کد خبر: 4322939
تاریخ انتشار : ۲۴ آذر ۱۴۰۴ - ۱۰:۰۸
تدبر در سوره‌های جزء سی‌ام؛ عصر

4 عمل؛ شروط نجات از خُسران

هانی چیت‌چیان گفت: انسان در زندگی دنیوی همواره در ضرر است و تنها با انجام چهار عمل است که می‌تواند امید نجات از این ورطه داشته باشد؛ ایمان به خدا، انجام عمل صالح، توصیه به امور حقانی و صبرپیشگی در انجام وظایف و مسئولیت‌ها.

انجام 4 عمل؛ شرط نجات انسان از خُسران دنیویبه گزارش ایکنا، جلسه شب گذشته یکشنبه 23 آذرماه تدبر در سوره‌های جزء سی‌اُم قرآن که مجمع مدارس دانشجویی قرآن و عترت دانشگاه تهران آن را برگزار می‌کند، مجدد اختصاص به سوره مبارکه «عصر» داشت و هانی چیت‌چیان؛ کارشناس و مدرس قرآن در ابتدای آن به ثواب قرائت این سوره منطبق با روایات معصومین(ع) پرداخت و گفت: از امام صادق(ع) روایت است که هرکس این سوره را در نمازهای مستحبی خود بخواند، در روز حشر در حالی برانگیخته خواهد شد که چهره‌اش نورانی است و خنده بر لب دارد. 
 
وی ادامه داد: از پیامبر اکرم(ص) نیز این روایت نقل شده است که هرکس در خواندن این سوره مداومت داشته باشد عاقبت‌بخیر می‌شود و از سایر معصومین(ع) نیز اقوالی با این مضمون مطرح شده است و به این واسطه می‌توان نتیجه گرفت، عاقبت‌بخیری از جمله رموز این سوره است.
 
چیت‌چیان در بیان معنی نام این سوره نیز گفت: برخی آن را به نام همان عصر یعنی ساعتی از اوقات روز معنی کرده‌اند، برخی دیگر می‌گویند اشاره این سوره به ادوار گوناگون تاریخ است و مترجمان و مفسران دیگری نیز عصر را عصاره‌گیری، خلاصه و چکیده هر چیز معنا می‌کنند.
 
در ادامه به خلاصه‌ای از مباحث طرح شده در جلسه شب گذشته تدبر در سوره‌های جزء سی‌ام که در مسجد کوی دانشگاه تهران برگزار شد، می‌پردازیم؛
 
سوره عصر به این نکته مهم اشاره دارد که انسان همواره در زیان است و از آن به «خُسر» تعبیر شده، اما باید دید که این زیانی که در سوره عصر به آن اشاره شده، به چه مرتبه و درجه‌ای از زیان و ضرر انسانی اشاره دارد؟ در این باره باید گفت که خُسر فراتر از هر ضرر و زیانی است که بتوان آن را در هر موقعیت و شرایطی تصور کرد. برای تقریب ذهن بیشتر باید به یک مثال مادی و ملموس اشاره کنم و آن اینکه خُسر از دست دادن اصل سرمایه است؛ یک زمانی است که انسان در پی سود بیشتری است، اما مجبور است به سود کمتر قناعت کند و زمانی با نادیده گرفتن سود تنها به اینکه بتواند با فروش کالا و متاع خود اصل سرمایه را نیز به دست آورد، بسنده می‌کند که هر دوی این مثال‌ها، ضرر و زیانی ولو به قدر کم است، اما خُسر زمانی است که فرد برای گذران امور زندگی خود مجبور است، داشته و اصل سرمایه را هزینه کند و به اصطلاح تجار از جیب بخورد و این امر را می‌توان مصداق و مترادف خُسر دانست.
 
نکته جالب توجه اینکه فرد آگاهانه دچار این خُسر می‌شود و اینگونه نیست که نسبت به آن نادانی داشته باشد، اما از سر اجبار مجبور به تن دادن به آن است و برای اینکه بقا داشته باشد، باید همه سرمایه و داشته‌هایی را که برایشان زحمت کشیده تا مگر به واسطه آن آینده سلامتی داشته باشد، آن را هزینه می‌کند تا مگر اکنون را آن هم به شکلی نسبی سپری کند.
 
در این آیه یعنی «إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِی خُسْر» لام و فی که پیش از واژه خُسر آمده، دوبار به این موضوع تأکید شده است که انسان در ورطه ضرر و زیان این دنیا افتاده و در اصل در آن همچون باتلاقی که او را به درون خود می‌کشد به دام افتاده است و برای نجات از این ورطه باید کاری را به انجام برساند. کاری که او باید آن را به انجام رسانده تا از خسارت‌های دنیا نجات پیدا کند.
 
آیات ادامه، گروهی که به واسطه انجام اعمالی از این خسران دنیا مستثنی شده‌اند، معرفی می‌شوند و در اصل این عده مستثنی‌شده چهار کار را انجام می‌دهند تا تازه به مرحله‌ای برسند که از جمله زیانکاران عالم نباشند.
 
نخست آنکه ایشان ایمان به خدا دارند، دوم اینکه اعمال صالح انجام داده و در مرتبه سوم و چهارم نیز یکدیگر را به حق و صبر توصیه می‌کنند. باید به این نکته تأکید شود و آن اینکه چهار عملی که به آن ذکر شده و شرط مصون ماندن و نجات انسان از خُسران دنیوی است، باید به شکلی مطلق و نه نسبی به انجام برسد، یعنی انسان باور و اعتقاد قلبی به خداوند داشته باشد و در کارها به هیچ نیرویی غیر از او امید نداشته و تکیه نکند؛ ایمان بر چهار رکن استوار است که عبارتند از صبر، یقین، عدل و جهاد. 
 
در مرتبه دوم، نه فقط عمل صالح بلکه اعمال صالح انجام دهد؛ آنچنان خود را در این وادی غوطه‌ور سازد و دل‌مشغولی او ارتکاب به اعمالی باشد که دستور خدا و رسول اوست که دیگر هیچ فرصت و مجالی به منظور پرداختن به اعمال ناصواب نداشته و حتی فکر انجام کاری غیر آنچه خدا دستور داده است در ذهنش خطور نکند.
 
کار سوم و چهارمی که فرد برای نجات از خُسران دنیوی باید آن را انجام دهد، توصیه به حق و صبر است. وَصَیَ وقتی به باب تفاعل می‌رود و تواصی تلفظ می‌شود، مراد و منظور از آن توصیه یک نفر نسبت به فرد دیگر نیست، تواصی یعنی اینکه دو فرد خود را مأمور و ملزم به این امر بدانند تا فرد مقابل خود را نسبت به امری تشویق یا برحذر کند. 
 
انسان هدایت شده برای مصون ماندن از ضرر و زیانی که او را همواره تهدید می‌کند، ابتدا باید فرد یا افرادی را به حق با همان تعبیری که در قرآن از آن یاد شده است، توصیه کند؛ منظور از حق، امری ثابت و واقعی است و مثلاً دنیا و دلبستگی به آن را نمی‌توان توصیه کند، چرا که در عین واقعی بودن اما دنیا امر ثابتی نیست.
 
اما نکته بعدی صبر است که انسان برای توصیه کردن آن نیز مأمور شده است تا مگر به اعتبار آن امید به نجات از خسران داشته باشد؛ معنی روشن صبر نیز یعنی استمرار و پایمردی در مسیر مشخص و مقاومت در برابر استحاله و تغییر موقعیت است و در اینجا منظور همان مسیری است که انسان را در پرتو نور الهی به رستگاری رسانده و از هر  لغزشی نجات پیدا می‌کند. 
انتهای پیام
خبرنگار:
امیر سجاد دبیریان
دبیر:
صدیقه صادقین
captcha