به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا)، کتاب «علم و مذهب واکنشها و تاثیرات متقابل توسط انتشارات سبزان و در 431 صفحه در سال جاری منتشر شده است.
در معرفی این کتاب میخوانیم: در سالهای اخیر، موضوع رابطه بین علم و مذهب جان گرفته است. پیشرفتهای به دست آمده در حوزه فیزیک، زیستشناسی و علم اعصاب، حیات دوبارهای به مباحثات مربوط به ماهیت زندگی و حقیقت راستین داده است. در عین حال، رشد جنبشهای حامی دیدگاه طراحی هوشمند و مخالفان تکاملگرایی، بسیاری را به این باور رسانده است که علم و مذهب باید با هم در جدال باشند.
در این کتاب تلاش میشود تا با کمک تاریخگاران، فیلسوفان، دانشمدان علوم طبیعی و علمای الهیات، بستر فراگیری برای پرداختن به روابط بین علم و مذهب فراهم آید. در این تلاش، موضوعاتی مانند تاثیر مذهب بر خاستگاه و پیشرفت تدریجی علم، واکنشهای مذهبی در برابر داروینگرایی و همچنین پیوند بین علم و سکولارکرایی مورد کنکاش قرار میگیرد. افزون بر این با کم رفتن از دیدگاههای علمی نوین در باب کیهان شناسی، زیست شناسی تکاملی، روانشناسی و اخلاق در علوم زیستی سعی خواهد شد تا موضوعات به روز جهان نیز ژرفنگری شود. در پایان واکنشهای فلسفی درباره مناسبات میان الحادگرایی و علم، ماهیت علم و مذهب و همچنین فعل خدا و اختیار انسان مورد مداقه قرار خواهد گرفت.
کتاب علم و مذهب در سه بخش به بررسی ارتباط و نسبت مذهب با علم میپردازد. در این جا مراد از علم به معنای عام خود است. این کتاب کوشش کرده است در سه بخش «کنش و واکنشهای تاریخی»، «مذهب و دانش معاصر» و «دیدگاههای فلسفی» بحثی گسترده در این خصوص داشته باشد.
فصول بخش «کنش و واکنشهای تاریخی» عبارتند از «سرنوشت علم در مسیحیت دوران پدران کلیسا و سدههای میانه»، «مذهب و اخلاق علمی»، «دین طبیعی و علوم تجربی»، «واکنشهای مذهبی نسبت به داروین» و «علم و سکولاریزاسیون» بررسی شده است.
در ذیل علم و سکولاریزاسیون و در نقد همبستگی پیشرفت علم و تقویت سکولاریسم میخوانیم: نکته سنجی هاکسلی به ما یادآوری میکند که اهمیت فرهنگی بیشتری که به تئوریهای علمی داده میشود، وابسته به ارزشهای مختص زمانها و مکانهای ویژه و همچنین پیش پنداشتهای کسانی بوده است که جسارت تفسیر را به خود دادهآند. نمونههای بسیاری از دانشمندان دارای اعتقادات مذهبی وجوددارند که ایمانشان زیبایی و شکوه مکانیسمهایی که تحقیقات آنها کشف میکند را تایید مینماید. برای ستارهشناسان قرن هفده میلادی یوهانش کپلر، زیبایی قوانین حاکم بر حرکت سیارات چنان بود که او مفتون افسون غیرقابل وصف شکوه الهی در هارمونی ملکوت شده بود. نمونه معاصری از این دانشمندان، مدیر پروژه ژنوم انسان یعنی فرانسیس کالینز میتواند باشد که به عنوان یک مسیحی ایوانجلیک، کار علمی خود را نابود کننده ایمان نمیدانست بلکه آن را رازگشایی از نوعی رمز خداداده میپنداشت.
فصول بخش دوم را «آفرینشگرایی علمی و طراحی هوشمندانه»، «تکامل و پیامد قطعی آن (حیات هوشمند)»، «خدا، فیزیک و بیگبنگ»، «روانشناسی و الهیات و علم» و «اخلاقیات زیستی» تشکیل میدهد.
در فصل دهم کتاب یعنی « اخلاقیات زیستی » نگارنده عنوان میکند که بر آن است تا ارتباط بین مذهب و علم را در زمینه مجادلات مربوط به موضوعاتی که با جان و جسم انسان سروکار دارند، در فاصله زمانی ده شصت میلادی تا کنون توضیح دهد. وی در ادامه این فصل توضیح می دهد که ضمن اینکه قرنهاست توانایی دانشمندان جهت دستاندازی به جسم انسان به طور آشکاری رو به ازایش است ولی در دهه 1960 میلادی این توانایی، جهشی کوانتومی یافته است. ساختار DNA در سال 1953 میلادی کشف شد؛ این کشف به بسیاری این امید را داده بود که دانشمندان به زوددی قادر خواهند بود از این طریق مهندسی ژنتیک، اساس ژنتیکی نوع بشر را تحت کنترل در آورند.
در بخش سوم مباحث در خصوص «الحادگرایی، طبیعتگرایی وئ علم: سه جلو از یک چیز»، «فعل الهی، تکوین و تفسیر علمی»، «علم، خدا و هدف کیهانی» و «راههای پیوند علم و مذهب» عنوان شده است.
در فصل «راههای پیوند علم و مذهب» چهار الگویی که در این خصوص وجود دارد این الگوها را میتوان ذیل عناوین ناسازگاری، سازگاری، استقلال و جایگزینی دسته بندی کرد. الگوی ناسازگاری جان دورالف فیلسوف علم چنین بیان کرده است: علم و مذهب د تعارضی سازشناپذیر دارند و هیچ راهی وجود ندارد که در آن شما بتوانید هم به طور مناسبی دارای ذهنی علمی و هم یک مومن مذهبی راستین باشید. مطابق الگوی سازگاری علم و مذهب در جهان امروز می توانند در عین حالی که هنوز پاسدار هویتها و ویژگیهای خاص خود هستند با هم ترکیب یا سازگار شوند. معتقدان به الگوی استقلال معتقدند که دین و علم دو رویکرد معقول و پذیرفتنی هستند و هیچ نوع همپوشانی را با هم ندارند. در رویکرد جانشینی نیز علم میتواند اکنون یا در آیندهای نزدیک، جایزگزین مذهب شود. به تعبیر دیگر قلمرو علم میتواند آنچنان گسترش یابد که خود به مذهب جدیدی تبدیل شود.