تقریری بر مرگ و جاودانگی در حکمت ایرانی و صدرایی
کد خبر: 3819036
تاریخ انتشار : ۲۲ خرداد ۱۳۹۸ - ۲۲:۰۹

تقریری بر مرگ و جاودانگی در حکمت ایرانی و صدرایی

گروه اندیشه ــ عضو هیئت علمی دانشگاه قم در همایش بزرگداشت ملاصدرا به ارائه توضیحاتی در زمینه مرگ و جاودانگی در حکمت ایرانی و صدرایی پرداخت و اشتراکات این دو حکمت در این زمینه را تبیین کرد.

به گزارش خبرنگار ایکنا؛ بیست‌وسومین همایش بزرگداشت ملاصدرا، امروز، 22 خرداد با حضور جمعی از اندیشمندان و علاقه‌مندان در مجتمع آدینه برگزار شد.

علی اله‌بداشتی، عضو هیئت علمی دانشگاه قم در این همایش بیان کرد: مسئله مرگ و جاودانگی یکی از مسائل مشترک همه ادیان ابراهیمی و فلسفه‌های متأثر از آنها است و با بررسی حکمت ایرانی و حکمت متعالیه، عناصر مشترک فراوانی در بیان این دو حکمت در باب مرگ و جاودانگی می‌توان یافت.

وی با اشاره به مهم‌ترین مبانی در این زمینه تصریح کرد: اولین مبنای مشترک این دو حکمت، اعتقاد به مبدأ جاوادنه واحد است و یا جاودانگی به ذات حق تعالی است. اهورامزدا، نامی آشنا برای همه است که عنوان خدای حکیم ایرانیان کهن است. اسم اهورامزدا در زمان زرتشت معروف بوده است و بدون شک اهورامزدا را همگی به عنوان خدایی عالم و خلاق و نظم‌دهنده طبیعت می‌دانستند. چنانکه اهورامزدا یگانه‌آفریدگار جهان مینوی و مادی و سرچشمه همه خوبی‌ها و نیکی‌ها دانسته شده است.

این عضو هیئت علمی دانشگاه بیان کرد: همچنین اهورامزدا برای توصیف جلال و عظمت خدا به کار رفته است. در حکمت متعالیه نیز مبدأ هستی و منتهای هستی حق تعالی است که به عنوان واجب‌الوجود بالذات نامیده می‌شود. اما اصل دومی که بین این دو حکمت مشترک است، جاودانگی عالم است. در آیین زرتشت، بقا و جاودانگی نام فرشته‌ای است که در تقسیم‌بندی ایام سال به نام آن فرشته نام‌گذاری شده است. در حکمت متعالیه نیز هستی، عدم نمی‌پذیرد، چون عدم چیزی نیست که مقابل هستی باشد و جهان با همه تغییراتش در اصل وجود جاودانه است. انسان در حکمت متعالیه و اوستایی دو ساحتی است. یکی از جهات، هستی‌شناختی است که مرکب از نفس و بدن است و جهت دوم، از نگاه اخلاقی، نقش آدمی و ضمیر هر فرد انسانی، میدان نبرد و نزاع دائمی بین خیر و شر است.

وی تصریح کرد: اهورامزدا به وسیله نیروی نیکی، آدمی را به سوی راستی می‌کشاند، اما در همان جا، نیروی زشتی نیز در او ظهور یافته است و در خاطره وی وسوسه می‌کند. این سخن در قرآن به دقت ترسیم شده است که فرمود «وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا».

اله‌بداشتی بیان کرد: اصل چهارم، اختیار و آزادی و مسئولیت اخلاقی انسان است. بر پایه آموزه‌های زرتشتی، انسان‌ها صرفاً تماشاگران صحنه جنگ میان اهورامزدا و اهریمن نیستند، بلکه هر فردی با انتخاب خود درگیر این جنگ است و می‌تواند در شکست اهریمن و پیروزی اهورامزدا نقش بیافریند. اما در این جنگ، پیروزی نهایی از آنِ نیروهای خیر و اهورامزدا است که در قرآن نیز می‌خوانیم که عاقبت از آن متقین است. اما با توجه به این اصول و مبانی، به این سؤال می‌رسیم که آیا انسان جاودانه است یا نیست. اهورامزدا یعنی خدای حکیم، جاودانه است و همو، فرشته‌ای را رمز بقا قرار داد و عالم، جاودانه است. بر این اساس انسان نیز جاودانه است و در یک نگاه کلی، هستی همواره هست و فنا و نابودی در آن راه ندارد و عالم، در قوس نزول و صعود، در گردش است. حال با این مقدمات آیا می‌توان گفت انسان که خود عام صغیر است و خلیفه خدا در عالم کبیر و قرآن فرمود که همه چیز جز خداوند نابود می‌شوند، آن وجهه ذوالجلالی انسان که سایه خدا است، همواره باقی می‌ماند و بقای انسان از نگاه ارزش‌شناختی نیز قابل تأمل است.

وی تصریح کرد: در جنگ اهورامزدا و فرشته نیکی‌ها با اهریمن، پیروزی نهایی از آن نیکی‌ها است و انسان با شرکت در این میدان، با کمک به اهورامزدا، جاودانه خواهد بود. بعد از این مرتبه، انسان با سیر از این جهان با مرگ وارد حهان دیگر می‌شود و زرتشت نیز نخستین مذهبی است که در جهان از مسئله حیات اخروی و قیامت سخن گفته است و بر حسب تعالیم آن پیامبر ایرانی، پس از اینکه جهان به آخر برسد، رستاخیز واقع می‌شود. برای درک حیات پس از مرگ نیز سه مسئله اساسی داریم که باید شناخته شود، انسان، مرگ و حیات پس از مرگ. از تعلیم زرتشت برمی‌آید که مرگ، فنا نیست، بلکه آدمی اندکی پس از مرگ، محاکمه می‌شود و سرنوشت او از آن پس معلوم می‌شود، تا روز رستاخیز در آخرالزمان برپا شود. درحکمت متعالیه نیز مرگ، نابودی نیست بلکه توفی است که به معنای تمام گرفتن یک شی است.

اله‌بداشتی بیان کرد: پس از مرتبه مرگ، انسان‌ها وارد عالم دیگری می‌شوند که آن را آخرت و قیامت می‌دانیم. البته بین مرگ و عالم قیامت نیز برزخ است که در آموزه‌های زرتشی، این عالم سه روز و در آموزه‌های اسلامی تا روز قیامت ادامه دارد. در نهایت بر اساس تعالیم زرتشت سه اصل گفتار نیک، و پندار نیک و کردار نیک، یعنی اندیشه و سخن و عمل آدمی چه خوب و چه بد سرنوشت هر فرد را پس از مرگ روشن می‌کند. در حکمت اسلامی نیز اعتقاد یا ایمان و اخلاق و عمل و یا عمل صالح اصولی هستند که سرنوشت هر انسان را پس از مرگ روشن می‌کنند.

وی در انتهای سخنان خود گفت: در آموزه‌های اسلامی و آموزه‌های زردتشی اصول مشترک فراوانی داریم که یکی از نکات مهم صراط است. در باب صراط روایت‌های زیادی آمده و یکی از آنها که از رسول خدا(ص) است اینکه فرمود هر زمامداری که پس از من امور امت را بر عهده گیرد، روز قیامت بر صراط متوقف می‌شود و فرشتگان نامه اعمال او را بگشایند و اگر عادل باشد، خدا او را نجات می‌دهد و اگر ظالم باشد، صراط او را می‌شکند، چه شکستنی! و ملاصدرا می‌نویسد این صراط در قیامت برای هرکس به میزان نور معرفت یقینی‌اش ظاهر می‌شود و سرعت عبور هر کس بر حسب شدت نور یقین او است.

انتهای پیام

captcha