به گزارش
خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، رهبر معظم انقلاب در دیدار رئیس و اعضای مجلس خبرگان رهبری به نکات مهمی از جمله اهداف انقلاب، جبهه دشمن، اقتدار کشور، جهاد کبیر، نفوذ، جنگ نرم، مقاومت در مقابل سلطه استکبار و حاکمیت اسلام اشاره کردند.
ایشان در بخشی از بیاناتشان با اشاره به وعده قرآن نسبت به برتری اسلام در برابر ظلم و استکبار اظهار کردند:
اسلام بلاشک قلعوقمعکننده ظلم و استکبار است؛ «لِیُظهِرَهُ عَلَی الدّینِ کُلِّه». یقیناً اسلام میتواند کفر را، جبهه مقابل را شکست بدهد؛ امّا کدام اسلام قادر به این کار است؟ آن اسلامی میتواند کفر را و استکبار را و ظلم را قلع و قمع کند یا او را محدود کند یا از تجاوز و تعدّی او جلوگیری کند که دارای نظام باشد، دارای دولت باشد، دارای نیروی نظامی باشد، دارای رسانه باشد، دارای سیاست باشد، دارای اقتصاد باشد، ابزارهای فراوان در اختیار او باشد؛ اسلامی که توانسته نظامسازی کند و حکومتسازی کند، این اسلام میتواند مقاومت کند، و الّا یک شخص ولو مسلمان برجستهای باشد، یا جریان اسلامی مثل جریانهایی که در دنیا هستند، اگر به سمت هدف حکومت پیش نروند، هیچ خطری برای استکبار ندارند؛ چون هیچ کاری از دست آنها به این صورت برنمیآید؛ نمیتوانند قلع و قمع کنند کفر و ظلم و استکبار را. شما این اسلامی را که قادر بر مقابله است، قادر بر مقاومت است، قادر بر سینه سپر کردن در مقابل جبهه کفر است، این اسلام را به دست آوردهاید، با زحمت هم به دست آوردهاید، امّا چه جوری میخواهید حفظش کنید؟ در مقابل دشمن، این را باید نگه داشت، این را باید حفظ کرد؛ این چیزی نیست که [اگر] رهایش کنیم خودش بماند؛ دشمن حمله میکند.
این وعده الهی در بیان یکی از ویژگیهای پیامبر اسلام(ص) مستتر شده؛ آنجا که خداوند در آیه 33 سوره توبه در معرفی رسول خود میفرماید: «هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ/ او كسى است كه پيامبرش را با هدايت و دين درست فرستاد تا آن را بر هر چه دين است پيروز گرداند هر چند مشركان خوش نداشته باشند».
اسلام که دینی است توحیدی پیروز خواهد شد و بر اندیشههای باطل چیره خواهد شد. حتی اگر جریان مخالف آن، یعنی جبهه شرک نخواهند پذیرای این واقعیت باشند، این وعده الهی تحقق خواهد یافت.
این وعده حتمی خداوند که نمونههای دیگر آن در چند آیه دیگر قرآن نیز مورد تأکید قرار گرفته است، مختص صدر اسلام و زمان پیامبر(ص) نیست، بلکه هدف نهایی اسلام است که نهایتاً با چیرگی بر اندیشههای دنیوی، راستی و حقیقت را در دنیا میگستراند. این وعده موجب پایداری و مقاومت مسلمانان در برابر ظلم و ستم و انحراف میشود. همانطور که علامه طباطبایی در تفسیر المیزان در ذیل این آیه به این نکته اشاره دارد که خداوند رسول خود را با آیات و معجزات و با دینی فرستاد که مطابق با فطرت و حقیقت آفرینش است تا آن دین را بر سایر ادیان و نظامهای زاییده هوا و هوس بشری غلبه دهد، اگر چه مشرکان نخواهند. این آیه در جهت تشویق مؤمنان بر جنگ با دشمنان دین و اهل کتاب است و حال که خدای تعالی اراده کرده که دین اسلام در کل عالم انتشار یابد، مسلماً تحقق آن مستلزم سعی و مجاهدت است و از آنجا که آیه متضمن وعده نصرت و غلبه میباشد، مسلمانان وظیفهای جز قیام برای تحقق آن وعده ندارند و باید بدانند که خداوند یاور آنهاست.
یاری خداوند متعال دست برتر مسلمانان در برابر جریان باطل است؛ دستی که اسلام را عالمگیر خواهد کرد، علیرغم تلاش دشمنان با همه امکاناتی که بسیج کردهاند. همانطور که در تفسیر نمونه آمده است: در این آیه بشارت عالمگیر شدن اسلام را به مسلمانان داده است و با آن، بحث آیه قبلی را دائر بر اینکه تلاشهاى مذبوحانه دشمنان اسلام به جایى نمیرسد، تکمیل مىکند. بدون شک آیینى که هم محتواى آن حق باشد و هم دلائل و مدارک و تاریخ آن روشن، باید سرانجام بر همه آیینها پیروز گردد. با گذشت زمان، و پیشرفت علم و دانش، و سهولت ارتباطات، واقعیتها چهره خود را از پشت پردههاى تبلیغات مسموم، به در خواهد آورد و موانعى را که مخالفان حق بر سر راه آن قرار مىدهند درهم کوبیده خواهد شد، و به این ترتیب آیین حق و حکومت حق همه جا را فراخواهد گرفت هر چند دشمنان حق نخواهند و از هیچگونه کارشکنى مضایقه نکنند، زیرا حرکت آنها حرکتى است بر خلاف مسیر تاریخ و بر ضدّ سنن آفرینش!
با این حال حق برای رسیدن به اهداف شوم خود تلاش میکند از حربههای مختلف استفاده کند. در این سالها برخی قدرتهای استکباری به دلیل مشی ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی و شکلگیری نظام جمهوری اسلامی سختترین اقدامات نظامی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی را برای منحرف کردن مسیر ملت ایران به کار بردند اما مقاومت و پایداری این ملت باعث شده تا این اهداف محقق نشود.
رهبر معظم انقلاب نیز در بیاناتی که در جمع اعضای مجلس خبرگان رهبری داشتند، به شیوههای سخت و نرم دشمن علیه ملت ایران و نظام جمهوری اسلامی اشاراتی داشتند. ایشان در این رابطه اظهار کردند:
حمله سخت یک نمونهاش جنگ هشتساله است. یک نمونه، شورشهای قومی است که در کشور ـ در همه مرزهای کشور ـ راه انداختند که یادتان هست که همهجا جنگ راه انداختند و شورش راه انداختند؛ [دشمن] نتوانست فائق بیاید؛ اینها جنگ سخت بود. کارهای تروریستی را، جریانهای تروریستی را یا فعّال کردند یا به وجود آوردند؛ آمریکا به سکّوی نفتی حمله کرد؛ آمریکا هواپیمای مسافری را ساقط کرد؛ هرچه توانستند کردند؛ اینها جنگ سخت است. در همه اینها شکست خوردند؛ در مقابل ملّت ایران و در مقابل امام بزرگوار شکست خوردند و بیشتر مرعوب شدند. امام بزرگوار با آن قدرتی که خدای متعال به او داده بود، بهخاطر توکّل و تقوایی که داشت، بهخاطر بصیرتی که داشت، به خاطر دلدادگی به هدف که در آن بزرگوار بارز و آشکار بود، خدای متعال در او هیبت قرار داد، بهطوریکه دیگران میترسیدند، دشمنان از امام بهمعنای واقعی کلمه مرعوب بودند؛ «کَاَنَّهُم حُمُرٌ مُستَنفِرَةٌ؛ فَرَّت مِن قَسوَرَةٍ». مثل فریاد شیری که میترسانَد حیوانها را، فریاد امام و نوای امام اینها را میترساند، مرعوب میشدند. خب، اینها در این مرحله شکست خوردند.
تشبیهی که رهبر معظم انقلاب برای مقابله دشمنان با امام (ره) مطرح کردند، مثالی قرآنی است که اوصاف کافران را به تصویر کشیده است؛ کافرانی که از حقیقت روی گردان میشوند و همچون گورخرانی که در برابر شیری قرار گرفتهاند، از حقیقت گریزان هستند.
این تمثیل مربوط به آیات 50 و 51 سوره مدثر است که میفرماید: «كَأَنَّهُمْ حُمُرٌ مُّسْتَنفِرَةٌ؛ فَرَّتْ مِن قَسْوَرَةٍ/ گويى گورخرانى رميدهاند؛ كه از مقابل شيرى فرار كردهاند». با استناد به این توصیف قرآنی، میتوان اوضاع دشمنان نظام را نیز به تصویر کشید.
قدرتهای استکباری پس از رویارویی با حقیقت ارزشها و نظام اسلامی که یک نظام راستین، الهی و جهانی بود، به جای تعامل با این واقعیت ماندگار، برای رسیدن به امیال دنیوی خود مسیر نفی و تحریم آن را در پیش گرفتند و در این سالها با استفاده از ابزارهای تبلیغاتی و رسانهای نگذاشتند پیام این انقلاب به گوش آزادیخواهان و عدالتطلبان برسد و همواره از رویارویی منطقی و مستدل با این مبانی این نظام رویگردان بودهاند. از همین رو با استفاده از زور(جنگ سخت) و تزویر (جنگ نرم) به ایجاد مانع در مسیر اهداف این نظام الهی پرداختند؛ چه در زمان رهبری امام خمینی(ره) که هشت سال جنگ تحمیلی را پشت سر گذاشتند و چه بعد از ایشان، که علاوه بر تشدید تحریمها، ورود به عرصه جنگ نرم نیز بر شیوههای دشمنان علیه جمهوری اسلامی افزوده شد. با این حال وجه تشابه این دو رویارویی، عدم تقابل مستقیم استکبار با جمهوری اسلامی بوده است. در جنگ 8 ساله، استکبار با استفاده از عناصر منطقهای خود وارد میدان شد؛ در جنگ نرم نیز دشمن ابزارهای رسانهای و تبلیغاتی خود به میدان فرستاده است. دلیل این عدم رویارویی مستقیم علاوه بر وجود عنصر ذاتی مقاومت و پایداری در میان ملت ایران که مانع از توفق دشمنان شده، به دلیل هیبت الهی است که در روح و جان رهبران ایران به دلیل توکل، تقوا و بصیرت بارز و آشکار بوده است.
با این حال رفتار کفار در مواجهه با تذکر که بر اساس تفاسیر، آیات قرآن کریم است، تعجببرانگیز است؛ چرا که قرآن کریم وسیلهای برای تذکر و یادآوری اموری است که در فطرت انسانها وجود داشته اما گرد غفلت بر روی آن نشسته است و این شگفتی از آن روست که قرآن و تذکرات شفابخش او، انسانها را به سمت آزادی و کمال میبرد. اما کفار به دلیل «نفرت» و یا «عناد و لجاجت» از حقیت اعراض میکنند.
در تفسیر نمونه در مورد دلیل این توصیف قرآنی آمده: معروف است كه گورخر وحشت عجیبى از شیر دارد، حتى موقعى كه صداى شیر را میشنود چنان وحشتى بر او مستولى میشود كه دیوانهوار به هر سو میدود، مخصوصاً هنگامى كه شیر به گروهى از آنها برسد چنان پراكنده میشوند و به هر سو میدوند كه هر بینندهاى را غرق تعجب میكند، اصولاً این حیوان به حكم وحشى بودن از همه چیز وحشت دارد.
اما از جمله مهمترین نکاتی که رهبر معظم انقلاب در دیدار اعضای خبرگان رهبری مطرح کردند، تبیین و تفسیر عبارت «جهاد کبیر» بود؛ موضوعی که چند روز پیش از آن در دانشگاه افسری و تربیت پاسداری امام حسین(ع) و با استناد به آیه 52 سوره فرقان به آن اشاره کرده بودند.
رهبر معظم انقلاب در مراسم دانشآموختگی دانشجویان افسری و تربیت پاسداری دانشگاه امام حسین (ره) برای اولین بار واژه «جهاد کبیر» را مطرح کردند. ایشان در این مراسم اظهار کردند: «
[امروز] جنگ نظامی مطرح نیست؛ امروز برای کشور ما جنگ نظامیِ سنّتی و متعارف احتمال بسیار بسیار ضعیفی است لکن جهاد باقی است؛ جهاد یک چیز دیگر است. جهاد فقط بهمعنای قتال نیست، فقط بهمعنای جنگ نظامی نیست؛ جهاد یک معنای بسیار وسیعتری دارد. در بین جهادها جهادی هست که خدای متعال در قرآن آن را «جهاد کبیر» نام نهاده: «وَ جٰهِدهُم بِه جِهادًا کَبیرًا»؛ در سوره مبارکه فرقان است؛ «بِه» یعنی به قرآن، «جٰهِدهُم بِه» یعنی بهوسیله قرآن با آنها جهاد کن؛ «جِهاداً کَبیرًا». این آیه در مکّه نازل شده. درست توجّه کنند جوانهای عزیز! در مکّه جنگ نظامی مطرح نبود؛ پیغمبر و مسلمانها مأمور به جنگ نظامی نبودند، کاری که آنها میکردند کار دیگری بود؛ همان کار دیگر است که خدای متعال در این آیه شریفه میگوید: «وَ جٰهِدهُم بِه جِهادًا کَبیرًا». آن کارِ دیگر چیست؟ آن کارِ دیگر، ایستادگی و مقاومت و عدم تبعیّت [است.] «فَلا تُطِعِ الکٰفِرینَ وَ جٰهِدهُم بِه جِهادًا کَبیرًا»؛ از مشرکین اطاعت نکن. اطاعت نکردن از کفّار همان چیزی است که خدای متعال به آن گفته جهاد کبیر. این تقسیمبندی غیر از تقسیمبندی جهاد اکبر و جهاد اصغر است: جهاد اکبر که از همه سختتر است، جهاد با نفْس است، همان چیزی است که هویّت ما را، باطن ما را حفظ میکند؛ جهاد اصغر، مجاهدت با دشمن است، منتها در بین جهاد اصغر یک جهاد هست که خدای متعال آن را «جهاد کبیر» نام نهاده که آن همین است. «جهاد کبیر» یعنی چه؟ یعنی اطاعت نکردن از دشمن، از کافر؛ از خصمی که در میدان مبارزه با تو قرار گرفته اطاعت نکن. اطاعت یعنی چه؟ یعنی تبعیّت؛ تبعیّت نکن. تبعیّت نکردن در کجا؟ در میدانهای مختلف؛ تبعیّت در میدان سیاست، در میدان اقتصاد، در میدان فرهنگ، در میدان هنر. در میدانهای مختلف از دشمن تبعیّت نکن؛ این شد جهاد کبیر».
ایشان در بخش دیگری از بیاناتشان در جمع دانشآموختگان دانشگاه امام حسین(ع) اظهار کردند:
جوانهای عزیز! بچههای عزیز من! فردا مال شما است، آینده مالِ شما است؛ شما هستید که باید این تاریخ را با عزّتش محفوظ نگه دارید؛ شما هستید که این بارِ مسئولیّت را بردوش دارید؛ خرّمشهرها در پیش است؛ نه در میدان جنگ نظامی، [بلکه] در یک میدانی که از جنگ نظامی سختتر است. البتّه ویرانیهای جنگ نظامی را ندارد؛ بعکس، آبادانی به دنبال دارد، امّا سختیاش بیشتر است. اینکه ما گفتیم اقتصاد مقاومتی، یعنی بخش اقتصادیِ این سیاستِ بزرگ و اساسی، مقاومت اقتصادی است. اینکه گفتیم جوانهای مؤمن و حزباللّهی و انقلابی کارهای فرهنگی خودجوش را رها نکنند و دنبال بکنند، و همه دستگاههای فرهنگی کشور را دعوت کردیم و میکنیم که در این جهت حرکت کنند، این، بخش فرهنگیِ این عدم تبعیّت است، این جهاد بزرگ است، جهاد کبیر است. اینکه از همه استعدادهای موجود کشور دعوت میکنیم که استعدادهای خودشان را در خدمت پیشرفت این کشور به کار بیندازند و به صحنه بیاورند و به میدان بیاورند و از مسئولان دولتی و سایر مسئولان دعوت میکنیم که از این استعدادها استقبال بکنند، این آن بخشِ فعّالِ اجتماعیِ این جهاد کبیر است. این جهاد کبیر ابعادی دارد: جٰهِدهُم بِه جِهادًا کَبیرًا.
رهبر معظم انقلاب در این بیانات ضمن تشریح مفهوم جهاد کبیر و عرصههایی که شامل این جهاد میشود، به صورت اجمالی به تفسیر آیه 52 سوره فرقان نیز پرداختند و البته در دیدار اعضای خبرگان رهبری به دیگر تفاسیر و دیدگاه علما و صاحبنظران در رابطه با مرجع «به» اشاره داشتند و افزودند:
در تفاسیر گفتهاند مراد از این ضمیر «بِه»، قرآن است، با اینکه حالا کلمه قرآن در عبارت نیامده است که ضمیر به آن برگردد لکن، هم مرحوم طبرسی در «مجمعالبیان» [گفته است]، هم مرحوم علّامه طباطبائی؛ مرحوم علاّمه طباطبائی میگویند سیاق کلام نشان میدهد که مراد از «بِه» یعنی «بالقرآن»؛ بنده هم آنجا همین را در سخنرانی گفتم؛ بعد که آمدم، به ذهنم رسید که یک وجه اوضحی در اینجا وجود دارد که «فَلا تُطِعِ الکٰفِرینَ وَ جٰهِدهُم بِه»، یعنی «بعدم الاطاعة»؛ عدمالاطاعة یعنی آن مصدری که فعل از آن انشقاق پیدا [میکند] و مستتر در آن فعل است؛ «فَلا تُطِعِ الکٰفِرینَ وَ جٰهِدهُم بِه»، یعنی به این عدمالاطاعة، جِهادًا کَبیرًا؛ پس عدمالاطاعة شد جهاد کبیر؛ این معنا اقرب به ذهن است؛ حالا من البتّه فحص نکردم ببینم در بین مفسّرین کسانی این احتمال را دادهاند یا نه، لکن بههرحال این احتمال، احتمال مهمّی است. جهاد کبیر یعنی این؛ جهاد برای عدم تبعیّت، برای عدم دنبالهروی از دشمن. پس مسیر و جهتگیری این مجلس این است؛ مسیر انقلابی، مسیر انقلابیگری، تعقیب راه انقلاب، تحکیم اسلام، تحکیم دین خدا.
هر چند در برخی تفاسیر مانند المیزان ضمیر «به» به قرآن برمیگردد اما در برخی دیگر از تفاسیر علاوه بر قرآن، موضوع عدم اطاعت از کافران نیز مطرح میشود. در به عنوان مثال در مجمع البیان ذیل آیه 52 سوره فرقان آمده است: «(فَلا تُطِعِ الْکافِرِینَ) فیما یدعونک إلیه من المداهنة و الإجابة إلى ما یریدون «وَ جاهِدْهُمْ» فی الله «بِهِ» أی بالقرآن عن ابن عباس «جِهاداً کَبِیراً» أی تاما شدیداً».
همچنین طبرسی در کتاب تفسیر جوامعالجامع نیز میگوید: «و (لا تُطِعِ الْکافِرِینَ) فیما یریدونک علیه. و الضّمیر فى «بِهِ» للقرآن، أو لترک الطّاعة الّذى دلّ علیه (فَلا تُطِعِ)». و یا مرحوم فیض کاشی در تفسیر صافی آورده است: «وَ جاهِدْهُمْ بِهِ القرآن أو یترک طاعتهم جِهاداً کَبِیراً».
بنابراین بر اساس برداشتهایی که مفسران از «به» در این آیه مطرح کردهاند میتوان دو برداشت از این آیه داشت: اول اینکه «پس از كافران اطاعت مكن و با قرآن با آنان به جهادى بزرگ بپرداز» و دیگر اینکه «پس از كافران اطاعت مكن و با این کار با آنان به جهادى بزرگ بپرداز».
یکی از الزامات ورود به عرصه «جهاد کبیر» انقلابی بودن و انقلابی ماندن است. هر چند در هر دوره و روزگاری مدعیان انقلاب و انقلابیگری بسیار بودهاند اما باید تعاریف و مصادیق انقلابی بودن را شناخت. رهبر معظم انقلاب در بخشی دیگری از بیاناتشان در جمع اعضای مجلس خبرگان رهبری صفات انقلابیون را برمیشمرند و اظهار میکنند:
ملاک انقلابی بودن، تقوا است، شجاعت است، بصیرت است، صراحت است، نترسیدن از «لَومَةَ لآئِم» است؛ اینها ملاک انقلابی بودن است. اگر چنانچه ما تقوا داشته باشیم، شجاعت لازم را هم داشته باشیم، صراحت لازم را هم - [البتّه] در جایی که صراحت لازم است؛ آنجایی که تَکنیه لازم است، نه؛ آنجا صراحت مضر است- داشته باشیم، اگر توانستیم اینها را انجام بدهیم [انقلابی هستیم]. شناخت درست از دشمن داشته باشیم. دشمن یک جبهه است؛ دشمن یک فرد که نیست، یک دولت خاص که نیست، یک جبهه است؛ ما باید این جبهه را بشناسیم و ببینیم چه کسی وابسته به این جبهه است و از کجا این جبهه، جوری حرکت میکند که میتواند ما را نسبت به خودش مشتبه کند.
خداوند در آیه 54 سوره مائده به مؤمنان نوید گروهی را میدهد که در آینده ظهور خواهند کرد؛ گروهی که مؤمنان را دوست دارند و بر ظالمان پیروز خواهند شد: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ مَن يَرْتَدَّ مِنكُمْ عَن دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكَافِرِينَ يُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللّهِ وَلاَ يَخَافُونَ لَوْمَةَ لآئِمٍ ذَلِكَ فَضْلُ اللّهِ يُؤْتِيهِ مَن يَشَاءُ وَاللّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ/ اى كسانى كه ايمان آوردهايد هر كس از شما از دين خود برگردد به زودى خدا گروهى [ديگر] را میآورد كه آنان را دوست میدارد و آنان [نيز] او را دوست دارند [اينان] با مؤمنان فروتن [و] بر كافران سرفرازند در راه خدا جهاد میكنند و از سرزنش هيچ ملامتگرى نمیترسند اين فضل خداست آن را به هر كه بخواهد میدهد و خدا گشايشگر داناست». نترسیدن از «سرزنش ملامتگران» از جمله ویژگیهایی است که خداوند به عنوان صفاتی از صفات آن گروه برمیشمرد. گروهی جهادگر هستند.
روایات مختلفی در مورد گروه مورد اشاره این آیه آمده است: برخی امام علی(ع) را به عنوان شأن نزول این آیه عنوان کردهاند؛ برخی اصحاب حضرت مهدی(عج) را و عدهای نیز هموطنان سلمان فارسی را به عنوان مخاطبان این آیه مطرح میکنند. تفسیر نمونه در مورد این آیه آورده است: درباره اینکه آیه فوق اشاره به چه اشخاصى میکند و منظور از این یاوران اسلام کیانند که خدا آنها را به این صفات ستوده است! در روایات اسلامى و سخنان مفسران بحث بسیار دیده میشود. در روایات زیادى که از طرق شیعه و اهل تسنن وارد شده میخوانیم که این آیه در مورد على (علیه السلام ) در فتح خیبر، یا مبارزه با ناکثین و قاسطین و مارقین (آتشافروزان جنگ جمل و سپاه معاویه و خوارج) نازل شده است و لذا میبینیم که پیامبر (ص) بعد از عدم توانایى عدهاى از فرماندهان لشگر اسلام براى فتح خیبر، یک شب در مرکز سپاه اسلام رو به آنها کرد و فرمود: لا عطین الرایة غدا رجلا، یحب الله و رسوله و یحبه الله و رسوله، کرارا غیر فرار، لا یرجع حتى یفتح الله على یده: به خدا سوگند پرچم را فردا به دست کسى میسپارم که خدا و پیامبر را دوست دارد و خدا و پیامبر نیز او را دوست دارند، پى در پى به دشمن حمله میکند و هیچگاه از برابر آنها نمیگریزد و از این میدان باز نخواهد گشت، مگر اینکه خدا به دست او پیروزى را نصیب مسلمانان میکند. در روایت دیگرى میخوانیم هنگامى که از پیامبر (ص) درباره این آیه سؤال کردند دست خود را بر شانه سلمان زد و فرمود: این و یاران او و هموطنان او هستند. و به این ترتیب از اسلام آوردن ایرانیان و کوششها و تلاشهاى پرثمر آنان براى پیشرفت اسلام در زمینههاى مختلف پیشگویى کرد. سپس فرمود: لو کان الدین معلقا بالثریا لتناوله رجال من ابناء الفارس: اگر دین (و در روایت دیگرى اگر علم) به ستاره ثریا بسته باشد و در آسمانها قرار گیرد، مردانى از فارس آن را در اختیار خواهند گرفت و در روایات دیگرى میخوانیم این آیه درباره یاران مهدى (علیه السلام) نازل شده است که با تمام قدرت در برابر آنها که از آئین حق و عدالت مرتد شدهاند میایستند و جهان را پر از ایمان و عدل و داد میکنند. شکى نیست که این روایات که در تفسیر آیه وارد شده با هم تضاد ندارد، زیرا این آیه همانطور که سیره قرآن است یک مفهوم کلى و جامع را بیان میکند که على (علیه السلام) یا سلمان فارسى مصداقهاى مهم آن میباشند و کسان دیگرى که این برنامهها را تعقیب میکنند نیز شامل میشود، هر چند در روایات از آنها ذکرى نشده باشد.