
به گزارش ایکنا، نفیسه مرادی، پژوهشگر مطالعات زن و خانواده، ۱۹ آذرماه در هماندیشی «نواندیشی دینی و حقوق زنان» که از سوی پژوهشکده اندیشه دینی معاصر و با همکاری معاونت امور زنان ریاستجمهوری برگزار شد، با بیان اینکه تفسیر «قوّامون» با چهار عنصر مهم در آیه «الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ ...» مرتبط است، گفت: فضیلت، انفاق و نحوه برخورد با زنان ناشزه و صالحه چهار عنصر اصلی در این آیه هستند.
وی افزود: عنصر فضیلت مبتنی بر مفهوم قدرت است و منظور من از قدرت، همان قدرت در اندیشه فوکو است؛ او معتقد است قدرت به صورت مویرگی در تمام جامعه جریان دارد و از عوامل غیرشخصی ناشی میشود که پیوندی جدی با دانش دارد.
مرادی با اشاره به اینکه قدرت سیاسی از مصادیق روشن قدرت است، اظهار کرد: نوع دیگری از قدرت، قدرت مقدس است؛ شامل کلام خدا، سخنان پیامبر(ص)، اقوال معصومین(ع) از منظر شیعه و سخنان صحابه و تابعین از نگاه اهل سنت. وی افزود: این نگاه سبب شکلگیری جریان تفسیری روایی در طول تاریخ اسلام شده و البته رویکرد افراطی آن، باب اجتهاد را بسته است.
این پژوهشگر دینی افزود: شهرت علمی نیز نوع سوم قدرت است؛ مانند کشاف زمخشری و تاریخ طبری که بر نسلهای تفسیری پس از خود تأثیرگذار بودهاند و تفاسیر بعدی از آنها تأثیر پذیرفتهاند.
وی با بیان اینکه بیشتر تفاسیر مکتوب مربوط به سده دوم تا سیزدهم است، گفت: در این دوره عمدتاً رویکرد تربیتی در تفسیر لحاظ میشد؛ ازاینرو فهم واژه قَوّامون از دل آرای صحابه و تابعین و نیز تفاسیر اهل سنت شکل گرفت؛ به این معنا که مرد بر زن تسلط دارد تا او را تربیت و ادب کند و این ادب در راستای اوامر الهی تعریف میشود.
مرادی بیان کرد: این تبیین اهل سنت نیز مبتنی بر سخن ابنعباس است که گفته: مردان امیر بر زنان هستند و زنان باید از مردان تبعیت کنند. برخی علمای شیعه در سده چهارم ــ مانند سید رضی ــ نیز گفتهاند: زن باید از شوهر همانند سرباز در برابر امیر اطاعت کند. بنابراین، مرد در خانواده امیر تربیتی است و به گفته طبری، امیر تربیتی باید قدرت نفوذ کلام، منع و موعظه داشته باشد.
وی با بیان اینکه از همان سده چهارم، منع خروج زن از منزل در تفاسیر به همه زنان ــ چه صالح و چه ناشزه ــ تعمیم داده شد، در حالی که این دیدگاه پشتوانه قرآنی ندارد و موعظه زن راهکار قرآن در این زمینه است، گفت: دومین ویژگی امیر تربیتی داشتن قدرت تنبیه است که در آیه شامل هَجر و ضَرب میشود. ضَرب به معنای کتک زدن است و از ضرب بدون آسیب تا جایی که به مرگ منجر نشود را در بر میگیرد. همچنین گفتهاند که این آسیبها قصاص ندارد مگر اینکه به مرگ زن بینجامد.
تفاوت نظرات مکتب شافعی و شیعه
وی افزود: در قرن دوم شافعی گفته است ضرب زنان مباح و ترک آن افضل است ولی این نظر مورد توجه شیعه قرار نگرفت لذا سیدمحسن حکیم در دورههای بعد گفته است که زنان را نباید زد وترک کرد.
مرادی با بیان اینکه قدرت این امیران دو نوع است، ادامه داد: یکی اینکه آنان امیران سخن و دستور خدا هستند اما در نوع دیگر قدرت امیران در اقامه کتابالله حذف میشود و تأکید بر این است که مرد به صورت مطلق امیر است، لذا زن باید اطاعت مطلق داشته باشد مگر در معاصی یعنی حتی زن در مباحات هم نمیتواند مستقل باشد.
تفاسیر غلط از قوامیت
این پژوهشگر مطالعات زنان با اشاره به غلبه مکتب شافعی در سده پنجم هجری گفت: تبدیل گفتمان تربیتی به گفتمان سلطانی به دلیل ورود فلسفه و تقدم عقل بر شرع بود و همین امر باعث شد بر اطاعت زن از مرد تأکید بیشتری شود. برای نمونه، زمخشری گفته است مردان در خانه حکم والی دارند و زنان رعیت هستند؛ یعنی زن باید از مرد تبعیت کند، همانگونه که مردم از والی اطاعت میکنند.
وی افزود: این تفسیر پس از زمخشری از سوی شیعیان مورد تأیید قرار نگرفت و چندان مورد توجه نبود تا دوره صفویه؛ در این دوره، با رسمی شدن مذهب شیعه و شکلگیری رابطه میان علما و شاهان، جرجانی تفسیری شاهی نوشت و همان برداشت تفسیری اهل سنت را در آن بازتاب داد؛ روندی که ادامه یافت.
مرادی گفت: تفسیر قَوّامون از همان قرن دوم در پیوند میان حکومت و روابط زن و مرد قرار داشته است؛ یعنی هرگاه مردم باید از حاکمان تبعیت بیشتری میکردند، زنان نیز باید از مردان بیشتر اطاعت میکردند و برعکس. همچنین نوع رابطه علما و حاکمان نیز در شکلگیری این نگاه مؤثر بوده است.
انتهای پیام