در زمان انتشار اخبار جنگ، باید دستورالعملی را برای نحوه برخورد با فرزندان خود آماده کنیم. این راهنما به ما کمک میکند تا به بهترین شکل ممکن با احساسات و نگرانیهای آنها برخورد کنیم و فضای امنی برای گفتوگو فراهم کنیم. این روزها در لحظات حساس و پر از غرور، حماسه و دلاوری، برای اینکه کودکانمان هم احساس غرور و عزت داشته باشند و هم آسیب نبینند، هنگام صحبت درباره حملات موشکی سپاه باید برخی نکات را مدنظر داشت.
سیده معصومه طباطبایی، استاد حوزه و دانشگاه، کارشناس ارشد روانشناسی و دکتری فلسفه و کلام و سطح ۳ تفسیر علوم قرآنی در گفتوگو با ایکنا در رابطه با حفظ سلامت روان کودکان در شرایط حساس اجتماعی بیان کرد: در همه ادیان، فرقهها و مذاهب این نگرش نسبت به کودکان وجود دارد که آنها منشأ مهربانی، لطافت، دارای ضمیر پاک و دارای نشاط انرژی و پویایی هستند؛ طبیعتاً برای اینکه کودکان رشد کافی و درستی را از لحاظ روحی و جسمی داشته باشند باید توجه داشته باشیم که در موقعیتهای مختلفی که آنها خواسته یا ناخواسته با آن مواجه هستند، تبیین صحیح مسئله و ورود مستقیم یا غیرمستقیم والدین و مربیان در حفاظت از سلامت روح، جسم و روان کودکان بسیار اثرگذار است.
وی ادامه داد: طبیعی است که توقع داشته باشیم که کودکان با عصمت و پاکی که دارند در خانه بمانند و بازی کنند یا اگر در سنین تحصیل هستند به مدرسه بروند و فرایند تحصیل خود را طی کنند و شرایط مناسب روحی و جسمی داشته باشند اما علیرغم تلاشها و توجه والدین، اجتماع و مربیان گاهی اوقات شرایط و فضای ناامنی پیش میآید که بچهها ناخواسته با اخبار خشونت، جنگ و بیعدالتیهای اجتماعی مواجه میشوند. باید اندیشید والدین در این شرایط باید چه کار کنند و چه تدبیری داشته باشند؟ اجتماع و مسئولین باید چه برنامهریزیهایی داشته باشند تا نسبت به این بچهها انجام وظیفه کنند.
طباطبایی با بیان اینکه مسئله ما در اینجا مواجهه والدین و مربیان است افزود: گام نخست این است که اول بدانیم سطح اطلاعات بچهها در چه حد است و چقدر با بحران آشنا شدهاند و چه میزان داده وارد ذهن آنها شده است و چقدر اطلاعات کسب کردند. وقتی سطح آگاهی آنها را به دست بیاوریم مواجهه ما دقیقتر خواهد بود. برای این مهم باید با کودکان صحبت کنیم و به آنها اجازه صحبت دهیم تا برونریزی کنند.
این روانشناس اظهار کرد: گاهی برخی از کودکان تمایل به صحبت ندارند و علاوه بر نگرانیهای خود، نگران والدینشان نیز هستند که مثلاً وقتی من به مدرسه میروم پدر و مادرم آسیب نبینند و مشکلی برای آنها پیش نیاید یا از جنگ نترسد و جنگ آسیبی به آنها وارد نکند. باید اجازه داد تا بچهها صحبت کنند. نکته مهم دیگری که لازم است تذکر دهیم این است که بچههای کوچکتر ممکن است مفهوم جنگ را درک نکنند؛ باید مراقب باشیم تا موضوع را زیاد توضیح ندهیم چون باعث استرس و اضطراب مضاعفی بر آنها میشود.
وی ادامه داد: نکته بعدی این است که به صورت کلی با کودکان درباره مسئله جنگ و خشونت صحبت نکنیم یعنی تلاش کنیم تا کودکان تا جایی که ممکن است از ریز اخبار خبردار نشوند یعنی اجازه ندهیم بچهها خبرهای خشونت بار بشنوند و اطلاعات دقیقی در مورد آن داشته باشند اما وقتی بچهها با این مسئله مواجه شدند یا بچههایی هستند که به سنی رسیدهاند که میتوانند مسائل را درستتر درک کنند باید به آنها صحبت کرد. میتوانیم به آنها بگوییم که مکانهایی در دنیا وجود دارد که در آنجا به دلایل مختلف جنگ و خشونت اتفاق میافتد.
طباطبایی افزود: باید به بچههای بزرگتر مفهوم جنگ را توضیح داد و اطلاعاتی به آنها ارائه دهیم و بگوییم که انسانها به دلایل مختلف با هم اختلاف نظر پیدا میکنند و برای اینکه منافع بیشتر و قدرت بیشتری را به دست بیاورند به حقوق دیگران تعرض میکنند و افراد مقابل هم برای دفاع از حق خود اقدام میکنند و همین موضوع باعث جنگ میشود.
وی با بیان اینکه هنگامی که بچهها میخواهند با ما صحبت کنند وقت بگذاریم و به صحبتهای آنها گوش دهیم به سؤالات آنها با دقت نظر توجه کنیم گفت: باید نگرانیهای آنها را بشنویم و با توجه به سن و توانایی درک آنها، پاسخ دهیم. پس توجه به اقتضائات سنی و توانایی بچهها باید مدنظر قرار گیرد تا بتوانیم مواجهه دقیق و مدبرانهای با این مسئله داشته باشیم.
این استاد حوزه و دانشگاه افزود: مرحله بعد این است که به احساسات بچهها اهمیت دهیم. وقتی کودکان درباره ترسها و نگرانیهایشان در مورد آنچه شنیدهاند صحبت میکنند، باید احساس کنند که والدین و مربیان آنها را درک و حمایتشان میکنند یعنی حس حمایتگری را از والدین دریافت کنند. کودکان نباید احساس کنند که والدین آنها را قضاوت میکنند؛ باید به فرزندمان نشان دهیم که اگر آنها ترسیده و مضطرب هستند مشکلی ندارد. نیازی نیست آنها بابت احساسات خود شرمنده شوند بلکه باید به آنها فرصت گفتوگوی صادقانه در مورد مسائل ناراحت کننده دهیم که این اتفاق باعث آرامش بچهها میشود.
وی با بیان اینکه باید به کودکان اطمینان دهیم که ما به عنوان والدین و مربی برای دغدغه آنها اهمیت قائل هستیم گفت: از طرف دیگر باید این اطمینان را حاصل کنیم که بزرگترها از کودکان حمایت میکنند و برای حل این بحران و مسئله به موقع تلاش میکنند، یعنی یادآوری کنیم که ما چه امکاناتی را داریم و مسئولان و افرادی وجود دارند که دغدغه رفع مشکلات را دارند و آسیبی به کودکان نمیرسد؛ بنابراین باید اطمینان دهیم که آسیبی به کودکان نمیرسد.
طباطبایی اظهار کرد: باید تکنیکهایی را به کودکان آموزش دهیم که آنها را آرام میکند و از آنها بخواهیم که وقتی ناراحت و نگران هستند صحبت کنند، نفس عمیق بکشند یا مشغول بازی شوند، نقاشی بکشند و دغدغههای خود را انتقال دهند و خود را سرگرم کنند. تکنیک بعدی این است که زمانی را به تفریح و وقت گذراندن با کودکان و اوقات فراغت اختصاص دهیم یعنی در این شرایط، زمانهای بیشتری را به کودکان اختصاص دهیم تا کودکان حس حمایتگری والدین را به صورت ملموس درک کنند.
وی ادامه داد: گاهی والدین ممکن است در گفتوگو با یکدیگر صحبتهایی مانند اینکه «دنیا مکان وحشتناک و ناامید کنندهای است، در حال آغاز جنگ هستیم و چرا باید کار کنیم و اکنون باید آذوقه جمع کنیم» رد و بدل کنند اگر بچهها دائماً این صحبتها و اضطرابها را بشنوند طبیعتاً باعث نگرانی و اضطراب آنها میشود.
طباطبایی تصریح کرد: مطلب نهایی این است که بچههای ما ناگزیر از مواجهه با بحرانهای تلخ و وحشتناک هستند، بنابراین پذیرش این مطلب که بچهها باید در بحرانها مأمن و پناهگاه و حمایت والدین را درک کنند و اطمینان داشته باشند موضوع مهمی است. با این اطمینان کمک میکنیم که بچهها احساس سلامت روان داشته باشند و احساس کنند که هیچ آسیبی به آنها نمیرسد و اگر اتفاقی هم رخ دهد، پدر و مادر و دیگر بزرگترها حامی آنها هستند. این مطلب کمک اساسی میکند که بچهها بتوانند مواجهه دقیقی با بحرانها داشته باشند.
وی با اشاره به لزوم معرفی الگوهای مثبت و تأثیرگذار به کودکان بیان کرد: برای اینکه بتوانیم به کودکان در مواجهه با بحرانهای اجتماعی و جنگ آرامش منتقل کنیم باید قهرمانهایی را که در این عرصه فعال هستند و الگو بودند را به کودکان معرفی کنیم. این مسئله چند اثر مثبت دارد اول اینکه به کودکان الگو و آرمان ارائه میشود و آنها یاد میگیرند که افرادی که در زمینه خدمت به مردم، انسان دوستی و نوع دوستی تلاش میکنند، مورد توجه و حرمت همه مردم هستند و این افراد یک الگوی مثبت برای آینده کودکان میشوند.
این روانشناس در پایان افزود: نکته اساسی بعدی این است که بچهها درک و اطمینان پیدا میکنند که افرادی هستند تا برای سلامتی، آرامش و برای پیشرفت مردم کشورشان حاضرند از جان خود بگذرند و این برای همه انسانها ارزشمند است و با این راهکار میتوانیم حس قدرشناسی، مسئولیتپذیری، هدفگذاری و برنامهریزی را به صورت غیرمستقیم به فرزندانمان آموزش دهیم.
انتهای پیام