به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) با وجود همه پیشرفتهای علمی و تکنولوژیک، انقلاب رسانهای یا به عبارت بهتر انفجار رسانهای و ارتباطاتی و افزایش سطح آگاهیهای عمومی مردم در دنیای امروز، شاهد رشد پدیده «خرافهگرایی» و «جادوگری» و در یک کلام افزایش گرایش به جاهلیت مدرن نیز هستیم.
رشد خرافه و جاهلیت مدرن به موازات پیشرفتهای علمی
اتفاقی که شاید در نگاه اول نوعی تناقض به نظر برسد که چگونه با وجود این همه رشد و پیشرفت علمی و فناورانه در سطح جهان به جای اینکه شاهد از میان رفتن خرافات و جادو و جنبلبازیها باشیم اما اشکال جدید و مدرن این پدیده نه در ایران بلکه در سطح جهان و حتی در همان کشورهای به اصطلاح پیشرفته روز به روز در حال گسترش است.
شاید جواب کوتاه این سؤال آن باشد که بشر با وجود همه پیشرفتهای علمی و فنی که بخش مادی نیازها و خواستههای وی را تأمین کرده است اما در بخش معنوی با یک بحران هویت و خلأ ارزشی مواجه شده است و به دلیل مرگ خدا در متن زندگی این بشر سرگردان به هر چیزی که رنگی و لعابی غیر از مادیت داشته باشد چنگ میزند که نیاز این بعد و بخش مهم وجودی خود را تأمین کند و در چنین فضایی است که بازار خوبی برای ارائه کالای نامرغوب و دروغین از سوی سطحیگرایان و متحجرین به این خریداران جاهل فراهم میشود.
خریدارانی که حتی شاید از بالاترین سطح تحصیلات علمی برخوردار باشند اما به دلیل دوری از معنویت، دین، خدا و ناآشنایی با حقیقت این مفاهیم به راحتی فریب این شیادان را میخورند.
متأسفانه در کشور ما نیز از دیرباز چنین مسائلی وجود داشته است و خرافهگرایی، سحر و جادو بعضا با عناوین ارزشی و دینی تحت نامهایی چون دعانویسی، ذکر و وردخوانی مخلوط شده تا ظاهر خوش آب و رنگ و باورپذیری پیدا کند و بعضا این گونه کارها با توسل و خواندن ادعیه یکی انگاشته شده است.
خط بطلان اسلام بر خرافهگرایی با دعوت عمومی به تفکر و تعقل
اما اسلام درباره خرافات چه میگوید و نگاه اسلام به این مسئله چیست و چه تمایزی میان خرافه با توسل وجود دارد؟ دین اسلام اساسا دین عقلانیت و منطق است و همواره قرآن، «الناس» را به تدبر، تعقل و تفکر درباره موضوعات مختلف فراخوانده است. حتی دعوت به تفکر و تعقل در انتخاب دین نیز تأکید شده است و اسلام فردی را که براساس تفکر و تحقیق مسلمان شده باشد را از کسی که از ابتدا و بدون تحقیق مسلمان زاده شده است برتر میداند.
نمونه بارز مخالفت اسلام با خرافه در این آیه قرآن است که میفرماید: «و اذا قیل لهم ما انزل الله قالوا بل نتبع ما الفینا علیه آباءنا». (هنگامی که به آنها گفته شود از آنچه خدا نازل کرده پیروی کنید میگویند ما از آنچه پدران ونیاکان خود را بر آن یافتیم پیروی میکنیم).
به این ترتیب قرآن منطق پیروی کورکورانه از پیشینیان را رد میکند و آن را امری جاهلانه و خرافی میداند. متاسفانه این گونه رفتارها و عقاید در سطوح مختلف زندگی اجتماعی همچنان وجود دارد و بعضی اقدامات به نام اینکه قدیمی و سنتی است و پدران ما آن را انجام میدادند همچنان انجام میشود و این چیزی جز تعطیل کردن تعقل و تفکر نیست.
اما تمایز خرافه با توسل در اینجاست که توسل استعانت از اشخاصی است که مظهر کامل عقلانیت و کمال انسانی هستند که توانستهاند در مقام واسطه بشر و خداوند قرار گیرند و انسانها به وسیله این افراد تقاضا، خواستها و راز و نیازهای خود را با خداوند انجام میدهند که اتفاقا امری کاملا دینی و ارزشی و غیرخرافی است زیرا پیامبر(ص) همه مسلمانان را به دو یادگار بشارت دادند؛ قرآن و عترت، که مسلمانان باید این دو را با هم چراغ راه خود قرار دهند تا گمراه نشوند.
ورود خرافهگرایی به بالاترین سطوح سیاسی کشور و آفتهای آن
متاسفانه خرافهگرایی که زمانی در بخشهایی از جامعه و بیشتر میان افرادی از سطوح پایین اجتماعی بروز و ظهور داشت به سایر اقشار و سطوح اجتماعی نیز تسری یافته است؛ این اتفاق به گونهای بود که در طی سالهای اخیر شاهد ورود این گونه مباحث در سطوح بالای سیاسی کشور نیز بودیم که در قالب رابطه با امام زمان(عج) به آن دامن زده میشد.
تسری یافتن مسئله خرافهگرایی به این سطوح آن هم در کشوری که در آن انقلابی مبتنی بر اسلام عقلانی و فقه پویا صورت گرفته بود زنگ خطری بود که متأسفانه چندان جدی گرفته نشد و به تدریج موجب مشروعیت یافتن و صحیح تلقی شدن این نوع دیگاهها و نگرشها در سطح عموم جامعه نیز شد. هر چند مراجع عظام تقلید و برخی علما در این باره در سالهای اخیر هشدارهای فراوانی دادند.
دکتر عماد افروغ در همان سالها در این باره گفت: «به هر حال مدتی است که خرافه در کشور ما باب شده است. این خرافه فقط در عرصه عمومی نیست و به مجامع رسمی ما هم رسوخ کرده. خرافه حاصل دور شدن از عقلانیت دینی و حرکت به سوی تحجر و سطحینگری دینی است که متاسفانه در این چند ساله مجددا در کشور ما رواج یافته است».
وی در ادامه اظهار میکند: «متأسفانه سابقه قشریگری در نهادهای دینی ما بوده، اما انقلاب اسلامی به یک معنا حرکتی به سوی برونرفت از تحجر و اخباریگری بود و گامی بلند به سوی روشنگری دینی. وقتی ما به سوی مناسکگرایی دینی میرویم نتیجهاش می شود خرافه و سحر و جادو».
ورود خرافه با لعاب دعا در فوتبال/ مسئولانی که چشمهایشان را میبندند
یکی از این موارد عمومی که خرافهگرایی و جادو و جنبلبازی در آن چند سالی است که مطرح شده است و کدهای فراوانی نیز از سوی رسانهها درباره وجود این مسئله بیان شده است پدیده ورزش و به ویژه فوتبال است که نمونه آخر آن بازی روز گذشته تیمهای سیاه جامگان مشهد و راهیان کرمانشاه بود که درگیریهایی پس از بازی صورت گرفت و در این میان ادعا شد که قرآن قائم مقام باشگاه سیاهجامگان در این درگیری پاره شده است.
این ادعا با تکذیب مسئولان راهیان کرمانشاه مواجه شد و از اینجا قضیه وارد فاز جدیدی شد که با موضوع ما، خرافه و سحر و جادو مرتبط است. مدیر عامل باشگاه راهیان کرمانشاه در گفتوگوبا ایکنا اظهار کرد: «ما در گذشته به فدراسیون فوتبال گزارش داده بودیم که آقای عباسی (قائم مقام باشگاه سیاهجامگان) ساعتها قبل از بازی وارد میدان میشود و در چهارگوشه زمین دعا میخواند و آنها هم به ما اعلام کردند که در بازی روز گذشته حتما فیلمی را تهیه کنیم و در اختیار فدراسیون قرار دهیم. روز گذشته، عباسی با فریاد چند ساعت پیش از آغاز بازی وارد میدان شد و در چهارگوشه زمین و دروازه دعا خواند. در حالی که تنها بازیکن و سرمربی اجازه ورود به زمین دارد و مدیرعامل تنها برای چند دقیقه میتواند بازدیدی از زمین داشته باشد».
قائم مقام باشگاه ابومسلم نیز در پاسخ به این اظهارات گفت: «من همیشه قبل از آغاز بازی و یا حین بازی در رختکن و حتی کنار زمین بر خواندن آیاتی از قرآن کریم مقید هستم و بر خواندن آیةالکرسی در اطراف زمین اصرار دارم و به تکرار آن میپردازم، الحمدالله به لطف خداوند متعال تیم، امسال نتیجه خوبی گرفت؛ اما عدهای شایعه کردند که این تیم، جادوگر دارد و با ورد و جادو به زمین میآید».
مصادیقی از خرافهگرایی در فوتبال کشور
اما بحث خرافه، خواندن ورد و دعا و استفاده از جادوگر مسئله تازهای در فوتبال ما نیست و اولین جرقه این مسئله توسط یکی از تیمهای صنعتی در سال 1383 زده شد که گفته میشد سرمربی این تیم با جادوگری که اهل کرج است در ارتباط بوده و حتی این جادوگر در پشت دروازه تیمهای حریف کارهایی انجام میداده تا تیم متبوعش به گل برسد. این ماجرا با صحبتهایی که در مورد یک تیم صنعتی دیگر هم به گوش میرسید رنگ و بوی تازهتری به خود گرفت.
در آن سال بازیکنان این باشگاه صنعتی از رفت و آمد مردی با ردایی سفید به تمرینات تیمشان سخن میگفتند که همه کاره تیم است. مردی که اسمش «امیر. الف» بود، درویشمسلکی ساکن مهرشهر کرج که کارش دعانویسی بود. او با سحر و جادو باعث شده بود تا آن تیم هفتههای متوالی بازیهایش را از حریفان ببرد. البته همه اینها حرفهایی بود که بازیکنان درباره آن روزها میگفتند. خاطراتی اعجابانگیز که باورش حتی در ذهن نمیگنجید.
یکی از بازیکنان در این رابطه در همان سالها گفت: «(ابراهیم _ص) پایش آسیب دیده بود و وقتی سرمربی لیست 18 نفره تیم را خواند نامی از او در لیست دیده نمیشد. همان موقع درویش به رختکن آمد. او مدام بچه ها را نگاه میکرد و سر آخر گفت، نیست. آن بازیکنی که خواب دیدم گل میزند، در بینشان نیست. با گفتههایش فهمیدیم منظورش ابراهیم است. او که اسمش در لیست نبود ساکش را جمع کرده بود و داشت برمیگشت، به اصرار جادوگر زنگ زدند و به ورزشگاه برگرداندنش. او در آن مسابقه 30 دقیقه با پای بانداژ شده بازی کرد و یک گل زد و بعد تعویض شد. ما آن بازی را با همین تک گل بردیم».
یکی دیگر از این اتفاقات در لیگ سوم و در بازی میان دو تیم صنعتی بود که یکی از مربیان دو تیم در این باره گفت: «با ... بازی داشتیم ، بازی در زمین ما انجام میشد. چند ساعت قبل از شروع مسابقه، درویشی که ذکر میگفت همراه با اعضای کادرفنی تیم، چرخی در زمین زدند. سرمربی تیم مقابل حسابی ترسید. او میگفت احتمالا دعانویس آوردهاند و تیم ما را سحر کردهاند. به همین دلیل دستور داد 40 گالن گلاب دور زمین بریزند تا سحر جادوگر ما را باطل کنند».
اما خاطرهای دیگر را خود فرد انجامدهنده این کار نقل میکند. نادر دستنشان، خاطره ای را از فصلی تعریف میکند که سرمربی مس کرمان در لیگ برتر بود. تیم آنها در شیراز باید به مصاف مقاومت سپاسی میرفت. آقای جادوگر با واسطه درخواست اجرت از مربی مس کرده بود و گفته بود به ورزشگاه میآید تا آنها را طلسم کند. دستنشان در اینباره اظهار کرد:« گفته بودند میآید تا باخت ما را ببیند. ما هرچه فکر کردیم ، چارهای بهتر از این ندیدیم که با نجاست به مصافش برویم. میگفتند او ورد میخواند و یکی از دوستان نزدیکم گفت اگر ما جاهایی را که او طلسم میکند، نجس کنیم، طلسمش نمیگیرد».
وی در ادامه میگوید: «ما با همکاری بازیکنان تیم ! دبهای 20 لیتری را آماده کرده بودیم که البته آقای جادوگر خلف وعده کرد و نیامد تا ما هم از معجونمان استفاده نکنیم! ما آن روز مقاومت را در شیراز با دو گل شکست دادیم».
یکی دیگر از مصادیق این خرافهگراییها البته با رنگ و لعاب دینی به زمانی برمیگردد که دروازهبان پیام مشهد یک حوله محتوی قرآن را درون دروازه خود نگه میداشت.
باشگاه پیام پس از صعود به لیگ برتر در اعلامیهای عجیب از مردم اهواز میخواهد قرآن گلرشان را که در جریان بازی از دروازه این تیم ربوده شده، پس بیاورند و جایزه بگیرند.
پیام در دیداری پرحاشیه برای صعود به لیگ برتر از سد فولاد نوین در اهواز میگذرد و به لیگ برتر میرسد. این بازی حواشی بسیاری داشت. تماشاگران اهوازی مدام گلر پیام را جادوگر خطاب میکنند. سیروس سنگچولی بستهای را در حولهای گذاشته و درون دروازهاش جای داده. یکی از توپجمعکنها حوله را میدزد. گلر به دنبالش میدود و با ضرب و شتم حوله را پس میگیرد و در دروازه میگذارد. در دقایق پایانی بار دیگر حوله به سرقت میرود و این بار پیدا نمیشود.
سیروس سنگچولی پس از بازی درباره محتوای بسته میگوید:« یک قرآن کوچک جیبی در درون حوله بود که آن را دزدیدند. این قرآن برای من با همه قرآنهای دیگر تفاوت دارد. این قرآن را که در دروازه تیمم میگذارم، گل نمیخورم».
اما این جلد کلامالله چه تفاوتی با قرآنهای دیگر دارد. برگیزر، سرمربی وقت پیام مشهد در این رابطه اظهار میکند: « این قرآن را تبرک کرده بودیم، قرآن را یکی از بچهها برده بود کربلا و آنجا تبرک داده شده بود».
اینها تنها چند نمونه از موارد متعدد از خرافهگرایی و توسل به جادو و جنبل در فوتبال است و در مورد بازی روز گذشته نیزقرآن بازیچه اینگونه مسائل قرار گرفت.
متأسفانه به نظر میرسد رواج این مسئله در ورزش و فوتبال که اساسا برای پرورش روح و جسم و افزایش نشاط اجتماعی است، از سوی نهادهای مسئول جدی گرفته نشده است و حتی در این زمینه کوچکترین تحقیق و پیگیری نیز انجام نمیشود. البته وقتی در مقابل فسادهای کلان در فوتبال تحرک خاصی از سوی فدراسیون برای بررسی و تحقیق درباره ان صورت نمیگیرد نمیتوان انتظار چندانی برای مقابله با خرافهگرایی در فوتبال داشت؛ مسئلهای که بعضا با رنگ و لعاب دینی و اسلامی نیز صورت میگیرد و قرآن و ائمه اطهار مورد سوء استفاده ابزاری بازیکنان، مربیان و مسئولان باشگاهها برای کسب برد قرار میگیرند.
حکم خرافه، سحر، جادو و دعانویسی در فتاوای مراجع تقلید
در پایان لازم است به فتاوا و نظرات تعدادی از مراجع عظام تقلید دراین باره اشاره کرد:
آیتالله فاضل لنکرانی: اصل سحر و جادو و مراجعه به ساحر و جادوگر برای این امور حرام است و درآمدی هم که از این طریق کسب شود حرام است ولی مراجعه برای بطلان و بیاثر کردن سحر اشکال ندارد (جامع المسائل آیتالله فاضل، س 961).
آیتالله خامنهای: علم سحر و یاد گرفتن آن حرام است مگر آن که به منظور غرض عقلایی مشروع باشد. (اجوبه الاستفتائآت، ص 445).
آیتالله مکارم شیرازی نیز درباره خرافه، دعانویسی، سحر و جادو با بیان اینکه عدهای افراد کلاهبردار از نقطه ضعف مردم استفاده کرده و در گوشه و کنار کشور به دعانویسی و باطل کردن دعا مشغولند، گفت: اینها یک مشت خرافات به عنوان باطل کردن جادو به خورد مردم داده و غیر از سوء استفاده مالی، سوء استفادههای جنسی شرمآوری نیز انجام میدهند.
آیتالله مکارم اظهار کرد: سحر و جادویی که مردم میگویند خیالات است و تنها راه مقابله با آن، نماز اول وقت، خواندن پنج نوبت آیتالکرسی در هر روز، پرداخت صدقه در راه خدا و نترسیدن و خود را تسلیم سحر و جادو نکردن است.
این مرجع تقلید همچنین درباره بخت بد و بخت خوب نیز گفت: هیچ معنی عقلانی برای عنوان بخت وجود ندارد و هیچ عقلی آن را تأیید نمیکند. همه بنده خدا هستند و بختشان خوب است که اگر در راه درست حرکت کنند به مشکلی بر نمیخورند و اگر هم دچار مشکلی شدند، آن مشکل امتحانی الهی است که اگر از عهده آن برآیند، پاداشش را خواهند گرفت. (16/6/1389، جلسه تفسیر قرآن کریم)
آیتالله سیستانی نیز در پاسخ به سؤالی درباره حکم سحر و جادو میفرمایند: «سحر و جادو از محرمات و معاصی کبیره است و جایز نیست».
در بین فقهاء حرمت سحر و جادو مورد اتفاق همه است و هر نوع آموزش، یادگیری، استفاده از آن و پرداخت پول در قبال آن حرام است. تنها در صورتی که انجام سحر به قصد باز کردن سحر و بر طرف کردن آثار آن باشد آن هم در صورتی که مستلزم انجام کار خلاف شرع مانند تهمت زدن به دیگران یا به کار بستن کارهای حرام دیگر نباشد توسط برخی مراجع اجازه داده شده، ولی برخی مراجع دیگر رجوع به جادوگران و فالگیران را در هر صورت حرام دانستهاند و نیز در خصوص مراجعه به دعانویسها عدهای از مراجع فرمودهاند که نوشتن دعاهایی که از حضرات معصومین (علیهم السلام) رسیده و در کتب معتبر موجود است، اشکالی ندارد. ولی دعانویسی حرفهای، که امروزه در جامعه ما رواج دارد و شغل عده ای افراد سودجوست، صحیح نیست و مراجعه به چنین افرادی جایز نیست.( مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی، http://pasokhgoo.ir/node/74538)
هرچند که در بعضی از کتب روایی دعاها و اذکاری برای ابطال سحر و جادو نقل و به نوشتن و همراه داشتن و خواندن آنها سفارش شده است ولی این به معنای تائید هر دعا و دعانویسی نیست چرا که امر دعانویسی شرایط و ضوابطی دارد که باید دعانویسی بر اساس این شرایط و ضوابط باشد که از جمله این شرایط آن است که خود فرد دعانویس شخصی متخصص در علم حدیث شناسی و راویشناسی(رجال و درایه) و یا لااقل عالم به معارف دینی و متقی و اهل فضل باشد و از شرایط دیگر دعانویسی این است که در نوشتن دعا از دعاهایی که ماثوره هستند و از طریق ائمه و اهل بیت (ع) نقل شده است استفاده کنند نه از هر دعایی و نه از هر ذکری.
لذا باید توجه داشته باشیم که اکثر آن افرادی که ادعای دعانویسی دارند. دعانویس واقعی نیستند و متخصص امر دعانویسی محسوب نمی شوند و غالب این افراد حتی کمترین تحصیلات دینی که لازمه امر دعانویسی است را ندارند و به تجربه ثابت شده که غالب این افراد مکار و دکان دار هستند و حقیقتا چیزی جز آداب و رسوم موهوم ظاهری و مردم فریب ندارند و نیز دعاهایی را که می نویسند دعاهای ماثوره از اهل بیت(ع) نیست و اکثرا ساختگی و من درآوردی است در نتیجه اگر دعانویسی که خود عالم و عامل به دین است و دعایی را که در کتب روایی ما آمده است و از اهل بیت (ع) نقل شده است را بنویسد میتوانیم از نگاه دینی این دعا را مورد تایید بدانیم و آن را به کار ببندیم. ولی اگر دعای نوشتهشده دعای مورد تایید کتب روایی و ادعیه معروف نباشد نمیتوانیم این دعا را دعای مورد تأیید دین بدانیم و استفاده از آن را مجاز اعلام کنیم. (همان منبع)
مهدی مخبری