جدید امنیت ملی آمریکا و کاهش اهمیت خاورمیانه و غرب آسیا

ایکنا ـ تفاوت اهمیت غرب آسیا در این سند و با اسناد قبلی چیست؟

بله، در مقایسه با سند قبلی، اهمیت خاورمیانه و غرب آسیا کاهش یافته است. در مقابل، مسائل دیگری مثل کنترل مهاجرت در مرزها به عنوان تهدید درجه یک معرفی شده است. این جابه‌جایی اولویت‌ها نشان می‌دهد نگاه واشنگتن نسبت به منطقه تغییر کرده اما این به معنای خروج از منطقه یا بی‌توجهی مطلق نیست.

ایکنا ـ در این سند چین و روسیه همچنان در جایگاه چالش‌های اصلی مطرح شده‌اند. این موضوع چه معنا و تحلیلی دارد؟

در سند قبلی، چین تهدید اصلی معرفی شده بود اما اکنون تهدید اول «مهاجرت» ذکر شده و چین به رتبه بعدی رفته است. در مورد روسیه نیز موضع آمریکا تا حدی تعدیل شده است. این تغییرات نشان می‌دهد که واشنگتن در مقابله با چین و روسیه به موفقیت‌های مدنظر خود نرسیده و ناچار شده اولویت‌ها را بازآرایی کند.

در مجموع، بررسی اسناد امنیت ملی آمریکا نشان می‌دهد که شاید ۳۰ تا ۴۰ درصد خطوط کلی آن در عمل پیاده شود، اما ۶۰ تا ۷۰ درصد از سیاست‌های اعلامی در اجرا تغییر می‌کند یا موضوعات دیگری جای آن را می‌گیرد. از این رو، این سند بیش از آنکه برنامه واقعی باشد، بازتاب‌دهنده خواسته‌ها و نگاه‌های رسمی آمریکا است.

رفتار عملی آمریکا کاملاً برخلاف چیزی است که در سند ادعا می‌شود

ایکنا ـ در سند جدید امنیت ملی آمریکا تأکید شده که ایالات متحده قصد دارد در نقاط مختلف جهان کمتر مداخله کند. آیا این رویکرد به معنای پذیرش افول قدرت آمریکا است؟

این برداشت که آمریکا در این سند به افول قدرت خود اذعان کرده و به همین دلیل نمی‌خواهد در امور کشور‌های دیگر دخالت کند، با منطق درونی سند همخوانی ندارد. گاهی تحلیلگران ذهنیت و خواسته خودشان را بر متن غالب می‌کنند یعنی به جای آنکه ببینیم در متن سند چه آمده، آنچه را که دوست داریم برداشت می‌کنیم و به آن «معنا» می‌دهیم؛ به عبارت دیگر از منظر خود به سند نگاه می‌کنیم.

به عنوان پژوهشگر آزاد هستیم تفسیر خودن را بیان کنیم. می‌توانیم بگوییم: چون آمریکا ضعیف شده و رو به افول است، حالا به صورت رندانه، وانمود می‌کند که مداخلات خارجی‌اش را کاهش می‌دهد و از این تصمیم یک دستاورد برای دولت ترامپ می‌سازد. یعنی به نوعی «روغن ریخته را نذر امامزاده می‌کند»؛ طوری وانمود می‌کند که قصد دارد بودجه‌هایش را صرف رفاه داخلی و مردم آمریکا کند و دیگر نمی‌خواهد در خارج هزینه کند اما این فقط یک برداشت است؛ یک معنا‌بخشی ذهنی به سند.

محتوای سند به معنای اعتراف به افول آمریکا نیست

من به عنوان تحلیل‌گر که رویکرد انتقادی نیز دارم، در متن سند چنین اعترافی درباره افول آمریکا را نمی‌بینم. این سند تلاش دارد این‌گونه توجیه و القا کند که اولویت اصلی ایالات متحده رسیدگی به مردم آمریکاست؛ این درست است اما همزمان با «زرنگی» منافع آمریکا را در مناطق مختلف جهان از خاورمیانه گرفته تا آمریکای لاتین و شرق آسیا تعریف می‌کند. اگر منافع آمریکا تنها در محدوده ۵۰ ایالت تعریف می‌شد، آن تحلیل اول صحیح بود اما همین که در سند امنیتی فوق، منافع آمریکا در چندین منطقه جهان تعریف شده و برای منافع صرفا به درون ایالات متحده آمریکا بسنده نشده است بلکه در آمریکای لاتین و غرب و شرق آسیا نیز منافع آمریکا تعریف شده است؛ اصطلاحا اینجا «دم خروس بیرون می‌زند». یعنی می‌توان فهمید که ماجرا فقط تمرکز بر داخل نیست.

هنگامی که آمریکا امنیت خود را در آمریکای لاتین، غرب و شرق آسیا تعریف می‌کند، نشان می‌دهد درعمل نیز می‌خواهد همچنان هژمونی خود را حفظ کند اما می‌خواهد بگوید که اولویت اولش دیگر مداخله نظامی مستقیم نیست اما این به معنی کنار گذاشتن خاورمیانه، شرق آسیا یا آمریکای لاتین نیست.

نمونه روشن آن همین الان در ونزوئلاست. آمریکا صراحتاً به رئیس‌جمهور آن کشور می‌گوید یا استعفا بده یا حمله خواهم کرد. این رفتار عملی آمریکا کاملاً خلاف چیزی است که در سند ادعا می‌شود.

اسرائیل نماینده تام‌الاختیار آمریکا در غرب آسیاست

ایکنا ـ با وجود اینکه در سند اشاره شده اولویت آمریکا کمتر بر غرب آسیا متمرکز است، آیا این به معنای کاهش اهمیت امنیت اسرائیل برای آمریکا به عنوان مسئله راهبردی است؟

امنیت اسرائیل «اول و آخر» سیاست امنیت ملی آمریکا در منطقه است و این موضوع در همه دولت‌های آمریکا برقرار بوده و خواهد بود. اسرائیل در واقع نماینده تام‌الاختیار آمریکا در غرب آسیاست و تصور کاهش حمایت آمریکا از آن کاملاً غیرممکن است. هرچند ممکن است برخی تحلیلگران برداشت‌های متفاوتی داشته باشند اما از نگاه من سیاست راهبردی واشنگتن در قبال اسرائیل ثابت است و کاهش اولویت خاورمیانه در سند جدید هیچ ربطی به کاهش این حمایت ندارد.

ایکنا ـ این کاهش اهمیت غرب آسیا بر چه اساسی است و اولویت آمریکا در منطقه چگونه تعریف می‌شود؟

اولویت‌بندی آمریکا در غرب آسیا یک موضوع است و جایگاه اسرائیل در این میان یک مسئله دیگر. اسرائیل از نظر امنیت ملی آمریکا همیشه در اولویت بوده و هست. باید توجه داشت که اسرائیل برای واشنگتن همان نقشی را دارد که یک ایالت برای خود آمریکا دارد؛ یعنی مثل همان پنجاه ایالت نیست، بلکه اهمیت ویژه‌ای دارد، همان‌طور که واشنگتن دی‌سی جزو هیچ ایالتی نیست اما پایتخت و مرکز اصلی کشور است، اسرائیل نیز در غرب آسیا چنین جایگاهی دارد. بنابراین کاهش اهمیت نسبی غرب آسیا به معنای کاهش حمایت یا اولویت اسرائیل نیست؛ اسرائیل همچنان اولویت استراتژیک آمریکا در منطقه محسوب می‌شود.

حتی مکان اسرائیل در جایی است که به عنوان ایالات پنجاه و یکم آمریکا در غرب آسیا متصور می‌شود. آمریکا، اسرائیل را جزئی از خود می‌داند؛ یعنی آن را جدای از خود نمی‌داند و اسرائیل به مانند، مصر، اردن و عربستان برای آمریکا نیست بلکه دقیقا به مانند ایالت دیگری از آمریکاست. به طور نمونه واشنگتن دی‌سی منطقه خاصی است که جز هیچ یک از ایالات آمریکا نیست اما خود یک منطقه خاص، مهم و پایتخت آمریکا نیز هست. اسرائیل را بخواهیم تشبیه کنیم به مانند همان واشنگتن دی‌سی است که جزو هیچ کدام از ایالات آمریکا نیست اما اتفاقا پایتخت آمریکا همان‌جاست. پایتخت آمریکا در غرب آسیا، اسرائیل است. 

رویکرد ایران در برابر این سند

ایکنا ـ با توجه به اینکه در سند ایران تهدید کاهش‌یافته معرفی شده، ایران باید چه رویکرد و سیاستی اتخاذ کند؟

ایران باید با هوشمندی و تحلیل دقیق سند عمل کند. خطوط کلی سیاست امنیتی ایالات متحده آمریکا در سند ترسیم شده است و ایران باید این خطوط را با دقت بررسی و هر جمله و بند آن را تحلیل کند. این تحلیل هرمنوتیکی به ایران کمک می‌کند تا نقاط قوت و ضعف و جهت‌گیری آمریکا را بهتر بشناسد اما مهم است که ایران تصور نکند چون در سند یک تهدید کاهش‌یافته یا ضعیف‌شده معرفی شده است، بنابراین ایالات متحده دیگر هیچ خطری ندارد یا ایران می‌تواند خوش‌خیال باشد. تجربه تاریخی نشان می‌دهد که بین آنچه در سند اعلام می‌شود و آنچه در عمل از سوی آمریکا رخ می‌دهد، فاصله بسیار زیاد و قابل توجهی وجود دارد. این فاصله به‌ویژه در دوره‌های گذشته؛ بایدن، ترامپ دوره اول، کلینتون و حتی تا جنگ جهانی دوم کاملاً مشهود است و ایران نباید فریب متن سندها را بخورد، بلکه باید روند عملی آمریکا را در سیاست خارجی و امنیت ملی نگاه کند.

انتهای پیام
خبرنگار:
سمیرا باباجهد انصاری
دبیر:
مهدی مخبری
captcha