به گزارش ایکنا؛ غلامحسین ابراهیمیدینانی، استاد برجسته فلسفه شب گذشته در برنامه معرفت که از شبکه چهارم سیما پخش شد به شرح ابیاتی از غزلیات دیوان شمس پرداخت که در آن آمده «نشانت که جوید که تو بینشانی، مکانت که یابد که تو بیمکانی؛ چه صورت کنیمت که صورت نبندی، که کف است صورت به بحر معانی».
وی در ابتدا بیان کرد: مولانا از یکسو به حضرت حق میگوید که تو، بینشان هستی، در حالی که همه عالم نشان حق است. مراد این است که خداوند بی نشان است و به مقام ذات او کسی راه ندارد، اما در عین حال، هیچ چیزی در عالم نیست که نشان از حق نداشته باشد. بنابراین خدا، هم بینشان و هم بانشان است. بیصورت است چون شکل، مثل، نظیر و کفو ندارد اما همه عالم وجه و صورت حق است و هیچ چیزی نیست که وجه حقتعالی نباشد.
ابراهیمیدینانی تصریح کرد: خداوند نیز میفرماید که «أَینَما تُوَلُّوْا فَثَمَّ وَجْهُ اللّه»، یعنی به هر طرف که روی آورید به وجه حق روی میآوید، اما در عین حال میگوید که خدا وجه و صورت ندارد. لذا باید گفت که مقام ذات پنهان است اما مقام فعل و صفات آشکار است. حقتعالی دارای صفات است و هر صفتی نیز مظهری دارد و صفت در مظهر، ظاهر میشود و هر موجودی از ازل تا ابد، مظهری از مظاهر لایتناهی صفات خداوند تبارک و تعالی است.
این استاد برجسته فلسفه در ادامه بیان کرد: این مظاهر حق نیز در آفاق و انفس وجود دارد. همچنین خداوند میفرماید «أَوَلَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ»، یعنی ظهور باطن در باطن است که باطن نیز بیپایان است و ظاهر نیز همین آفاق است. کهکشان و کرات و همه چیز این عالم جزء آفاق است. درون انسان نیز عالمی است که اگر گستردهتر از عالم آفاقی نباشد، کمتر نیست و شاید هم گستردهتر باشد، چه اینکه عوالم زیادی در درون انسان وجود دارد که ما از آنها غافل هستیم.
ابراهیمیدینانی تصریح کرد: بنابراین مقام ذات خداوند پنهان است. اما در اینجا بیشتر باید روی صفات حرف زد. خدا دارای صفات است که به صفات ذات و فعل تقسیم میشود و سؤال اینجا است که تفاوت صفات ذات و فعل چیست؟ خداوند رازق و خالق است و وقتی رازق است یعنی زق میدهد که صفت فعل او است. همچنین غفار است و گناهان را میآمرزد که این صفت نیز از صفات فعل او است که در فعل خود میآمرزد. اما حق تبارک و تعالی یکسری صفات دیگر هم دارد که صفات ذات هستند و مهمترین صفات ذات را میتوان عبارت از «علم»، «حیات»، «قدرت» و «اراده» دانست. خدا عالم است، اما حال اگر خلق نکرده بود عالم نبود؟ خیر، عالم بود و علم خدا وابسته به هیچ چیزی نیست. خدا حی، یعنی زنده است. اگر عالم نبود، خداوند من الازل الی الابد زنده بود. خدا زنده مطلق، علم مطلق، حیات مطلق و قدرت مطلق است. قدرت خدا نیز حد و اندازه ندارد و بر هیچ چیزی خدا ناتوان نیست.
وی در ادامه افزود: اراده حق تعالی نیز مطلق است اما در اینجا، وقتی میگوییم که قدرت مطلق است، برخی از عوام میپرسند که مثلا خداوند میتواند همه عالم را در یک استکان جای بدهد یا خیر؟ اما ایراد کار این مردم این است که نمیتوانند بین ممکن و ممتنع تفاوت قائل بشوند. اینکه همه عالم با همه عظمت خود در استکان جای بگیرد، طبیعی است که نمیشود و نشدن این امر نشان از امتناع است نه اینکه خداوند قدرت ندارد. یا اینکه عوام میگویند که خدا میتواند بر خود شریک خلق کند یا خیر؟ خدا قادر مطلق است اما این امر ممتنع و نشدنی است. لذا فکر میکنند که هر ممتنع نیز باید بشود. برای این است که توجه ندارند که بین ممکن و ممتنع تفاوت اساسی وجود دارد و باید تامل کنند که ممتنع نشدنی است، نه اینکه خدا قادر نیست. خدا قادر مطلق است، اما این نشدنی است. به هر حال خدا چهار صفت دارد که وابسته به هیچ چیزی نیست.
ابراهیمیدینانی در بخش دیگری از سخنان خود با طرح این پرسش که ما چند ملک داریم و مردم نام چند ملک را میدانند؟ بیان کرد: تعداد ملائک بسیار زیاد هستند اما مردم فقط اسامی جبرائیل، میکائیل، اسرافیل و عزرائیل را میدانند. اما چرا از این تعداد ملائک که خود نیز گروههایی دارند و بسیار زیاد هستند ما فقط این چهار اسم را میشناسیم؟ برای اینکه این چهار اسم، مظهر چهار صفت ذات حضرت حق تبارک و تعالی هستند.
وی تصریح کرد: اما انسان چند صفت دارد؟ پاسخ این است که صفات بسیار زیادی دارد که مهمترین صفات انسان نیز عبارت از علم و اراده و حیات و قدرت است. اگر انسان صفت حیات نداشته باشد، بقیه صفاتش به درد نمیخورد و اگر علم نداشته باشد مردار است. اگر اراده و قدرت نداشته باشد نیز کار نمیتواند انجام دهد. پس صفات اصلی که همه صفات دیگر از دل اینها در میآید، این چهار مورد یعنی حیات، علم، قدرت و اراده است.
انتهای پیام