سیوششمین جشنواره بینالمللی فیلم فجر یکشنبه 22 بهمنماه با اعلام اسامی برگزیدگان به کار خود پایان داد. جشنواره امسال به لحاظ موضوع ویژگی بارزی نسبت به دورههای قبل داشت، آنهم تعدد موضوع و ژانر در جشنواره فجر بود که عموماً نادیده گرفته میشود. در این دوره جدا از موضوعات اجتماعی؛ سینمای کودک، دفاع مقدس، انقلاب دینی و... هم مدنظر قرار گرفته بود با این تفاوت که هیئت انتخاب سعی کرده بود کیفیت را هم مدنظر تصمیمات خود قرار دهد. برای مثال فیلمهایی چون «تنگه ابوقریب» یا «بمب» به دفاع مقدس پرداخته بودند یا در فیلم «به وقت شام» بحث مدافعان حرم مطرح شد، اما این مباحث به گونهای روایت شده بود که استانداردهای سینمایی به خوبی قابل لمس بود.
این تولیدات را اگر بخواهیم با کارهایی که در سالهای قبل تولید شده مقایسه کنیم متوجه خواهیم شد تا چه حد در این حوزه رشد داشتهایم. برای مثال بیایید «بمب» را با فیلم «دریاچه ماهی» مقایسه کنید یا اینکه «تنگه ابوقریب» را در کنار «تا آمدن احمد» قرار دهید. آیا این قیاس شما را متوجه تفاوتهای آشکار فیلم نمیکند؟ جواب به این پرسش کاملاً آشکار است، برای همین باید این ویژگی را به عنوان امتیازی مهم برای فیلم در نظر گرفت که به سادگی نمیتوان از کنار آن گذشت.
در ادامه بحث میخواهم به طور مختصر فیلمهای ارزشی جشنواره را مرور کنیم و نقد کامل را به زمان اکران عمومی فیلم موکول کنیم. «بمب» دومین فیلم پیمان معادی کاری است که در آن به اتفاقات دهه 60 و ایام بمباران پرداخت میشود و فضایسازی و طراحی صحنه در این کار زیبا و حتی مثال زدنی است. بازیها خوب و روان است به ویژه سیامک انصاری کاراکتری از خود ارائه میدهد که برای او کاندیدایی سیمرغ را هم در پی داشت. تنها نکته منفی این فیلم از نگاه من ریتم کند و کسل کننده فیلم است که در تدوین مجدد میتوان آن را بر طرف کرد.
«امپراطور جهنم» ساخته پرویز شیخ طادی فیلم دیگری است که من آن را قربانی سانسور میدانم، فیلمی که با حاشیههای فراوان به نمایش درآمد، اما نتوانست انتظارات را بر آورده کند. این فیلم سال گذشته از سوی هیئت انتخاب به دلایل سیاسی فرصت نمایش پیدا نکرد، اما امسال این موقعیت فراهم شد، ولی آن چیزی که انتظار میرفت در فیلم دیده نشد، اما بیانصافی است وقتی درباره این فیلم حرف میزنم حیف است به بازی خیرهکننده علی نصیریان اشاره نکنیم. در ضمن دکوپاژ این فیلم باید بهعنوان دیگر امتیازات فیلم نام برد.
«سرو زیر آب» را باید یک اثر شاعرانه در سینمای جنگ نامید که زیبایی بصری و معنایی در کنار هم کاری در خور توجه به وجود آورده است. فیلم جدید محمدعلی باشه آهنگر کاری مثال زدنی در سینمای دفاع مقدس است که به نظرم در این جشنواره آنگونه که باید دیده نشد. در این کار موضوع تفحص شهدا در کنار تقریب مذاهب مد نظر فیلمساز قرار گرفته است؛ اتفاقی که از آن باید بهعنوان رویکردی ویژه در این فیلم نام برد که تا به امروز کمتر آن را شاهد بودهایم. درباره بازیها نیز از نگاه من، مسعود رایگان نقش آفرینی بسیار خوبی داشته و شهرام حقیقتدوست نیز با وجود کوتاه بودن نقش بهخوبی از عهده نقش خود بر آمده است.
اما «تنگه ابوقریب» بهعنوان بهترین فیلم جشنواره بسیاری از تماشاگران را خیره کرد، حتی کسانی که با موضوع فیلم مشکل داشتند، لب به تحسین اتفاقات فنی فیلم گشودند. جدا از تصاویر خیرهکننده که در سینمای ما اتفاقی تکرار نشدنی محسوب میشود باید از بازیهای بسیار خوب فیلم هم به عنوان یکی دیگر از پارامترهای مثبت فیلم نام برد. فیلمنامه این کار هم پر از تعلیق است و فراز و فرودهای آن تا پایان تماشاگر را با خود همراه میکند. نکته دیگر پیرامون این فیلم به موضوع فیلم مربوط میشود. «تنگه ابوقریب» اتفاقی را پوشش میدهد که در تاریخ این سرزمین رخ داد و ما باید از آن به افتخار یاد کنیم، برای همین توصیه میشود چنین اتفاقی باز هم در سینمای ما مورد توجه قرار گیرد.
اما «به وقت شام» جدیدترین فیلم ابراهیم حاتمی کیا، کاری است که حاشیههای فراوانی پیرامون خود به وجود آورده است، اما از نظر من، این فیلم اثری خوش ساخت است که قالب و ساختاری منسجم دارد که در آن معیارهای سینمایی به درستی مد نظر قرار گرفته است، اما درباره رویکرد معنایی و موضوعی فیلم اظهار نظری نمیکنم، چون به شخصه در نقدها به فرم اعتقاد دارم، اما عدهای هم هستند که معنا را مد نظر قرار میدهند.
در پایان باید جشنواره سیوششم را به لحاظ کیفی اتفاقی خوب در سینمای ایران توصیف کرد که با تمام کاستیها، حداقل نیمی از فیلمهای آن قابل دیدن بودند، اتفاقی که عموماً در جشنوارههای پیشین مشاهده نمیشد.
داود کنشلو/ خبرنگار ایکنا
انتهای پیام