مصطفی نوروزی، مشاور سیاسی نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها در گفتوگو با خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) درباره نقد در حوزه سیاسی و مسئولان و کارگزاران حکومتی گفت: نقد قدرت یکی از موارد سخت نقد است زیرا قدرت در طول تاریخ تمایلی به نقد شدن نداشته است البته این به غیر از حرکت و سیره انبیا(ع) و ائمه اطهار(ع) بوده است و غالبا در همه جای دنیا یک رابطه میان ثروت، قدرت و منزلت برقرار بوده است و خروجی این سه ضلعی عدم تمایل قدرت به واکاوی و نقد بوده است.
وی افزود: جز دوران پیامبران و حکومت رسولالله(ص) و ائمه اطهار(ع) از جمله امیرالمومنین(ع) که شرایط نقد وجود داشت در دوران امپراتوریهای اسلامی مانند بنی امیه، بنی عباس و پس از آن در دورهای که امپراتوریهای اسلامی از بین رفتند و دولت - ملتها در کشورهای اسلامی شکل گرفتند وضعیت نقد قدرت در هر دو برهه بسیار بد بود تا اینکه جریان بیداری اسلامی پدید آمد و متاسفانه دولتهای اسلامی هم به هیچوجه زیر بار نقد و نقادی نرفتند.
تمایل ذاتی قدرت به خودکامگی؛ مشکل اساسی نقد قدرت
نوروزی اظهار کرد: در واقع نقد قدرت به این دلیل مشکل است که قدرت ذاتا تمایل به استبداد و خودکامگی دارد، زیرا قدرت همیشه میل داشته که متمرکز باشد، از بالا به پایین باشد و در نتیجه به سمت خودکامگی حرکت کند.
وی ادامه داد: دریک درجه بالاتر، قدرت تمایل به محافظهکاری دارد، یعنی اگر هم دولتها مستبد و خودکامه نباشند اما تمایل به حفظ وضع موجود دارند، مانند دولتهای سرمایهداری که در بهترین حالت دولتهایی محافظهکارند و هیچ جوشش و بالندگی ندارند و آنچه هم که این دولتها تحت عنوان نقد قدرت مطرح میکنند خروجی آن در نهایت دفاع از شرایط موجود است زیرا آنها میتوانند انتقادات را مدیریت و کانالیزه کنند تا آنها را به یک شرایط مثبت برای ماندگاری خود تبدیل کنند.
دولتهای سرمایهداری در بهترین حالت محافظهکارند
مشاور سیاسی نهاد نمایندگی رهبری در دانشگاهها عنوان کرد: از طرفی همین دولتهای سرمایهداری محافظهکار نسبت به جامعه و کشورهای دیگر مستبد بودهاند و هستند. در واقع محافظهکاری در داخل و استبداد در خارج رویه اینگونه دولتهاست و این به دلیل پیوند ثروت با قدرت بوده است و عملا اراده و خواست مردم در این نظامها تأثیگذار نیست زیرا این دولتها کاملا به اراده مردم به طور نرم جهتگیری میدهند و عملا قدرت در این دولتها مردمی نشده است.
انقلاب اسلامی قدرت را به معنای واقعی مردمی کرد
وی تأکید کرد: تنها اتفاق قرن بیستم که قدرت به معنای واقعی مردمی شد انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی(ره) بود. اصلیترین عاملی که قدرت را مردمی میکند نقد است زیرا قدرت برای اینکه میل به استبداد پیدا نکند باید به طور مستمر مورد نقد قرار بگیرد همانطور که حضرت علی(ع) براین مسئله تاکید داشتند و امام(ره) و مقام معظم رهبری نیز مهمترین بیاناتشان بر این موضوع متمرکز است که به عنوان نمونه رهبر معظم انقلاب در دیدار سال گذشته دانشجویان قریب به مضمون در پاسخ به یکی از دانشجویان فرمودند که ما در همه سطوح آمادگی نقد را داریم و از این مسئله همواره استقبال کردهاند.
نوروزی تصریح کرد: در واقع نظام جمهوری اسلامی نظامی است که در همه لایههای خودش نقدپذیر است، اما در کشورهای غربی با اینکه رشد تکنولوژی کاملا ملموس است اما رشد فرهنگ، آرمانگرایی و باورها را اصلا شاهد نیستیم زیرا دومی امکان نقد جدی از قدرت را میطلبد تا دولتها به سمت محافظهکاری و واپسگرایی حرکت نکنند.
آمادگی و استقبال اسلام از مسئله نقد قدرت
وی اظهار کرد: اسلام فوقالعاده نسبت به نقد قدرت حساس است و قدرت را پاسخگو به جامعه میداند و معتقد است هیچکس نباید در پیگیری این بحث دچار لکنت زبان و خودسانسوری شود و بتواند روشن و مبین مباحث خود را مطرح کند، منتهی آنچه که در مباحث دینی ما مطرح است این است که نقد باید مستند و مستدل باشد تا نقد به بحثی سطحی و مبتذل تبدیل نشود.
نوروزی ابراز کرد: در بحث نقد، دولت باید آمادگی تخطئه را طبق فرموده امام(ره) که آن را موهبت الهی خواندند، داشته باشد و آن را تبدیل به فرصت برای خود کند و حتی اگر هدف عدهای از انتقاد، انتقام باشد باز هم دولتها باید آن را تحمل کنند و از خود ظرفیت مثبت نشان دهد.
وی افزود: البته انتقامگیری غلط است اما دولتی که کاملا شفاف است و مبتنی بر مردم است باید آن انتقامگیری را به فرصتی برای خود تبدیل کند. پیامبر(ص) و حضرت امام علی(ع) به خصوص زمانی که حکومت را در اختیار داشتند در مقابل کسانی که دشمن علنی بودند و بی ادبانه صحبت می کردند تحمل نشان دادند و در نهایت این دشمنان را تسلیم خود می کردند.
نوروزی تأکید کرد: پس قدرت در نگاه اسلامی فوقالعاده سیال و روان است و چارچوبهای سخت و عدم امکان نقد را نمیپذیرد و کاملا آماده است که با هر انتقادی روبرو شود و در صورت صحت آن خود را اصلاح کند که امر بسیار سختی است.
وی در پایان اظهار کرد: این نیازمند آن است که علاوه بر نظارت سیستمی بر روی قدرت، نظارت همگانی و عمومی نیز امکانپذیر باشد و به عبارتی قدرت در منظر ملت قرار بگیرد و جامعه بتواند نسبت به قدرت پیوسته نصح، نقد و انتظار خودش را بیان کند تا قدرت در خدمت مردم قرار بگیرد وامکان استبداد، واپسگرایی، محافظهکاری و تمرد را پیدا نکند.