حجتالاسلام و المسلمین علی نصیری در گفتوگو با خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا)، به بیان نکاتی در باب انسانشناسی قرآنی و جایگاه انسان در قرآن پرداخت.
حجتالاسلام نصیری با تأکید بر اینکه بعد از خداشناسی مسئلهای به اهمیت انسان و هویت و حقیقت او نداریم، گفت: یکی از موضوعات اساسی که در قرآن مورد توجه قرار گرفته، موضوع انسان است و این امر طبیعی است، زیرا اساساً قرآن خود را کتابی معرفی کرده که برای هدایت و تربیت انسان و نیل او به سر منزل کمال آمده است.
تلاش قرآن برای بازشناساندن حقیقت انسان و اهمیت تحلیل درست مفاد انسانشناختی قرآن
وی ادامه داد: از این جهت، قرآن بسیار کوشیده است که بتواند حقیقت و هویت انسان را بازشناساند؛ چه از بعد تاریخی و اینکه آغاز انسان چگونه بوده و آفرینش انسان چه مراحلی داشته است و چه از این جهت که فرجام کار انسان را مطرح کند و بگوید که پایان کار انسان چیست و هم از جهت مشخص کردن جایگاه انسان در نظام هستی و این که بگوید انسان در این منظومه آفرینش و آفریدههای الهی کجا قرار دارد و چه جایگاهی در ارتباط با فرشتهها، اجنه، جمادات، نباتات، حیوانات و ... دارد و این بسیار مهم است که انسان بداند و بتواند تحلیل خوب و درستی در این رابطه داشته باشد.
نصیری با اشاره به توضیحات قرآن در باب ترکیب یافتن انسان از دو حقیقت، گفت: در مورد بعد جسمی و خاکی و فلکی انسان، قرآن تذکر میدهد که ما انسان را از مراحل خاکی به نطفه، علقه، مضغه تا مراحل بعد پرورش دادیم. در مورد حقیقت دوم نیز که بعد نفس و روح و جان انسان است، خداوند در سوره مبارکه مؤمنون تأکید دارد که وقتی انسان به این جا رسید «...ثُمَّ أَنشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ؛ آنگاه [جنین را در] آفرینشى دیگر پدید آوردیم»(مؤمنون/14)؛ یعنی در این جا آفرینش دیگری اتفاق افتاده است و در این جاست که در همین آیه ادامه میدهد «فَتَبَارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِینَ؛ آفرین باد بر خدا که بهترین آفرینندگان است».
تردید در امکان دستیابی به یک انسانشناسی ماهوی/ آن چه در اختیار انسان است، نشانههاست
وی ادامه داد: از قرآن به دست میآید که حقیقت و هویت انسان را جز خداوند نمیتواند مورد شناسایی قرار دهد. با توجه به تعبیر «وَنَفَخْتُ فِیهِ مِن رُّوحِی؛ و از روح خود در آن دمیدم»(حجر/29) و این که انسان جلوهای از جلوات الهی است، شاید اینکه برخی از شارحان حدیث گفتهاند «من عرف نفسه فقد عرف ربه» تعلیق به محال شده است، بر همین اساس است که انسان در حوزه معرفت نفس خود هم نمیتواند چندان به آن اسرار و حقایق دست پیدا کند.
رئیس مؤسسه معارف وحی و خرد افزود: همچنان که انسان نمیتواند توقع داشته باشد که به حقیقت و کنه پروردگار برسد، حقیقت و کنه ماهیت و هویت خودش نیز برایش ناشناخته است و آنچه که در اختیار اوست، مجموعهای از نشانهها و علامتهاست.
نصیری ادامه داد: غربیهایی مانند آقای الکسیس کارل در کتاب «انسان موجود ناشناخته» حتی در مورد بعد زمینی انسان هم معترفند که ناشناخته است؛ یعنی آن چه در سلولها و ملکولها و آن چه در مغز و قلب و رگهای او و در این اعضای پیچیده او خداوند قرار داده است، شناخت این همه تکنیکها و این همه پیچیدگیها کار بسیار دشواری است. بنابراین در جایی که بشر امروز اعلام میکند که بخشهای زیادی از ابعاد وجود مادی انسان هنوز ناشناخته است، چه رسد به ابعاد روحی و ابعاد ملکوتی و ابعاد علوی انسان.
وی افزود: این در حالی است که در عصر مدرنیته و در سایه طغیان علم و گونهای گردنکشی دستاوردهای علمی ادعا این شده است که ما میتوانیم دین را کنار بگذاریم و یک تنه اسرار و مسائل پیچیده هستی را پیدا و حل کنیم. در این شرایط انسان تنزل داده شده و تمام آنچه که ما به عنوان کنشها و واکنشهای روحی روانی تلقی میکنیم، همان فعالیتهای نورونها و سلولهای پیچیده مغز شده است. بنابراین بسیاری از اندیشمندان دوران مدرنیته که فلسفه الحادی را پایه گذاشتند بعد روحی روانی انسان را کاملاً انکار میکنند و کسانی هم انسان را از طریق مراحل تطورش با میمون و شامپانزه گره میزنند و در نتیجه از انسان یک حیوان تکاملیافته میسازند که ستون فقرات او قبلاً منحنی بوده است و الان مستقیم شده است و قبلاً بر روی چهار دست و پای خود راه میرفته و اکنون بر دو پا راه میرود.
نتایج افق دید نازل غرب در مورد انسان
این محقق و پژوهشگر با اشاره به نتایج این افق دید نازل در مورد انسان، بیان کرد: با این افق دید نازل که از انسان ارائه شده، ریشه تاریخی انسان قطع شد و هویت او در آفرینش و رابطه او با نظام هستی به مرحله بسیار پایینی تنزل پیدا کرده است و امروز ما عوارض این ساختار فکری را در همه ابعاد علوم انسانی غرب شاهد هستیم؛ به گونهای که از حقیقت انسان و هویت او چیزی باقی نمانده است جز خوشیها، لذایذ و بهشتی که در دنیا برای انسان ساخته شده است.
نصیری در مقابل به نگاه قرآن به انسان اشاره و عنوان کرد: قرآن برای انسان عظمتی ترسیم میکند که او را تا حد مسجود فرشتهها بالا میبرد و در برخی از آیات از او تعبیر به اشرف مخلوقات یا یکی از شریفترین آفریدهها میکند؛ این نگاه کجا و تحلیلی که در عصر مدرنیته از انسان ارائه شده است کجا؟!
کاری جدی در انسانشناسی قرآنی انجام ندادهایم!
وی در ادامه گفت: اینها بالاخره تفاوت دو نگرش در حوزه انسانشناسی است و من تصور میکنم که در حوزه انسانشناسی هنوز ما کار جدیای انجام ندادهایم. فلاسفه ما کوششهایی کردهاند و در علم هم تلاشهایی شده است، اما آن بعد قرآنی و وحیانی انسانشناسی که برگرفته از قرآن و وحی باشد و از حقیقت انسان خصوصاً به نحوی که در قرآن مطرح شده است سخن گفته باشد، ما ندیدیم چنین کاری صورت بگیرد.
روش و محورهای اصلی یک پژوهش انسانشناسانه قرآنی
نصیری افزود: برای چنین مقصودی بایستی همه جوانب در نظر گرفته شود و آیات باید به طور کامل استخراج و استیاد و دقیقاً واکاوی و موشکافی شود و کنار هم قرار گیرد و بعد بر اساس مبانی تفسیر موضوعی کاری شایسته و وزین و دقیق در این حوزه از آموزههای قرآن ارائه شود.
وی در مورد محورهای اصلی چنین پژوهشی بیان کرد: مراحلی که آفرینش و وجود انسان طی کرده است، چگونگی پا گذاشتن انسان بر این خاکدان، رابطه انسان با پروردگار، با خودش، با محیط زیستی و محیط انسانی، اینکه انسان چگونه نگاهی باید به هستی، مخصوصاً در ارتباط با هویت روحی روانی انسان و اسراری که قرآن در این باره مطرح کرده است، داشته باشد و فرجام کار او چگونه باید باشد، جنبههای فطری انسان از یک سو و صفات غریزیای مانند حریص بودن، شتابزده بودن، حب به دنیا حب به پول، حب به شهوت و ... که از سوی دیگر در قرآن برای انسان برشمرده شده است، همه این جنبهها نیازمند بررسی همهجانبه و عمیق است.