به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) پایگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت ایتالله العظمی خامنهای، یادداشتی از احسان خاندوزی، پزوهشگر اقتصادی و مدرس دانشگاه درباره تجربیات جهانی مقاومسازی اقتصاد ارائه داده است که در ادامه میآید:
اقتصاد آسیبپذیر یا شکننده (vulnerable economy) که نقطهی مقابل اقتصاد مقاومتی بهشمار میرود، مفهومی است که حدود یک دهه از تولد آن در ادبیات اقتصادی میگذرد و در واقع چند سال پس از تجربهی بحران مالی شرق آسیا در سال ۱۹۹۷ مورد توجه قرار گرفته است. بحرانی که مولود خطای راهبردی وابستهکردن بازارهای مالی به سرمایهگذاران خارجی بود و به سقوط چندسالهی اقتصادهایی منجر شد که در جهان به عنوان معجزهی آسیایی شناخته میشدند.
التفات به مسئله آسیبپذیری یا مقاومتی بودن، نه تنها در سطح اقتصاد ملی بلکه در همان زمان در سطح بنگاههای اقتصادی نیز جدی گرفته شد. مقالهی هامل و والیکانگاس (۲۰۰۳) در نشریهی معروف دانشگاه هاروارد با نام «نیاز به مقاوم بودن» نمونهای از پدید آمدن این هوشیاری بود. آغاز حصر غیر انسانی غزه در سال ۲۰۰۵ نیز بهانهی دیگری بود که مسئله پرهیز از شکنندگی اقتصاد در شرایط حصر، به عنوان یک موضوع قابل تأمل مطرح و مقالات متعددی در اینباره نگاشته شد؛ ازجمله مقالهی صلاح رمضان محمدآغا (۲۰۱۱) پیرامون مدل مقاومسازی اقتصاد غزه که در هشتمین کنفرانس بینالمللی اقتصاد و مالیهی اسلامی ارائه گردید.
اقتصاد شکننده؛ از شرق آسیا تا اروپا و آمریکا
این سیر با وقوع بحران مالی ۲۰۰۸ آمریکا و سپس اروپا تکمیل گردید. اگرچه بحران مزبور برای اقتصاد آمریکا نمونهی یک شوک خارجی نبود اما اولاً برای کشورهای اروپایی که به عنوان سَرریز بحران آمریکا متأثر گردیدند، تا حدی برونزا تلقی میشد و بنابراین نشانهی آسیبپذیری اقتصادهای اروپایی از جانب اقتصاد آمریکا بود. (اصطلاح معروف اگر اقتصاد آمریکا عطسه کند، اقتصاد اروپا سرما خواهد خورد.) ثانیاً برای خود آمریکا نیز حاوی درس مهمی بود و آن اینکه اتکاء کامل به بازار آزاد و زدودن مقررات میتواند شکنندگی اقتصاد را افزایش دهد و زمینهساز بحرانهایی مشابه سال ۲۰۰۸ گردد. به همین دلیل در سالهای اخیر موج نظری بزرگی در محافل دانشگاهی و سیاستگذاری جاری شده است که بر شکنندهبودن و خوشبینانهبودن فروض الگوهای نئوکلاسیک تأکید نموده و تنظیمگری هوشمندانهی دولتها را ترغیب میکنند.
بنابراین میتوان گفت هماکنون نسبت به یک دههی گذشته نسبت به مقاومسازی اقتصاد آگاهی و حساسیت جهانی بیشتری وجود دارد. روشن است درخصوص کشورهایی که به دنبال پرداخت بهای استقلال سیاسی خود و پافشاری بر مواضع ضدهژمونی خود هستند، باید حساسیت مضاعفی وجود داشته باشد.
۱. زیرسامانهی اقتصادی؛ مشتمل بر جنبههایی از قبیل محیط اقتصاد کلان، بازار کالا و خدمات، بازار مالی، بازار کار، پایداریپذیری و بهرهوری و مانند آنها؛
۲. زیرسامانهی زیستمحیطی؛ مشتمل بر جنبههایی همچون منابع طبیعی، شهرسازی و سامانهی زیستبومشناختی؛
۳. زیرسامانهی حکمرانی؛ مشتمل بر نهادها، دولت، رهبری، سیاستها؛
۴. زیرسامانهی زیرساختها؛ مشتمل بر زیرساختهای حساس به ویژه مخابرات، انرژی، حمل و نقل، آب و سلامت؛
۵. زیرسامانهی اجتماعی؛ مشتمل بر سرمایهی انسانی، سلامت، اجتماع و افراد.
تناقضنمای سنگاپور
در ادبیات متعارف، یک اقتصاد زمانی شکننده است که شوکهای بیرونی بتوانند بهراحتی آن را از موقعیت ظاهراً متعادل و پیشرونده خارج کنند. ویژگی آسیبپذیری هیچ ارتباطی به عملکرد عادی یک اقتصاد ندارد؛ یعنی در شرایط معمول ممکن است یک اقتصاد از لحاظ شاخصهای اقتصاد کلان در وضعیت بسیار مطلوبی به سر ببرد. مثلاً نرخهای رشد بالا و بیکاری و تورم اندکی داشته باشد. آنچه در ادبیات رایج تحت نام «تناقضنمای سنگاپور» معروف است دقیقاً به همین معناست که اقتصادی مانند سنگاپور در شرایطی که به نظر میرسد طی دورهای طولانی بسیار عملکرد چشمگیری داشته، همزمان دچار شکنندگی بالاست. این آسیبپذیری نسبت به تکانههای بیرونی عمدتاً ناشی از وجود یکی از دو عامل است:
- درجهی بالای تمرکز صادرات؛ وابستگی حداقل نیمی از صادرات کشور به یک محصول خاص که موجب خواهد شد در صورت ایجاد اخلال در صادرات آن محصول، هم بخش وسیعی از تولید و اشتغال داخل و هم سهم قابل توجهی از درآمدهای ارزی کشور دچار نقصان گردد. برخلاف نکتهی نخست که در خصوص اقتصاد ایران مصداق ندارد (یعنی در بهترین سالهای تجارت خارجی هیچگاه سهم تجارت در تولید ناخالص داخلی به ۵۰ درصد نرسیده است) اما زمینهی مشکل دوم برای ایران و عمدهی کشورهای صادرکنندهی نفت و گاز وجود داشته است.
بنابراین از جهت شاخصهای آسیبپذیری میتوان گفت طی سالهای ۹۰-۱۳۸۸ که بهتدریج شیب تحریمهای ظالمانه غرب علیه جمهوری اسلامی ایران افزایش مییافت، جمع صادرات و واردات کشور به ترتیب ۱۵۷، ۱۸۷ و ۲۲۱ میلیارد دلار و تولید ناخالص داخلی کشور (به نرخ ارز رسمی) معادل ۳۵۰، ۴۳۰ و ۵۰۰ میلیارد دلار بود. به این ترتیب مشاهده میکنیم که سهم تجارت خارجی در تولید کشور بین ۴۳ تا ۴۴ درصد ثابت باقی مانده و در حد استاندارد متعارف بیشتر اقتصادها بود. حتی اضافه کردن ارزش قاچاق کالا که در آمار رسمی تجارت کشور درج نمیشود، حداکثر ۴ درصد این نسبت را افزایش میدهد که همچنان به محدوده هشدار نمیرسد.
اینفوگرافیک الزامات اقتصاد مقاومتی را اینجا ببینید!
باز هم نفت!
از سوی دیگر به لحاظ شاخص دوم طی سه سال مذکور، میزان صادرات نفت و گاز و میعانات به ترتیب ۶۹، ۹۰ و ۱۱۸ میلیارد دلار و سهم صادرات نفت و گاز و میعانات از کل صادرات در حدود ۸۰ درصد بود که به وضوح از سطح وابستگی (نیمی از درآمدهای ارزی) بسیار بالاتر بود. حتی در سال ۱۳۹۱ که ارزش صادرات نفت و گاز و میعانات ایران به حدود ۶۸ میلیارد دلار کاهش یافت باز هم سهم این قلم در کل صادرات کشور ۶۹ درصد بود که اگرچه نسبت به سالهای پیشین کاهش یافت اما همچنان در محدودهی تمرکز صادرات قرار داشت. بر این اساس میتوان گفت اگرچه اقتصاد ایران از جهت شاخص نخست (درجهی باز بودن اقتصاد) در خطر نبود، اما با نگاه به شاخص دوم (درجهی تمرکز صادرات) کاملاً در موقعیت هشدار قرار داشت و همین نقطهی ضعفی بود که به دشمنان جمهوری اسلامی این فرصت را داد تا بتوانند درآمدهای ارزی دولت را شدیداً کاهش دهند.
اگرچه به دلیل کاربر نبودن صادرات نفت (تکیهی کمتر به نیروی کار و پایینبودن سهم اشتغال نسبت به تولید) کاهش صادرات نفت تأثیر زیادی بر بیکاری نگذاشت، اما کاهش درآمدهای دولت زودتر از همه به رکود طرحهای عمرانی و افزایش بدهی دولت به بخش خصوصی منجر شد که به نوبهی خود تأثیر ملموسی بر کاهش اشتغال استانها داشت. پیامدهای دیگر کاهش درآمدهای ارزی دولت، همچون کاهش عرضهی ارز در بازار و جهش بهای ارز، افزایش تورم و نااطمینانی و کاهش کیفیت خدمات بخشهای دولتی نیز از دیگر نتایج مقامسازی نکردن اقتصاد ایران در قبال وابستگی به عواید نفت به شمار میرود.
درسهای مقاومسازی جهانی اقتصاد برای ایران
آنچه از مرور تجربیات جهانی مقاومسازی اقتصاد برای امروز کشور ما حائز اهمیت است را میتوان اینگونه خلاصه کرد:
۱. ترمیم شکنندگیها و آسیبپذیری اقتصاد ملی از ناحیهی شوکهای خارجی، اکنون به یک آگاهی و حساسیت جهانی تبدیل شده است و این امر برای کشورهایی که به دنبال پرداخت بهای استقلالطلبی، حفظ عزت و مواضع دینی خود در جهان امروز هستند، از ضرورت مضاعفی برخوردار است.