کاظم بهمنی:
شعری در وصف انتظار بازگشت شهید/ امشب بیا یک سر به خوابم ماه تابان
گروه جهاد و حماسه: یکی از شاعران جوان کشور غزلی در مورد مادربزرگش که 10 سال در انتظار بازگشت فرزند شهیدش است سرود که با این مطلع آغاز می‌شود: امشب بیا یک سر به خوابم ماه تابان/حالی بپرس از مادر پیرت پسر جان.
به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا) کاظم بهمنی با انتشار یک غزل در مورد مادربزرگش که سالیان درازی است که در انتظار بازگشت فرزند مفقودالاثر خود به سر می‌بُرد از شهدای دوران دفاع مقدس یاد کرد، پیکر شهید مجید بهمنی پس از 10 سال در جزیره مجنون پیدا شد. در ادامه این غزل را می‌خوانیم:
امشب بیا یک سر به خوابم ماه تابان
حالی بپرس از مادر پیرت پسر جان
دیگر سراغ از ما نمی گیری، کجایی؟
شاید که یادت رفته قول زیر قرآن
دست تو از وقتی به دست حوریان است
کمتر می‌افتی یاد این دستان لرزان
تو همنشینی با جوانان بهشتی
لطفی ندارد دیدن ما سالمندان
شرمنده‌ام مادر دلم خیلی گرفته
ناراحت از حرفم نشو رو برنگردان
پیش سماور رو به رویایش نشسته
مادربزرگ پیر من با چشم گریان
چیزی نمی‌گوید ولی از چشم‌هایش
می‌شد بفهمی در اتاقش هست مهمان
دارد برایش چای می‌ریزد ولی او
مثل همیشه لب نخواهد زد به فنجان
عطر عجیبی خانه را پر کرده شاید
عطر گلی باشد که مانده زیر باران
امشب بیا یک سر به خوابم ماه تابان
حالی بپرس از مادر پیرت پسر جان
دیگر سراغ از ما نمی گیری، کجایی؟
شاید که یادت رفته قول زیر قرآن
دست تو از وقتی به دست حوریان است
کمتر می‌افتی یاد این دستان لرزان
تو همنشینی با جوانان بهشتی
لطفی ندارد دیدن ما سالمندان
شرمنده‌ام مادر دلم خیلی گرفته
ناراحت از حرفم نشو رو برنگردان
پیش سماور رو به رویایش نشسته
مادربزرگ پیر من با چشم گریان
چیزی نمی‌گوید ولی از چشم‌هایش
می‌شد بفهمی در اتاقش هست مهمان
دارد برایش چای می‌ریزد ولی او
مثل همیشه لب نخواهد زد به فنجان
عطر عجیبی خانه را پر کرده شاید
عطر گلی باشد که مانده زیر باران
