واقعه غدیر نقطه ثقلی در تاریخ اسلام به شمار میآید که پیامبر(ص) در آن به معرفی جانشین پس از خود پرداختند ولی پس از وفات پیامبر(ص) این رخداد مهم به فراموشی سپرده شد. با این حال این واقعه در طول تاریخ همواره مورد توجه شیعیان بوده است و آثار متعددی پیرامون آن تدوین شده است.
اما این سوال هم وجود دارد که چرا پس از پیامبر(ص) مردم به سادگی از مسیر ایشان منحرف شدند و غدیر را فراموش کردند؟
خبرنگار ایکنا در همین رابطه با جواد علاءالمحدثین؛ عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی گفتوگو کرده است که حاصل آن را در ادامه میخوانیم؛
ایکنا ـ نخستین سوال این است چرا بحث غدیر در طی این چهارده قرن یک موضوع چالشی بوده و همواره تلاشهایی صورت گرفته که این واقعیت تاریخی پنهان بماند و پیام آن به مردم نرسد. لطفا در خصوص اهمیت غدیر و پیامی که واقعه غدیر برای امت اسلامی داشته توضیح بفرمایید.
از زوایای مختلف میشود به این سوال پاسخ داد و من از یک منظر پاسخم را عرض میکنم. در سوره مائده آیه 15 و 16 خدای متعال به اهل کتاب خطاب میکند: «قطعا براى شما از جانب خدا روشنايى و كتابى روشنگر آمده است. خدا هر كه را از خشنودى او پيروى كند به وسيله آن [كتاب] به راه هاى سلامت رهنمون مىشود و به توفيق خويش آنان را از تاريكيها به سوى روشنايى بيرون مىبرد و به راهى راست هدايتشان مىكند». پیام دین در این آیات بیان شده است؛ اینکه امنیت مادی و معنوی برای انسان حاصل شود و نور و روشنایی گسترش پیدا کند.
طبیعتا غدیر استمرار همین خروج از ظلمات به سوی نور است. بنابراین از دیدگاه ما که معتقد به پیام غدیر هستیم، غدیر یعنی استمرار رسالت و همانقدر که رسالت مهم است، غدیر هم مهم است. خدای متعال دو جا در قرآن تعبیر «منت» را به کار برده یکی در ارسال پیامبر اکرم(ص) و یکی در ظهور امام عصر(عج). جالب است که این کلمه این دو جا به کار رفته و این یک خط است که از آغاز رسالت پیامبر(ص) شروع شده و تا ظهور امام عصر(عج) امتداد دارد.
از جهت دیگر چون در غدیر یک جنبه حکومت و قدرت وجود دارد البته حکومت و قدرت یک جزء است، اصل نیست، به هر حال سر قدرت همیشه دعوا بوده و قدرت امر چالش برانگیز و مورد نزاع است. لذا چه بگوییم با خط نور در تاریخ مبارزه شده و چه بگوییم سر قدرت همیشه نزاع بوده این اختلاف در گرفته و ادامه دارد.
ایکنا ـ تعبیر شما خط نور و ظلمت است؛ امت اسلامی در صدر اسلام به پیامبر اقبال کرده بودند و به ایشان ایمان آورده بودند ولی از یک تاریخی به بعد، صحنه عوض میشود و همه به پیام دعوت نبوی پشت میکنند. سوالم این است چه میشود که این اتفاق میافتد و مسئله غدیر نادیده گرفته میشود؟ شواهد نشان میدهد جامعه آن روز پیام پیامبر(ص) را میپذیرفتند و به ایشان ایمان داشتند ولی چرا در این مسئله به شکل وسیعی از پیام غدیر رویگردانی میشود؟
بسیار نکته قابل تاملی است. در واقع یک نوع تناقض است و اتفاقا مورد اشکال مخالفین هم هست. مخالفین از برهان خلف استفاده میکنند و میگویند چون مردم از آنچه شیعه مدعی است رویگردانی داشتند پس معلوم است این ادعا اشکال دارد. این در حالی است که به راحتی میتوان نشان داد تناقضی وجود ندارد.
یک تعبیری که خداوند درباره اصل رسالت پیامبر(ص) به کار برده تعبیر «یزکیهم» است که تزکیه و تربیت را بر تعلیم مقدم داشته است. پیامبر(ص) برای تربیت آمده و تربیت کار دشواری است. ما در روزگار خودمان با جلوههای جدیدتری از دشواری تربیت مواجه شدیم و میبینیم چقدر سخت است نسل جوان خودمان را تربیت کنیم. پیامبر(ص) این کار دشوار را آغاز کردند و با قدرت پیش بردند منتهی تربیت یک پروسه و روند است و کار مقطعی نیست. اگر این روند یکجایی قطع شود کاملا برگشتپذیر است. فرض کنید شما میخواهید یک معتاد را تربیت کنید. باید شما او را به یک نقطه ثبات برسانید و الا اگر وسط کار رهایش کنید به راحتی برمیگردد. در تربیت فرزند هم شما باید او را به نقطهای برسانید که بدانید برگشتناپذیر است و الا چند تا دوست بد میتوانند او را فریب بدهند.
کار بزرگی که پیامبر(ص) کردند این است که یک قومی را که در اوج جاهلیت بودند هدایت و تربیت کردند ولی کار تربیتی استمرار نیاز دارد و ممکن است در میان آن رهزنی صورت بگیرد. غدیر استمرار کار تربیتی پیامبر(ص) بود ولی در این مسئله رهزنی صورت گرفت. این مسئله که مسلمانان در عین علاقهمندی و شوق به دین و پیامبر(ص) زیر پایشان لغزنده بود را قرآن کریم به راحتی نشان داده و مسئلهای نیست که اختلافی باشد. مثلا در ماجرای نجوا قرآن دستور میدهد اگر میخواهید با پیامبر(ص) خصوصی صحبت کنید باید صدقه کنار بگذارید. همه مفسرین نوشتند فقط یک نفر به این آیه عمل کرد و آن امیرالمومنین(ع) است. بعد آیه بعدی آمد و این آیه را نسخ کرد: «اشفقتم ان تقدموا بین یدی نجواکم صدقات» یعنی آیا ترسیدید صدقه کنار بگذارید؟ بنابراین با اینکه مسلمانان به پیامبر(ص) علاقه داشتند ولی برای اینکه صدقه ندهند سراغ پیامبر(ص) نیامدند.
نمونه دیگر در سوره جمعه است که میفرماید: «و [برخی از مردم] چون تجارت یا مایه سرگرمی ببینند [از صف یک پارچه نماز] به سوی آن پراکنده شوند و تو را در حالی که [بر خطبه نماز] ایستادهای، رها کنند». ماجرا این است که پیامبر(ص) داشت خطبه میخواند. در حین خطبه، کاروانی تجاری از راه رسید. نقل شده همه مردم پیامبر(ص) را تنها گذاشتند و تنها ده نفر نزد پیامبر(ص) ماندند. پس نشانههای این بازگشت به خاطر یک کاروان تجاری وجود داشته، بنابراین قطعا وقتی دعوای قدرت مطرح شود این بازگشت وجود خواهد داشت. کسانی که به خاطر یک کاروان تجاری پیامبر(ص) را تنها میگذارند بعید نیست که اگر فردا دعوای قدرت پیش بیاید، از پیام ایشان رویگردان شوند.
ایکنا ـ شما اشاره کردید غدیر اتفاق افتاد تا خط تربیتی پیامبر(ص) امتداد پیدا کند و به تکامل برسد یعنی میشود از سخنان شما این برداشت را کرد که نقطه ثقل واقعه غدیر تربیت امت اسلامی است. این در حالی است که در فضای گفتمان اسلام سیاسی بیشتر بر مسئله حکومت و خلافت تاکید میشود. درست است که همه اینها با هم مرتبط هستند ولی به عقیده شما باید کدام یک از این دو را عنصر کلیدی واقعه غدیر به شمار بیاوریم؟ پاسخ شما ما را به این میرساند که فلسفه و پیام غدیر چه بوده است.
این اختلاف دیدگاه اعم از غدیر است و نگاهی کلی به هدف رسالت است و اتفاقا بحث چالشی در جامعهمان است. به نظرم تعابیر قرآن کریم و روایات، موید ماموریت تربیتی پیامبر(ص) است. مجموعه سترگی از روایات ما بر مسئله اخلاق و معنویت تکیه کردند و همین که قرآن میفرماید پیامبری فرستادیم که آیات را برای مردم بخواند و آنها را تزکیه کند نشان میدهد این مسئله قابل تردید نیست و حکومت هم اگر مهم است که هست، ابزاری برای این مسئله است و الا قدرت منهای تربیت ارزشی ندارد.
بنابراین در این بسته و پکیج، حکومت هم قرار دارد ولی سر حکومت دعوا میشود. اگر کسی بخواهد کار تربیتی کند قدرتطلبان خیلی با او نزاع ندارند؛ البته در زمان ائمه(ع) برای همین کار تربیتی هم مانع ایجاد میکردند چون دولت حاکم فکر میکرد اهل بیت(ع) میخواهند برای حکومت آینده خودشان نیرو تربیت کنند.
بنابراین ارزش اخلاق ذاتی است و سیره پیامبر(ص) نیز به خوبی گواه این مطلب است. مثلا نقل شده پیامبر(ص) برای تبلیغ به طائف رفتند ولی مردم طائف به ایشان سنگ زدند. پیامبر(ص) از شهر خارج شدند و کنار چشمهای نشستند و در حال مناجات با خدا بودند که غلام سیاهی با مشاهده مناجات ایشان منقلب میشود و مسلمان میشود. نقل است که پیامبر(ص) فرمودند آن سفر، سفر پربرکتی بود چون یک نفر مسلمان شد. طبیعتا از نظر قدرت سیاسی این مسئله اهمیت ندارد ولی از نظر کار تربیتی ارزشمند است.
ایکنا ـ اشاره شد در طول تاریخ همواره تلاشهایی شد پیام غدیر پنهان بماند، به همین جهت شبهات بسیاری پیرامون این واقعه مطرح شد که همه آنها در کتابهایی مثل «الغدیر» و «عبقات» پاسخ داده شده است. میخواستم به نمونهای از این شبهات که در دوره معاصر بیشتر بر آن تاکید میشود اشاره کنید و پاسخش را بفرمایید.
یکی از شبهاتی که در سالهای اخیر بیشتر روی آن مانور داده میشود همان مسئله یمن است. گفته میشود امیرالمومنین(ع) برای ماموریتی به یمن رفته بودند. در همان زمان پیامبر(ص) دعوتنامههایی به شهرهای مختلف ارسال کردند و گفتند امسال میخواهند به حج بروند و هر کس میخواهد میتواند به ایشان ملحق شود. همین پیام به امیرالمومنین(ع) هم رسید و ایشان به سمت مکه حرکت کردند تا خودشان را به حج پیامبر(ص) برسانند. یک مقدار اموال بیت المال هم همراه حضرت بود. وقتی نزدیک مکه شدند، حضرت زودتر از همراهانش به مکه رفت. وقتی همراهان حضرت خواستند وارد مکه شوند امیرالمومنین(ع) مشاهده کردند که اینها در اموال بیت المال تصرف کردند و لباسهایی که در میان اموال بوده را به تن کردند. حضرت برآشفتند و دستور دادند که این اموال را برگردانید. همراهان حضرت از این مسئله شاکی شدند.
ابناسحاق نقل میکند وقتی همراهان حضرت وارد مکه شدند، نزد پیامبر(ص) از امیرالمومنین(ع) شکایت کردند. پیامبر(ص) در پاسخ فرمودند از علی(ع) شکایت نکنید: «فوالله انه لاخشن في ذات الله» یعنی علی(ع) در کار خدایی بسیار جدی است. بنابراین پیامبر(ص) ایستادند و خطبه خوانند و فرمودند علی(ع) در کار خدا جدیتر از آن است که جای شکایت باشد. معنای این حرف جانبداری نیست، چون قضیه روشن بود و تصرف در بیت المال اتفاق افتاده بود.
ابنکثیر دمشقی که رویکرد سلفی داشته خواسته ماجرای یمن را با واقعه غدیر پیوند بزند لذا گفته آنجا یک شکایتی از پیامبر(ص) شده بود و در غدیر، پیامبر(ص) پاسخ این شکایت را داد. اولا خود ابنکثیر در این مسئله مرتکب تحریف شده است. اشاره کردم که قدیمیترین منبع این داستان سیره ابناسحاق است ولی سیره ابناسحاق موجود نیست اما ابنهشام بخشهایی از آن را نقل کرده است. یک بخشی که ابنهشام آن را نقل کرده ولی ابنکثیر در نقلش به آن اشاره نکرده است این است که ابنهشام میگوید مردم از علی(ع) شکایت کردند، سپس حضرت خطبه خواندند و بعد برای مراسم حج و آموزش حج به مردم رفتند. از اینجا روشن میشود که ماجرای شکایت از حضرت مربوط به قبل از مناسک حج بوده است.
ابنکثیر این بخش را حذف کرده و گفته مردم از علی(ع) شکایت کردند، سپس خطبه غدیر را نقل میکند؛ یعنی این دو واقعه را که حداقل ده روز فاصله داشتند پشت هم نقل کرده است تا اینطور القا کند خطبه غدیر پاسخ به شکایت یمنیها بوده. پاسخ دیگر این است که عده کمی از مردم از حضرت شکایت کردند، چرا پیامبر(ص) باید میان انبوهی از جمعیت پاسخ آنها را بدهد. جالب است که خود ابنکثیر چهل سند برای حدیث غدیر نقل میکند. در ابتدای همین خطبه، پیامبر(ص) خبر از نزدیک بودن زمان فوت خودشان میدهند، حدیث ثقلین را میخوانند، بعد از مردم سوال میکنند آیا من از شما به شما صاحباختیارتر نیستم. آیا همه این حرفها برای این بود که پاسخ شکایت یمنیها را بدهد؟ به هر حال این شبههای است که شبکهها و سایتها در سالهای اخیر خیلی رویش مانور میدهند.
ایکنا ـ به عنوان سوال پایانی بفرمایید وظیفه ما در برابر پیام غدیر چیست و چه تکلیفی در این زمینه داریم؟
از جهات مختلف میشود به این سوال پاسخ داد اما آنچه من فکر میکنم عمومی است و یک شیعه در هر جای دنیا باید انجام دهد این است که غدیر یک بازگشت و توجه بیشتر به اصل پیام رسالت است و ما باید بیعتی که حاضران در غدیر با امیرالمومنین کردند را تجدید کنیم. ما باید در غدیر با خودمان عهد کنیم که در مبانی دینی و دینداری جدی باشیم و مظهر خروج از ظلمت به سوی نور باشیم.
وقتی ما به هم سلام میکنیم معنایش این است که تو از طرف من در سلم و امنیت هستی. قرآن هم میفرماید پیامبر(ص) آمده شما را به راههای سلم و سلامت هدایت کند. امروز که مواجهه نسلها زیاد شده، مناقشات زیاد شده، نباید اجازه دهیم دنیای امروز این احساس امنیت را از ما بگیرد. بنابراین تجدیدبیعت با این آرمانها و ارزشها و خصوصا توجه به امام عصر(عج) که حجت زنده زمان ما هستند وظیفه ما در برابر غدیر است.
انتهای پیام