مسجد، خانه دوم فرزند شهیدم بود

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا)، جامعه قرآنی در سلسله‌ دیدارهای هفتگی خود امروز، 7 مهرماه از خانواده شهید سیدمحسن میری دیدار به عمل آورد.

رحیم قربانی، رئیس سازمان قرآن و عترت بسیج تهران بزرگ در ابتدای جلسه اظهار کرد: خدا را شاکرم که این فرصت به جامعه قرآنی باز هم داده شد تا از یکی دیگر از خانواده‌های عزیز شهدای قرآنی دیدار به عمل آورد. البته این اقدام، کمترین کاری است که ما می‌توانیم انجام دهیم، اما برای حفظ آرمان شهدا سعی می‌کنیم با جدیت بیشتری شهدای قرآنی را شناسایی و از آنان تجلیل به عمل آوریم.

وی افزود: شهدای قرآنی با شهادت خود درس بزرگی به ملت ایران دادند، درسی که در آن آزادگی، آزادی و تعهد به اسلام و ولایت در آن جایگاهی ویژه دارد.

در ادامه این مراسم، مادر این شهید درباره خصوصیات اخلاقی فرزند خود اظهار کرد: پسرم متولد 1339 بود و در سال 62 نیز به شهادت رسید. وی 21 سال بیشتر سن نداشت، اما ثمرات زندگی‌اش بسیار زیاد بود. وی از کودکی هر جا جلسه قرآن برپا می‌شد، حضور پیدا می‌کرد و مشتاقانه قرآن می‌آموخت و آن را به دیگران آموزش می‌داد. زیرا معتقد بود تدریس قرآن اجر زیادی نزد خدا دارد.

مادر شهید میری ادامه داد: در مورد اندیشه‌های والای فرزندم، همین بس که وی از کودکی راه بزرگی را پیش گرفته بود برای مثال وقتی در مدرسه سرود شاهنشاهی نواخته می‌شد، وی با وجود سن کمش نسبت به آن اعتراض می‌کرد. فرزند شهیدم در زمان انقلاب بسیار جوان بود، اما با پخش اعلامیه در مبارزات انقلابی شرکت می‌کرد.

وی به مطلب فوق اضافه کرد: وقتی پدر شهید میری به وی متذکر می‌شد که پخش اعلامیه علیه نظام شاهنشاهی برای وی عواقب وخیمی ممکن است، داشته باشد، پسرم قاطعانه می‌گفت که ما موظف هستیم که در این جهاد یاری‌دهنده امام باشیم.

مادر شهید میری تاکید کرد: وقتی جنگ تحمیلی آغاز شد، وی نزد من آمد تا برای اعزام به جبهه اجازه بگیرد من ابتدا به وی این اجازه را ندادم و او نیز گفت که چگونه می‌خواهم آن دنیا جواب پیامبر اکرم(ص) را بدهم زیرا حمایت از امام خمینی(ره) بزرگترین رسالت دینی در زمان حال است.

این مادر شهید با بیان اینکه بزرگترین سفارش فرزندش حمایت از ولایت بود گفت: وی همیشه در سخنانش به ما توصیه می‌کرد که حامی امام و ولایت باشیم، چون سعادت دنیا و آخرت ما در این امر است. این گفته را تنها در حرف، تبلیغ نمی‌کرد، بلکه در عمل هم خودش را قربانی امام خمینی(ره) کرد.

وی با بیان اینکه فرزندش، علایق دنیوی نداشت گفت: پسر شهیدم هیچگاه خود را مشغول تفریحات رایج جوانان نکرد، بلکه همیشه سعی داشت در کارهای خود مبلغ اسلام باشد، بنابر این مسجد امام سجاد(ع) خیابن جمهوری برایش مانند خانه دوم بود.

این مادر شهید در انتها به جوانان توصیه کرد: بهترین الگو برای جوانان ما شهدا هستند، چون اگر شهدای انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی، الگو جوانان باشند، کشور ما از هر لحاظ در دنیا یکه‌تاز خواهد بود.

وی افزود: هر جا که هیئت امام حسین(ع) برپا بود، وی در آن شرکت داشت. وی عاشقانه به اباعبدالله(ع) عشق می‌‌ورزید و معتقد بود پایبندی و حمایت از ولایت در حقیقت ادامه راه امام حسین(ع) است.

خواهر شهید میری ادامه داد: برادرم با وجود سن کمی که داشت، مورد اعتماد تمامی دوستان و آشنایان بود به نحوی که بزرگان محل برای کارهای خود از وی مشورت می‌گرفتند، حتی یاد دارم که معلمش نیز برخی مواقع از وی در کارها نظر می‌خواست.

وی با بیان اینکه برادرش هیچگاه خصیصه‌های مثبتش را علنی نمی‌کرد گفت: برادرم هیچگاه در پی خودنمایی نبود، برای همین هر کاری که می‌کرد، کاملاً مخفیانه بود، همین مسئله نیز سبب شد بعد از شهادتش ما از بسیاری کارهایش آگاه شویم چون اهالی محل به ما می‌گفتند برادرم از آنها خواسته بود که کمک‌هایش را جایی بازگو نکنند.

این خواهر شهید به توضیح فوق اضافه کرد: چندین بار از تلویزیون مصاحبه رزمندگان پخش می‌شد، اما هیچگاه وی را ما از تلویزیون ندیدیم در صورتی که چندین بار دوربین صدا و سیما به محلی که وی در آن حضور داشت برای تهیه گزارش رفته بود. این مسئله نشان می‌دهد که برادرم با خدا معامله کرده بود و از کسی توقع کمک و پاداش نداشت.

خواهر شهید میری در انتها تصریح کرد: اخلاق خوش و عشق به نماز و دعا از دیگر امتیازات برادرم بود. وی همیشه تاکید داشت که نماز را اول وقت بخوانید و خود نیز هیچگاه کاهل بر نماز نبود.