به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا)، سند دانشگاه اسلامی اولین بار در سال 1376 با همکاری گروهی از صاحبنظران و اساتید تدوین و تألیف شد. این سند در پی لزوم اسلامیسازی دانشگاهها یک بار دیگر نیز در سال 1392 مورد بازبینی قرار گرفت؛ اما اینکه به چه میزانی موفق و کاربردی بوده است، موضوعی است که جای پرسش دارد. از همین رو به سراغ حجتالاسلام والمسلمین حمید فغفورمغربی، عضو کارگروه تبیین نظری و عملیاتی مفاهیم راهبردها و اقدامات سند دانشگاه اسلامی و رئیس دانشکده علوم انسانی دانشگاه صدرا رفتیم تا نظر وی را در این رابطه جویا شویم، آنچه در ادامه میآید مشروح این گفتوگو است:
ایکنا: کاربرد این سند چه جایگاهی در دانشگاهها دارد؟
امام(ره) و رهبری فرمودهاند که دانشگاه مبدأ تمام تحولات است، دانشگاه رأس امور است و تقدیر یک کشور بسته به وجود آن است و اینکه باید دانشگاهها مستقل از غرب و شرق باشند؛ با توجه به این مسئله، این موضوع، موضوع مهم و کلیدی به نظر میرسد.
بهطور طبیعی نظام و انقلابی که ادعای اسلامی بودن را دارد قطعاً نظرش بر این است که دانشگاهها با همان نگاه، اهداف و ارزشها طراحی و تقویت شوند و یا به هرحال ساختارهایش منطبق با آنها شود.
ایکنا: تعریف شما از دانشگاه اسلامی چیست؟
اینکه چه تعریفی از دانشگاه اسلامی میتوانیم ارائه بدهیم تقریباً مثل بقیه واژههاست؛ مثل اینکه چه تعریفی از جمهوری اسلامی میتوانیم ارائه دهیم، جمهوری در همه دنیا هست اما وقتی میگوییم اسلامی، فرق میکند. دانشگاه هم همه دنیا هست اما وقتی میگوییم اسلامی یعنی محتوای آن و رویکردهایش اسلامی باشد و خلاف اسلام نباشد، حال ممکن است هر چیزی باشد؛ اما بعضی چیزها هست که در اسلام و غیر اسلام تفاوت ندارد، اما در بعضی موارد ممکن است ارزشهایی در اسلام مد نظر باشد که خلاف و ضد آن پذیرفتنی نیست، بلکه این ارزشها باید در دانشگاهها ساری و جاری باشد.
به هرحال تکیه امام(ره) و مقام معظم رهبری بر این است که باید در کنار علم، تهذیب نفس باشد، حتی برخی از عباراتشان این است که تهذیب نفس، اخلاق و معنویت بر علم مقدم باشد، نه اینکه فرآیندهای علمی تعطیل باشد؛ حداقل این دو باید در کنار هم باشند مانند همان عبارت «تعهد و تخصص». علم جنبه تخصص دارد و تهذیب نفس هم جنبه تعهد را دارد.
ایکنا: سند دانشگاه اسلامی تا چه حد قابلیت اجرایی دارد؟
روی سند دانشگاه اسلامی کار بسیاری شده و سالهای زیادی برای آن وقت گذاشته شده است. این سند سال 79 تدوین شده، از سال 79 تا 89 سعی کردند که اجرا شود و آسیبشناسیها انجام شود و سال 92 دوباره مورد بازنگری قرار گرفته است. سعی شده روی آن کار زیادی انجام شود و در کنار آن، سیاستها و راهبردها و اقدامات عملی و سیاستهای اجرایی هم دیده شود و فقط کلیگویی نباشد. در مجموع قابلیت اجرایی دارد ولی در عین حال سیاستهایش تا حدی آرمانی هم است. جهتگیری را نشان میدهد و بالاخره به طور نسبی میتواند اجرا شود یعنی بستگی به شرایط، امکانات، دانشگاه، توان و ظرفیت اساتید و دانشجویان دارد که چه میزان و درصدی از اینها تحقق پیدا کند.
در مجموع به نظر میرسد با این فرآیند طولانی که طی کرده سعی شده که سیاستهای اجرایی آن مد نظر باشد و غالباً به این شکل است. در جزئیات ممکن است بعضی موارد به نظر بعضیها اجرایی نباشد ولی در مجموع قالب آنها قابل اجراست.
ایکنا: چرا در این زمان طولانی اجرا نشده؟
برای چنین کاری فرآیندهای طولانی باید تعریف شود و هم اینکه کم و بیش نمیتوان گفت که اجرا نشده، بالاخره وزارتخانههای مربوط چه بهداشت، درمان و آموزش پزشکی و چه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری تا حدی که در توانشان بوده سعی کردهاند این را به سمت اجرایی شدن ببرند ولی توفیقات نسبی است. تحقیقی انجام نشده که نشان دهد از آن زمان تاکنون چقدر تغییرات ایجاد شده است.
رسالت و چشماندازی که مد نظر دانشگاه اسلامی است تربیت متخصصین متعهد، خلاق و ماهر است که تولید، انتقال و انتشار علم و به نوعی کارآمدی آن در سطح ملی و فراملی مد نظرشان باشد تا برای کشورهای دیگر هم الگو باشند که بیایند و اینجا استفاده کنند. اینها بهعنوان رسالت و چشمانداز مد نظر بوده است و همچنان اصولی هم طراحی شده که برمبنای عقلانیت باشد، محیط علمی باشد، آرمانهای نظام و انقلاب در آن دیده شود، جهاد علمی میان دانشگاهیان تقویت شود، بحث وحدت حوزه و دانشگاه و حکمفرمایی نوعی از عدالت فرهنگی، آموزشی، پژوهشی و مدیریتی باشد. به نظر میآید که بر مبنای اصول سعی شده که سازوکارهای اجرایی هم برای آن تعریف شود و در بحث موضوع کرسیهای آزاد اندیشی نیز در دانشگاهها نشستهایی برگزار شود، بستگی به دانشگاه دارد که هر کدام چه کارهایی را انجام میدهند ولی راه طی کردن اینها طولانی است.
ایکنا: از دید شما مهمترین اولویت از اولویتهای سند دانشگاه اسلامی چه چیزهایی است؟
اولویت اولی که بیشتر مد نظر است این است که فضای ارزشها، اخلاق و ... با معیارهای ارزشی اسلام سازگار باشد، این بیشتر مد نظر است. چون خود علمآموزی، تحقیق، پژوهش و سرآمد بودن در علم در سطح جهانی خودش از ارزشهایی است که دین هم به آن بها داده است و در کنار ارزشهای اخلاقی از جنبههای دیگر دانشگاه تفکیک نمیشود.
ایکنا: شورای اسلامی شدن دانشگاهها چه اقداماتی را میتواند در این رابطه انجام دهد؟
شورای اسلامی شدن دانشگاه باید بیشک یک آسیبشناسی و یا بررسی وضعیت موجود را در دانشگاهها در سطح کلان کشور در یک کار میدانی انجام دهد. وضعیت موجود را بررسی کند و بر مبنای ضعفها، اشکالات و آسیبهایی که وجود دارد سیاستهایی را به وزارتخانهها و دانشگاهها پیشنهاد کند. این سیاستها کلی هم نباشد بلکه بستههای اجرایی هم مدنظر باشد.
بهطور مثال در حال حاضر یکی از بحثها، بحث سبک زندگی اسلامی ـ ایرانی است. این شورا باید متناسب با آن بسته آموزشی را تولید و شاخصههایی را در این مورد مطرح کند. متون آموزشی تدوین کند و آن را در اختیار دانشگاهها قرار دهد و دانشگاههای ما تحت عنوان مهارتهای زندگی به سبک ایرانی ـ اسلامی آن را آموزش بدهند. حتی استادان مربوطه تربیت شوند. به هر حال همه اینها بخشی از موضوع است.
یا بحث آزاداندیشی علمی باید واقعاً مورد توجه قرار گیرد، خیلی در این مورد در دانشگاهها توفیقی نبوده است ولی میشود در دانشگاهها با نگاه بازتری این مسائل مد نظر باشد. مسئله نشاط و تفریح دانشجویان یک مسئلهای است که امروز باید مد نظر باشد و راهکارهایی را برای آن ارائه داد. در حال حاضر یکی از بحثهای این موضوع بحث موسیقی در دانشگاه است. بهر حال برای این بحث باید یک نظر واحدی در دانشگاهها در نظر گرفته شود. خود این در نشاط دانشگاهها تأثیر دارد و هم اینکه بالاخره غالب مراجع و خود مقام معظم رهبری قائل به این هستند که دو نوع موسیقی داریم؛ یک نوع موسیقی خوب، مثبت و حلال و یک نوع هم موسیقی منفی داریم. باید در دانشگاهها برای این جایی باز شود و مشخص شود که سیاست دانشگاه در قبال کنسرتهای موسیقی، کلاسهای موسیقی و برنامههای دانشگاهی که در لابهلای آنها موسیقی اجرا میشود، چیست.
دانشگاهها به نشاط سیاسی نیاز دارند
دانشگاهها همانطور که نیازمند نشاط فرهنگی هستند به نشاط سیاسی هم نیاز دارند. به فضای سیاسی دانشگاهها باید اجازه داده شود که جریانهایی که در چارچوب نظام میخواهند کار و فعالیت کنند برای اینها در دانشگاهها امکان کار و فعالیت باشد.
ایکنا: تحول در علوم انسانی چه ارتباطی با اسلامی شدن دانشگاهها دارد؟
اسلامیشدن عامتر از این است ولی مسئله تحول در علوم انسانی هم بحث مهمی است. رشتههای علوم انسانی از بحث ویژهای برای ما که نگاه اسلامی مد نظرمان است برخوردارند. به نظرم باید پژوهشگاههای مربوطه در این زمینه کار کنند. این یک حوزه میان رشتهای است. یک حوزه میانرشتهای که باید پژوهشگاههایش ایجاد شود و اساتید آن پرورش یابند. پایاننامههای دانشجویی تعریف شود و درخواستهای دانشجویی به این سمت برود. کارهایی شده ولی هنوز کار خیلی زیادی نشده است. اسم، طمطراق و بحث و گفتوگویش زیاد بوده ولی واقعاً ما نهایتاً در این اوضاع به چه چیزی رسیدهایم خیلی مشهود نیست.
بهر حال حوزه علوم انسانی موضوع مهمی است. باید تکلیف خودمان را با دانش نوین علوم انسانی که در غرب و شرق تولید میشود و رابطه آن را با علوم اسلامی بینیم که چه چیزی هست.
بخشهایی از آن خرد و دانش بشری است و فرقی نمیکند هر کجای عالم تولید شود برای ما هم مفید خواهد بود و هر کجایش که متضاد با ارزشهای اسلامی است، ما نسبت به اینها باید یک نگاه گزینشی داشته باشیم. نه میشود همه را رد کرد و نه میشود همه را قبول کرد. برخی از اینها به ما برای طرح ایدهها و دیدگاههای اسلامی کمک میکند و برخی برعکس است.
گزارههای دینی به کسب ایدههای جدید دینی کمک میکند
مطالب و گزارههای دینی به ایدههای جدیدی برای تحقیقات در این رشتهها و پایاننامههای دانشگاهی کمک میکند؛ اینها رابطه متقابلی با هم دارد و یک مقدار هم باید از بالا ساماندهی شود و ساماندهیاش هم این است که شاید لازم است دورههای آموزشی در این حوزهها برای اساتید گذاشته شود، نشستهای علمی باشد، مجلات مربوطه منتشر شود، مقالات مربوطه و تحقیقات منتشر شود، مراکز پژوهشی مشترک لازم دارد که از دانشجویان در این رشتهها و قرآنپژوهان در این تخصصها کنار هم بنشینند و اینها بهطور میانرشتهای با هم بحث و گفتوگو کنند و بالاخره حاصل آن چیزی باشد که در تألیف واحدهای دانشگاهی و رشتههای جدید در این حوزهها بتواند تألیف و کار شود.
ایکنا: اساتید دانشگاهها چه نقشی میتوانند داشته باشند در اسلامیسازی دانشگاهها داشته باشند؟
غالباً اساتید دانشگاهها تا آنجایی که ما میشناسیم علایق اسلامی دارند منتهی به لحاظ تخصصشان ممکن است در زمینههای اسلامی کاری نکرده باشند؛ این علایق کافی نیست ولی اگر بتوانیم کارگاههای آموزشی مشترک تعریف کنیم که ببینیم بهطور مثال احیاناً در علوم اسلامی چه زمینههایی مباحث روانشناسی، جامعهشناسی، اقتصاد و سیاست مطرح شده و این با علوم روز چه پیوندی دارد. اینها هم پژوهش میخواهد هم پایاننامه میخواهد. کارهایی شده و در همایشهایی و یا نشریات علمی ـ پژوهشی مربوط به آن دائماً منتشر شود. اینها زمینهساز این است که فضا را در دانشگاهها به این سمت ببریم. بهرحال استادان و دانشجویان دغدغه این را دارند که این مباحث در اسلام چگونه مطرح شده است، آیا در قرآن راه حل و مطلبی دارد، اینها همچنان نیاز به کار و توجه دارد.
دانشگاه واقعاً نقش کلیدی مهمی دارد و به حق باید نمونه ایدهآلی از جامعه باشد. فرزندان از جامعه به دانشگاه میآیند و اینجا اگر ما نتوانیم سیاستها، خوراک علمی، مراکز علمی و برنامه کاری درست داشته باشیم همین میشود که میگویند در جهان سوم دانشگاه مثل قارچ روی زمین سبز میشود ولی هیچ رابطهای با جامعه و تحولات اجتماعی و نیازهای جامعه ندارد. این کاملاً نیازسنجی و مرتبط شود. میان محققان خارج دانشگاهی و کسانی که در خارج از دانشگاه تجربه عملی دارند پلی زده شود. بین مهندسین و صنعت و بین آسیبهای اجتماعی موجود و ناهنجاریهای اجتماعی با مراکز روانشناسی، جامعهشناسی دانشگاهها و مراکز حوزه علوم اسلامی و انسانی و دانشکدههای الهیات، به نظر من باید این پلها ایجاد شود تا بشود ثمربخشی خودش را داشته باشد.