آزادی بیان مفهومی است که عموماً از آن به آزادی اندیشه و عقیده تعبیر میشود و اعلامیه جهانی حقوق بشر، ظهور دنیایی را که در آن افراد بشر در بیان عقیده، آزاد و از ترس فارغ باشند، بالاترین آرمان بشری معرفی کرده است؛ علاوه بر این، مفهوم آزادی بیان در قوانین اساسی کشورهای مختلف نیز گنجانده شده و تلقی آن به عنوان یکی از حقوق بشر، آزادی بیان را از جایگاه اخلاقی و سیاسی ویژهای برخوردار ساخته است. طرفداران این مفهوم معتقدند که آزادی بیان برای جستجوی حقیقت ضروری است، از اجزای اصلی دموکراسی به حساب میآید و رابطه حیاتی با کرامت انسان دارد. از طرف دیگر، یکی از بحثبرانگیزترین مسائل در خصوص آزادی بیان، مشخص ساختن دقیق حدومرزهای آن است؛ اینکه محدوده بیان چیست؟ بیان ممکن است به چه زیانهایی منجر شود؟ و اگر این زیانها واقعی است، چقدر باید بزرگ باشد تا محدود کردن بیان را توجیه کند؟
آزادی بیان در اندیشه اسلامی نیز به عنوان یک حق طبیعی ناشی از کرامت انسانی مورد تأکید قرار گرفته است، به طوری که برخی آیات قرآن به این موضوع اشاره کرده، از جمله در آیه 17 و 18 سوره زمر که میفرماید: «فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ.... »، آزادی بیان در اسلام تا جایی مورد توجه قرار دارد که منجر به هتک حرمت و تضییع حقوق دیگران و ترویج اندیشههای شرکآمیز در جامعه نشود. در اندیشه اسلامی، آزادی به عنوان یک موهبتی الهی به انسان عطا شده و پیامبران نیز مبعوث شدهاند تا انسان را از قید و بندهای تحمیلی نجات دهند. خبرگزاری ایکنا در اصفهان در خصوص تعریف آزادی بیان و حدومرزهای آن، گفتوگویی را با اساتید حوزه و دانشگاه انجام داده که پیش از این به صورت جداگانه منتشر شده و اکنون چکیده آنها در قالب یک گزارش تلفیقی آمده است، با این توضیح که دیدگاهها و موضوعات مورد اشاره در این مصاحبهها تنها نقطه نظرات مصاحبهشوندگان گرامی است و ایکنا در صدد تأیید یا رد هیچکدام از این مطالب نیست.
آزادی اندیشه؛ لازمه آزادی بیان
عصمت همتی، استاد حوزه و عضو هیئت علمی دانشگاه فرهنگیان استان اصفهان، آزادی بیان را ملازم با آزادی فکر و اندیشه تعریف کرده و معتقد است اسلام نه تنها با آزادی بیان مخالف نیست، بلکه پذیرش اندیشهها را در پرتو بیان و نقد و بررسی آنها مجاز میداند.
وی درباره معنای آزادی فکر و عقیده از منظر اسلام، اظهار کرد: فکر کردن یکی از ویژگیهای انسان است و نمیتوان برای آن قیدی قائل شد، چرا که امری اختیاری نیست. فکر اصلا شأنیتی ندارد که بتوان آزادی را از آن سلب کرد. شاید حتی یک متفکر هم اختیاری درباره فکر کردن یا نکردن به موضوعات نداشته باشد. آزادی فکر میتواند به معنای آزادی اندیشه باشد و آزادی اندیشه یعنی انسان برای مطالعه اندیشهها و عقاید مختلف دیگران، محدودیتی نداشته و بتواند از میان آنها بهترین را انتخاب کند. آزادی بیان به صورت ضمنی، تلازمی با آزادی فکر دارد.
همتی تصریح کرد: به نظر نمیرسد که اسلام جلوی بیان اندیشه را گرفته باشد، بلکه اسلام با پذیرفتن اندیشه بدون منطق و فکر و صرف اینکه اندیشه شخصی دیگر است، مخالفت میکند. تا اندیشهای بیان نشود، نقد هم ممکن نیست، پس اگر اندیشه نقد نشود، حق و باطل بودن آن معلوم نمیشود و قابل مقایسه با سایر اندیشهها نخواهد بود.
این استاد حوزه و دانشگاه گفت: آزادی بیان یعنی اگر کسی عقیدهای معقول دارد، آن را بیان کند تا به پیشنهاد یا انتقادی سازنده تبدیل شده و افکار جامعه را تبیین کند. در اسلام آزادی مطلوب است برای اینکه انسان را به رشد و کمال برساند و اگر در جایی آزادی به کمال انسان صدمه بزند، مطلوب نیست. به همین دلیل با اینکه غربیها توجه خود را به آزادیهای اجتماعی معطوف میکنند، در اسلام از آزادیهای معنوی و بینیاز شدن از تعلقاتی که مانع کمال انسان است، صحبت میشود. یعنی آزادی تنها در جهت کمال انسان مطلوب است.
مرز آزادی بیان؛ عدم تجاوز به حقوق دیگران
مرتضی مبلغ، استاد علوم سیاسی و فعال سیاسی و فرهنگی، شکوفایی هویت و شخصیت انسان را در گرو آزادی بیان میداند و معتقد است تنها محدودیت برای آزادی بیان، عدم تجاوز به حقوق دیگران است. وی میان آزادی عقیده و آزادی بیان تفاوت قائل شده و میگوید گاهی افراد نقطه نظراتی را بیان میکنند که جزء عقایدشان نیست و فقط در حد نظریه یا پیشنهاد است.
وی اظهار کرد: آزادی بیان، حق طبیعی و اساسی هر انسان و در واقع وجه ممیزه انسان از سایر موجودات است و هویت والایی را به انسان میبخشد. فلسفه وجودی انسان نیز به نطق و بیانش برمیگردد. اگر انسان امکان بیان و نطق نداشته باشد، انسان دیگر انسان نیست. هر گونه ایجاد محدودیت در این راستا محدودیت شکوفایی هویت و شخصیت انسان تلقی میشود. آزادی بیان در رأس و صدر آزادیهایی است که برای انسان برشمرده میشود، زیرا او از این طریق هویتش را به ظهور میرساند و آن را ارتقا میبخشد.
این فعال سیاسی و فرهنگی افزود: تنها محدودیتی که برای آزادیهای اساسی انسان بهویژه آزادی بیان وجود دارد، عدم تجاوز به حقوق دیگران است، زیرا وقتی ما آزادی بیان را برای همه انسانها قائل میشویم، این آزادی نمیتواند به گونهای باشد که همین حق را از دیگران سلب و به حقوق اساسی دیگران تجاوز کند و این ملاک اصلی ایجاد محدودیت در آزادی بیان است. از این که بگذریم دیگر نمیتوان برای آزادی بیان هیچ حد و مرزی قائل شد.
مبلغ بیان کرد: آزادی عقیده در مراتب آزادی بیان قرار میگیرد و تفاوتش با آزادی بیان در این است که امکان دارد افراد نقطه نظرهایی داشته باشند و آن را بیان کنند، اما جزء عقایدشان نباشد و فقط در حد نظریه، نقد و یا پیشنهادی مطرح شود و در مرحله عقیده نباشد. در واقع هنگامی که صحبت از عقیده میشود، انسان به یک انسجام باور و ایمان میرسد وگرنه هر دوی اینها به نوعی از یک جنس هستند. در واقع آزادی عقیده جزء آزادیهایی است که بر آزادیهای اساسی انسان متبادر میشود و تنها وجهی که میتواند بر این آزادیها قید بزند، شاخص عدم تجاوز به حقوق دیگران است که البته این شاخص برای عملیاتی شدن، سازوکارهای دقیق، پیچیده و حساب شدهای را باید دنبال کند.
وی اضافه کرد: این کار باید به طور دقیق و در چارچوب مقررات مشخصی تعریف شود تا قابلیت اجرایی پیدا کند و اگر این چارچوب مشخص نشود، امکان سوءاستفاده بسیاری به وجود میآید، یعنی هر کسی میتواند به اسم اینکه بیان یا عقیده این فرد به حقوق عقیده و بیان دیگران تجاوز میکند، جلوی آزادی بیان و عقیده دیگران را بگیرد و نوعی استبداد را حاکم کند.
این استاد علوم سیاسی خاطرنشان کرد: وقتی که از آزادی عقیده صحبت میشود، این آزادی برای انتخاب یک عقیده، دین و آیین است، اما به این معنا نیست که پس از اینکه فرد این عقیده را پذیرفت، برخلاف آن چیزی که پذیرفته عمل کند و هنجارهایی را که خودش و دیگران پذیرفته است بشکند.
وی ادامه داد: گاه افرادی قائل به آزادی بیان بودهاند، ولی آزادی بیان را به گونهای تفسیر و تعبیر کردهاند و قیدهایی برای آن زدهاند که در واقع این قیدها، آزادی بیان را تا حد زیادی محدود کرده که دیگر آزادی بیانی باقی نمانده است. این موضوع ممکن است ناشی از عدم درک صحیح افراد از موضوع آزادی بیان باشد که آزادی بیان را محدود میکند و یا اینکه قدرتمداران و جریاناتی که در رأس حاکمیت هستند، به دلیل اینکه آزادی بیان قدرت آنها را مهار و پاسخگو میکند و اجازه استبداد ورزی به آنها نمیدهد، به دنبال این هستند که به روشهای مختلف و با قدرتی که در اختیار دارند، این حق اساسی مردم را محدود و محدودتر کنند، تا جایی که در برخی از حاکمیتها شاهد هستیم استبداد مطلقه به وجود میآورند که هیچ نوع آزادی بیانی را برنمیتابند و همه کس و همه چیز را سرکوب میکنند.
مبلغ افزود: برخی جریانات سنتی تصور میکنند دین و عقیده همان چیزی است که آنها درک میکنند و فکر نمیکنند که ممکن است تفسیر یا قرائت دیگری از دین و عقیده وجود داشته باشد که آن هم درست باشد. حتی به این فکر نمیکنند که عالمان و بزرگان دیگری هم بودهاند که عقاید متفاوتی با آنها داشتهاند و اینها حالت تصلب را در ذهن خود تصور میکنند و میگویند چون عقیده یا دین امر قدسی است، پس هر گونه نقد و صحبت در عرصه اعتقادات محکوم، خلاف و جرم است و به همین دلیل با آن مقابله میکنند.
آزادی بیان به پشتوانه فکر و اندیشه
حجتالاسلام مسعود راعی، استاد فقه و حقوق دانشگاه آزاد اسلامی نجفآباد معتقد است آزادی بیان باید با آزادی پس از بیان همراه باشد. وی میان آزادی بیان و آزادی عقیده تفاوت قائل شده و ابراز عقیده را مصداقی از مصادیق آزادی بیان میداند. چگونگی کسب عقیده صحیح یکی از سؤالات بیپاسخ دنیای حقوق بشر و از چالشهای بحث آزادی بیان و آزادی عقیده است، چون برخی از عقاید در اصل ذیل عنوان خرافات و باورهای غلط قرار میگیرند.
راعی در گفتوگو با ایکنا اظهار کرد: آزادی بیان باید با آزادی پس از بیان همراه باشد، به عبارت دیگر با احساس امنیت در گفتن و پس از گفتن همراه است. آزادی بیان حق اظهار نظر و ابراز اندیشه، فکر، عقیده و هر آن چیزی است که در وجود فرد به عنوان یک فکر نهفته است؛ در حالی که آزادی عقیده حق افراد در انتخاب یک باور، اعتقاد، عقیده و سلوک رفتاری بر اساس آن باور است. بنابراین از دو حق آزادی بیان و حق برخورداری از یک عقیده برخورداریم و این عقیده در زمان ابراز، مصداقی از مصادیق آزادی بیان خواهد شد.
حجتالاسلام راعی بیان کرد: کسی که به عنوان صاحب حق از این حق برخوردار است، با دو تعهد سلبی و ایجابی مواجه بوده و این همان است که در فلسفه و حقوق، «توازن حق و تکلیف» نام دارد؛ کسی که از این حق استفاده میکند، نباید از آن سوءاستفاده کند و مقرراتش را زیر پا بگذارد و اینها در واقع تعهدات و تکالیفی هستند که برای آزادی بیان وجود دارد، برای مثال کسی که میخواهد از آزادی بیان استفاده کند، نباید در جامعه به تبلیغ هرج ومرج، بینظمی و اقدامات خلاف امنیت بپردازد.
وی ادامه داد: حق داشتن عقیده حق مسلمی است، ولی سخن اصلی و پر از چالش و ابهام، برخوردار شدن از یک عقیده صحیح است و در اینجا این سؤال مطرح میشود که اگر فرد به دنبال این است که از حق خود استفاده کند، آیا میتواند هر باوری را در قالب عقیده داشته باشد؟ این یکی از سؤالات بیپاسخ دنیای حقوق بشر و علم اندیشه و تفکر است. به طور کلی در بحث آزادی عقیده و بیان با چالش مواجه هستیم که نیاز به تحقیق جدی وجود دارد و شاهد یکسری از رفتارهایی هستیم که ذیل عنوان خرافات و باورهای غلط قرار میگیرد؛ اما این باورها در قالب عقیده و حق بر عقیده ابراز میشود؛ در واقع ابهام در تعریف عقیده و فقدان یک مرجع رسمی برای تمیز و تشخیص و تفسیر اینکه عقیده چیست، یکی از دلایل عمده مواجه شدن با چنین وضعیتی است.
عضو هیئت علمی دانشگاه نجفآباد تصریح کرد: میتوانیم ادعا کنیم که در همه ادیان از جمله اسلام، آزادی بیان مورد پذیرش قرار گرفته، اما نکته مهم این است که اگر اسلام آزادی عقیده را مثل آزادی بیان پذیرفته، چرا اجازه ابراز اندیشههای کفرآمیز را نمیدهد و در واقع چرا ارتداد و محدودیتهای دیگر را ایجاد کرده است؟
وی اضافه کرد: در پاسخ به این سؤال میتوان گفت با توجه به مرزی که بین آزادی عقیده و خرافه قرار دادیم، متوجه خواهیم شد که بعضی رفتارها فقط تأمینکننده منفعت فردی است، آن هم نه یک منفعت واقعی، بلکه منفعتی که فرد تصور میکند به نفعش است، برای مثال کسی که دوست دارد به باورهای دینی حمله و خطوط قرمز دین را با چالشهای جدی مواجه کند - آن هم نه به دلیل ماهیت سؤالی و چالشی که در ذهن دارد، بلکه کاملا بر مبنایی عنادگونه - چون آنچه از ارتداد میفهمیم این است که ارتداد براساس یک پیشفرض به نام توطئه اجتماعی قابل فهم و درک است، یعنی کسانی که این حملهها و هجمههای عنادگونه را به خطوط قرمز دین دارند، با این نگاه این کار را انجام میدهند که قصد توطئه اجتماعی در باور مؤمنانه افراد جامعه اسلامی دارند. بنابراین تفاوتش با آزادی بیان دیگران در این است که آزادی بیان دیگران بر مبنای یک باور صحیح شکل میگیرد، در حالی که آزادی بیان آن شخص براساس یک رفتار عنادگونه، لجوجانه و براندازانه است.
حجتالاسلام راعی خاطرنشان کرد: آزادی بیانی میتواند هدف آزادی بیان را محقق کند و در قالب حق و حقوق بشر خود را نشان دهد که از پشتوانه فکر و اندیشه برخوردار باشد، یعنی یک جامعه راجع به موضوعی اندیشه و فکر کرده و منافع و مضرات آن را رصد کرده و در مورد آن اطلاعاتی به دست آورده باشد، یعنی آسیبها و سپس موضوع را مطرح کند و این دقیقا همان آزادی بیانی است که مورد نظر اسلام و همه ادیان ابراهیمی است.
آزادی انسان مطلق نیست
محمدمهدی جعفری، قرآن پژوه و استاد دانشگاه در گفتوگو با ایکنا گفت: اسلام معتقد به آزادی انسان در چارچوب یکسری از اصول و عقاید است، یعنی آزادی انسان مطلق نیست، مشروط است. قرآن میفرماید که ما آیات خود را با دلیل و برهان عرضه میکنیم، کسانی که میخواهند حقایق را بپذیرند و انسانیتشان زنده بماند، باید از روی بینه و دلیل روشن باشد و کسانی هم که نمیخواهند این حقایق را بپذیرند، آنها هم باید بینه و دلیل روشن داشته باشند.اگر بینه وجود داشت و حق و باطل کاملا از هم تمیز داده شد، آن وقت انسانها آزادند که اختیار و انتخاب کنند.
این پژوهشگر قرآن و نهجالبلاغه بیان کرد: هر کس میتواند عقیدهای را که میخواهد انتخاب کند، اگر آن عقیده مطابق حق باشد، راه تعالی و کمال را در پیش گرفته و اگر راه باطل را انتخاب کرده، از روی آزادی این کار را انجام داده است و خود در نابودی خویش نقش دارد. «لا إِكْراهَ فِي الدِّينِ» به معنای آزادی عقیده است؛ نه قرآن، نه پیامبر اکرم(ص) و نه ائمه(ع) هیچ کدام مانع آزادی بیان نشدهاند، به خصوص امیرالمؤمنین(ع) که از نظر عقیدتی، سیاسی و اجتماعی به مخالفان خود آزادی بیان میدادند؛ اگر دلیل داشتند، با دلیل با آنها برخورد میکرد و اگر برای مخالفت خود دلیل نداشتند، در این صورت نیز از آزادی بیان برخوردار بودند، یا قانع میشدند، یا راه خود را در پیش میگرفتند.
جعفری تصریح کرد: در دین اسلام آزادی عقیده وجود دارد و شخص میتواند با دلیل و برهان انتخاب کند. کسی که راه حق را در پیش گرفت، باید در چارچوب حق حرکت کند، این آزادی، مطلق نیست، بلکه به یکسری از اصول و مبانی پایبند است که در چارچوب آنها آزادانه حرکت میکند. رسول به معنای آزادکننده و رهاییبخش است، پیامبر مبعوث میشود تا انسانها را از پرستش شیطان آزاد کرده و به پرستش خدای رحمان درآورد که این پرستش به معنای آزادی از هر قید و بند زایل شدنی است.
لازمه تأمین آزادی
وی با بیان اینکه دین یک مفهوم کلی و عام است، افزود: وقتی گفته میشود «لا إِكْراهَ فِي الدِّينِ»، منظور از دین، اصول عقاید از جمله اعتقاد به توحید، معاد و عمل صالح است. کسی که خود را متعهد به حرکت در چارچوب دین دانست، باید به سه اصل توحید، معاد و عمل صالح پایبند باشد، البته اصول دیگر نظیر نبوت و امامت و فروعی چون مسائل اجتماعی، معاملات و روابط افراد با یکدیگر نیز وجود دارد. آزادی این نیست که انسان همه حقوق را برای خود بخواهد، بلکه باید حقوق دیگران را نیز در اجتماع رعایت کند.
جعفری تصریح کرد: لازمه تأمین آزادی، آگاهی و افزایش سطح فرهنگ جامعه از نظر دینی و سیاسی است. اگر مردم از فرهنگی متعالی برخوردار بوده و نسبت به مسائل آگاهی داشته باشند، کسی نمیتواند آنها را محدود ساخته و آزادیشان را سلب کند. مردم به لحاظ قلبی عقیده و اندیشه مطالباتی خواهند داشت که ارتباطی با دولت و حکومت ندارد و مسئلهای میان آنها و خدایشان است، به لحاظ اجتماعی نیز باید مطالبات خود را از طریق قانون پیگیری کنند و دولت را وادارند تا آزادیهای مصرح در قوانین را به رسمیت بشناسد.
در جمعبندی دیدگاههای فوق میتوان گفت همه ادیان ابراهیمی از جمله اسلام مدافع و حامی آزادی بیان هستند، با این قید که آزادی بیان باید به پشتوانه فکر و اندیشه انجام شود و اگر در اسلام بحث ارتداد مطرح شده، به دلیل تعارض منفعت فردی (کسی که عنادگونه به باورهای دینی و خطوط قرمز دین حمله میکند) با خیر و مصلحت جمعی است. از طرف دیگر، همگان بر این امر اتفاق نظر دارند که آزادی بیان باید حدومرز مشخصی داشته باشد، ولی دقیقا در همینجا است که اختلافات بروز میکند و برخی معتقدند از آنجا که قدرتمداران آزادی بیان را مانعی بر سر راه خود میبینند، همواره درصدد محدود ساختن آن برمیآیند؛ از همینرو شاخصهای محدودساز آزادی بیان باید در چارچوب سازوکارهای مشخصی تعریف شود تا امکان سوءاستفاده از آن به وجود نیاید.
انتهای پیام